نقد بازی Dragon Age :Inquisiton – روایتی ناب از عصر اژدهایان
سازنده: bioware
ناشر: EA
پلتفرم: X360,Xone,PS3,PS4,PC
روایتی ناب از عصر اژدهایان
این روزها کمتر Rpg بازی پیدا می شود که با بازی Dragon Age آشنایی نداشته باشد یا آن را تجربه نکرده باشد. یک بازی خوش ساخت از شرکت محبوب بایوور که استانداردهای جدیدی را در این سبک خلق کرد.اولین نسخهی این سری در سال ۲۰۰۹ منتشر شد و با استقبال زیاد طرفداران این سبک روبرو شد و از نظر بسیاری از سایت ها به عنوان بهترین بازی سال هم انتخاب شد. نسخهی دوم بازی تقریبا یک سال و نیم بعد منتشر شد که یک شکست بزرگ نسبت به نسخه اول بود و نه تنها نتوانست در دل بازیکنان برای خودش جایی باز کند بلکه نظر بسیاری از طرفداران را نیز نسبت به این سری تغییر داد. بایوور برای همه پسند شدن بازی و فروش بیشتر و جذب مخاطب عناصر اصلی بازی را (گیم پلی)دستکاری و اکشن تر کرده بود و دیگر از آن تم کلاسیک نسخه اول خبری نبود. این شکست درس عبرتی برای بایوور شد تا با تلاش هر چه بیشتر به ساخت نسخه سوم بپردازد و بعد از گذشت سه سال و انتظارات فراوان Dragon Age :inquisition را منتشر کند. با نقد Dragon Age :Inquisiton همراه ما باشید.
یکی از بهترین داستانهای حماسی بازی های ویدیویی را در این بازی میبینید.
داستان بازی بر اساس تم قدیمی داستانهای پریان یعنی نبرد بین خیر و شر یا انسان و اهریمن ساخته شده است ولی نه به این سادگی که فکرش را می کنید …در زمانهای کهن سرزمینی وجود داشته به نام Thedas که در آن پادشاهی حکمرانی می کرده است. این پادشاه همانطور که در ابتدای بازی قسمت اول origins دیدید در یک جنگ ما بین دارک اسپان ها و گری واردن ها کشته شد و جادوگران نیز بوسیله جادوی سیاه مردم را کشته و در مناطقی سلطه پیدا کردند. بعد از آن گروهی به نام Inqusition متشکل از تمپلارها و افرادی دیگر به مقابله با جادوگرها برخاسته و آنها را از قدرت دور کرده و تحت سلطه خود درآوردند و در بین مردم محبوبیت یافتند.
حال از آن زمان سالها گذشته و دروازه های اهریمنی باز شده و شیاطین و اژدهایان وارد این سرزمین شده اند و در جایی دیگر نبردی جدید بین جادو گرها و تمپلارها در جریان است. شما در نقش یک inquisitor در بازی ظاهر می شوید و وظیفه دارید در مرحلهی اول دروازه های اهریمنی (Rift) را ببندید و درادامه در نبرد بین جادوگرها و تمپلارها حضور پیدا کنید. اما صبر کنید داستان این بازی باز هم فراتر از این حرف هاست و تا اینجا شما تنها بخش اول بازی را به پایان رسانده اید….
ظهور یک قهرمان
در ابتدای بازی شما به هوش می آیید و اطراف خود را دگرگون می بینید و متوجه می شوید که در میدان جنگ هستید. در اینجا همانند بیشتر بازی های نقش افرینی باید از میان چهار نژاد بازی الف,کوتوله,انسان ونژاد جدید کناری یکی را انتخاب و بعد وارد منو کلاسها شوید و از بین جادوگر و تیر انداز و جنگجو و دزد یکی را انتخاب کنید. حتی می توانید توانایی های خود را بسته به کلاس انتخاب شده برگزینید. در ادامه نیز شخصیت خود را مطابق علایق خود ساخته و وارد داستان شوید. شخصی سازی بازی انتخاب های زیادی را در اختیارتان می گذارد به طوری که می توانید به راحتی شکلی نزدیک به هر کس را که می خواهید بسازید حتی می توانید صدای شخصیت خود را تغییر دهید.
در ادامه با ورود به بازی اولین چیزی که شما را مبهوت خود می کند گرافیک خارق العاده بازی است که در ادامه در مورد ان بحث می کنیم. فعلا می خواهم در مورد مهم ترین رکن این بازی یعنی گیم پلی توضیح بدهم.
نقش آفرینی با طعمی کلاسیک و سس مدرن
همه چیز مانند قبل است از منو potionو دستورات گرفنه تا اجرای کمبوها و ارتقا تواناییها و حتی کوله پشتی. این طراحی برای افرادی که نسخهی اول بازی را بازی کرده اند یک حس نوستالژی ناب را به ارمغان می آورد و وقت طرفداران قدیمی را برای پیدا کردن این چیزها بیخودی تلف نمی کند. همینطور مخاطبانی که تازه این بازی را تجربه کرده اند هم می توانند با راهنمایی های ابتدایی بازی به راحتی با مکانیزم آن آشنا شوند.البته نمی توان گفت نسبت به نقش آفرینی های دیگری مثل اسکایرم، مکانیزم بازی دارای پیچیدگی نیست! به شخصه بعد از ۷۰ ساعت بازی کردن در قسمتی از بازی ناگهان نکات جدیدی را یاد می گرفتم که این امر مهر تاییدی بر گستردگی این بازی است.
همانطور که گفتیم مکانیزم کمبوها همانند قبل است شما بر روی یک هدف تمرکز کرده و با زدن کلید پبش فرض به دشمن حمله می کنید و بنا بر کلاس انتخاب شده با حمله های مربوط به همان کلاس به دشمن آسیب می رسانید. نکته ای که می توان برای راحتی بازی و قوی شدن شخصیت و افرادتان خاطر نشان کرد این است که برای هر نفر از افرادتان تنها بر روی دو گروه از توانایی هایتان تمرکز کنید و لازم نیست که تمام آنها را آزاد کنید .
در بازی به غیر از شخصیت اصلی کنترل هشت نفر از افرادتان را می توانید به عهده بگیرید ولی تنها می توانید سه نفر را در بازی به همراه داشته باشید. این هشت نفر در مسیر بازی بسته به انتخاب شما به گروه اینکویزیشن می پیوندند و یا می توانید آنها را در گروه راه ندهید. همه چیز به انتخابهای شما بستگی دارد,شخصیت پردازی هر کدام از همراهان تان خوب و قابل قبول است و به راحتی می توان فهمید که چقدر بر روی هر کدام کار شده است. حتی بعضی از آنها بیشتر از شخصیت اصلی که خود، طراحی کرده اید به دلتان می نشیند .همینطور برای هر کدام از این افراد داستان و ماموریتی جدا وجود دارد که با انجام آنها میزان علاقه آنها و دوستی شان با شما بیشتر می شود.
شما در بازی برای انجام داستان اصلی حتما باید ماموریتها ی فرعی را نیزانجام بدهید زیرا برای باز شدن مراحل اصلی نیاز به power دارید و با انجام ماموریت های فرعی پاور مورد نیاز را بدست می آورید که این یکی از حرکات جالب بایوور برای انجام مراحل فرعی توسط مخاطبان و همچنین صرف زمان و لذت بردن بیشتر از بازی است. ماموریتهای فرعی بازی بسیار زیاد و متنوع است و در طول بازی کمتر پیش می آید که به یک ماموریت تکراری و حوصله سر بر برخورد کنید. حتی در بعضی مواقع یک ماموریت فرعی چنان حماسی می شود که بیشتر از قسمت داستانی بازی شما را هیجان زده می کند. به جرات می توان گفت نزدیک به ۱۰۰۰ ماموریت فرعی در نقشه پهناور بازی گنجانده شده است.
این ماموریت ها شامل گیاه چینی، پیدا کردن جسد افراد، پیدا کردن نقشه ساخت سلاح، کشتن اژدها، قتل تمپلارها، کمک به گرسنگان یک دهکده، حل معما های صورت فلکی ستارگان و بسیاری ماجراجویی های دیگر می شود. گاهی نیز برای انجام یک ماموریت خاص لازم است افراد خاصی از هم تیمی تان را باخود ببرید وگرنه ماموریت بر روی نقشه ظاهر نمی شود.
میز جنگ که نه تنها نقشه بازی را نشان میدهد بلکه با انجام ماموریت های Landmarkدر بازی میتوانید بر روی این نقشه مراحلی را آزاد کنید و کالن,لیلیانا و جوزفین را مامور انجام این مراحل کنید و در ازایش پاداش های خوبی دریافت کنید .نمونه این مراحل را قبلا در اساسین دیده اید ولی در این بازی بسیار کامل تر شده است.
از ماموریتهای فرعی که بگذریم به آیتم جدید بازی یعنی crafting سلاح و زره و ساخت آنها می رسیم که بسیار کامل پیاده سازی شده است. شما می توانید با پیدا کردن نقشهی ساخت سلاح و مواد لازم، شمشیرو سپر و تیرکمان و یا عصای جادو گری مخصوص خود را بسازید و بوسیله بدست آوردن طلسم ها، نفرین، استخوان اژدها و … بسته به شرایطی که دوست دارید آن را مقاوم در برابر یخ و یا آتش و … کنید و قدرت دفاعی و هجومی آنها را زیاد کنید.
همچنین می توانید برای سلاح و زره ای که خودساخته اید هر اسمی را که دوست دارید انتخاب و آن را نامگذاری کنید.
برای اولین بار در این سری شما می توانید سواری کنید و نقشه بسیار بزرگ بازی را با اسب بپیمایید. اما در این بازی شما تنها سوار اسب نمی شوید بلکه می توانید به انتخاب های دیگر یعنی گوزن و یکنوع اژدها شبیه اسب هم نیم نگاهی بیندازید. یکی دیگر از مکانیزم های جدید بازی که در سری قبل وجود نداشت پرش است؛ بله شما می توانید در این نسخه بپرید!
اگر به خوبی نتوانید در بازی از ارتقاها و Ability (توانایی هایتان) استفاده کنید به جرات می توان گفت قادر به ادامه بازی حتی در همان مراحل ابتدایی نخواهید بود زیرا این بازی در درجهی سختی نرمال نیز دارای یک سختی خاص است. پس در انتخاب کلاس و ارتقاهای خود بسیار دقت کنید. در این بازی شما علاوه بر مدیریت خود باید ارتقاهای افرادتان را نیز انجام دهید. البته می توان آن قسمت را روی حالت خودکار تنظیم کرد ولی اگر خودتان آن را انجام بدهید بهتر است. شما در بازی بعد از هر دفعه بالاتر بردن تراز یک امتیاز بدست می آورید که می توانید با آن در بخش توانایی ها یکی از چندین skill موجود را آزاد کنید. همینطور می توانید انتخاب کنید که افرادتان از کدام skill بیشتر از بقیه در بازی استفاده کنند.
از یک بازی نقش آفرینی کسی انتظار بخش انلاین قوی ندارد و این بازی در این قسمت نیز راضی کننده است این بخش دارای حالت co-op است و شما میتوانید کلاس و نژاد خود راانتخاب و با دوستانتان در یک Lobby به شکار اهریمن ها بروید که برای عاشقان این بازی بسیار لذت بخش است.
گیم پلی بازی دارای هیچ نقصی نیست و نه تنها کامل است بلکه استانداردهای جدیدی را در یک بازی RPG پیاده کرده است و سطح توقع از بازی های بعد این سری را بسیار بالا برده است.
طعم واقعی نسل هشتم
از همان ابتدای بازی با ورود به منطقهی کوهستانی، گرافیک فوق العادهی بازی به تصویر کشیده می شود و شما محو طراحی های بی نظیر و جزییات فراوان آن می شوید. در هر محیطی می توانید وسواس بیش از اندازهی سازندگان در طراحی را مشاهده کنید. دقت در جزییات بازی کم نظیر است و هر چه جلوتر می روید هم طراحی و هم گرافیک بازی بیشتر هم می شود. مثل این می ماند در مراحل پایانی سازندگان خبره تر شده اند. در این بازی یکی از بهترین گرافیک های محیط برفی ، بارانی، جنگلی,مردابی، بیابانی خشک ,بیابانی، مرطوب، جنگل انبوه و …. را می بینید.
سرزمین بازی بسیار بزرگ است به طوری که می توان گفت یکی از بیشترین مساحت ها را در بین بازی های رایانه ای دارد. به طور کلی سرزمین بازی به دو منطقه ferelden وorials تقسیم می شود که هر کدام تنوع آب و هوایی مخصوص به خود را دارند و این امر باعث می شود که هیچ وقت احساس خستگی به شما دست ندهد و مدتها برای تان جذابیت داشته باشد.از طراحی محیط که بگذریم باید به طراحی قلعه ها و امارت های بزرگ بازی اشاره کنیم که همه و همه با شکوه طراحی شده اند. شما نه تنها در محیط باز بلکه در محیطهای بسته نیز باید مراحلی را انجام دهید .draw distance وanti aliasing بازی را می توان بخوبی مشاهده کرد. شما به هر منطقه ای که در محیط می بینید می توانید بروید و تنها دره عمیق و یا یک کوه بلند است که سد را شما می شود و از ادامه مسیر شما را باز می دارد.
چهره شخصیت های افراد گروه تان به خوبی کار شده و اخلاق و روحیه هر کدام به راحتی در چهره شان پیداست. در این راستا می توان به طراحی بانو لیلیانا و موریگان اشاره کرد که هنوز هم بعد از گذشت چند سال دلنشین هستند و شما را سر ذوق می آورند.همینطور می توان به طراحی متنوع سلاح ها اشاره کرد ولی در بخش زره ها سازندگان کمی کم لطفی کرده و تنوع شان زیاد نیست به شخصه در وسایل خود ۵ زره با نام ها و عملکرد متنوع دارم که همگی در شکل ظاهری یکنواخت است و می توانستند در این بخش بهتر عمل کنند. البته لباس جادوگرها و تیر اندازها تنوع خوبی دارد و فقط این مشکل در بخش جنگجو دیده می شود که قابل چشم پوشی است.
در ادامه به بخش طراحی اژدها در بازی می پردازیم؛ در بازی ۱۰ اژدها وجود دارد که شما باید آنها را شکار کنیدو این ده اژدها با یکدیگر زمین تا آسمان فرق می کنند. از طراحی ظاهری شان گرفته تا قدرت هایشان، هر کدام بسته به منطقه ای که زندگی می کنند با هم تفاوت دارند. سازندگان از این نظر هیچ کم و کاستی نگذاشته اند تنوع دشمنان بازی نیز بسیار زیاد است از غول بیابانی گرفته تا تمپلار و جادو گر و انواع و اقسام موجودات شیطانی و حیوانات همه همه با طراحی خوب لذت مبارزات بازی را دو چندان میکنند.
در کل گرافیک بازی فوق العاده است چه از نظر ظاهری و چه از نظر فیزیک. به شخصه در پروفایل خود از نقطه نقطه بازی اسکرین شات گرفته و گاهی از بازی دست کشیده و محو دنیای خلق شده توسط بایوور می شدم. موتور Forsbite 3 قدرت خود را در این بازی یک بار دیگر ثابت کرد.
تنها مشکل بازی تعدادی باگ و گلیچ است که این روزها نمک هر بازی شده است، مخصوصا بازی های نقش آفرینی بزرگ که نمی توان به آنها خرده گرفت.
نعرهی اژدها
بازی های بایوور همیشه دارای موسیقی های حماسی و هیجان انگیز همرا با یک تم آرامش دهنده است که این امر در مورد این بازی نیز صدق می کند. شاید نتوان موسیقی های این بازی را مانند بازی هم سبکش اسکایرم شاهکار خواند ولی به خوبی حس حماسه و جنگ را به مخاطب القا و او را راضی می کند. موسیقی این بازی را آقای Trevor Morris ساخته است وانصافا همانند نسخه های قبل کارش را بسیار خوب انجام داده است.
یک طبیعت بکر به همراه حیوانات گوناگون و همچنین اژدها!
همینطور می توان به بخش صداگذاری بازی اشاره کرد که بسیار عظیم است. کمتر می توان صدای دو NPC را یافت که شبیه به یکدیگر باشد حتی لهجه ها نیز فرق میکند و بخوبی میتوانید تفاوت دو لهجه انگلیسی و امریکایی را ببینید. حرکات لب هم خوانی دارد و حالت چهره شخصیت ها بسته به جملاتی که می گویند تغیییر می کند و به راحتی حس شخصیت را به بازیکن انتقال می دهد . صدای حیوانات مختلف و همچنین صدای جدید بعضی حیوانات که خود سازندگان آنها را خلق کرده اند.صدای ابشارصدای قدم زدن در اب صدای باد در مناطق بیابانی، صدای کولاک برف و صدای اژدها…شما در این بازی وقتی به مناطقی که اژدها هست وارد می شوید صدای اژدها از دور به گوش تان می رسد و اگر با کنول یا دسته بازی انجام میدهید لرزش خفیفی را در آن احساس خواهید کرد و ترسی در وجودتان بوجود می آید که در نوع خود عالیست. انعکاس صدای اژدها در محیط بسیار هیجان انگیز و ترسناک است و کمی شما را در مبارزه با اژدهایان بازی دست پاچه می کند.
درکل موسیقی و صداگذاری بازی راضی کننده و خوب است و تنها ایراد وارد به آن شاهکار نبودن آن است!
با انتشار این بازی و تجربه آن انتظارها از یک بازی نقش آفرینی بسیار بالا رفت. برای مثال شاید تا قبل از این بازی کسی از یک بازی نقش آفرینی انتظار گرافیک کهکشانی نداشت ولی از این به بعد همه چنین انتظاری دارند و خیلی چیزهای دیگر. نکتهی مهم اینجاست که این بازی همانند نسخه اول origins استانداردهای جدیدی را در این سبک پایه گذاری کرده است.
در آخر باید بگویم این بازی آنقدر بزرگ است که به شخصه بعد از ۱۱۰ ساعت هنوز موفق به کامل کردن بازی نشدم و سرگردان از hinterland به crestwood و از آنجا به western approach به دنبال کامل کردن ماموریت های فرعی جستجو می کنم و گاهی از زیاد از حد بزرگ بودن بازی حالم به هم می خورد!! با وجود این بازی، بازی هایی همچون witcher 3 مسیر سختی را برای تصاحب قلب طرفداران این سبک در پیش دارند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
سلام . یه سوال فکرمو مشغول کرده بعد اینکه solas انرژی رو به دست میاره (بعد از تیتراژ ) بازی بازم ادامه داره یا نه ؟
و یه سوال دیگه اینکه
این دختره که تقریبا آخرای بازی وارد ماجرا میشه (اسمشم همش یادم میره ) چی شد ؟ چه اتفاقی براش افتاد ؟ این قسمت از بازی رو نفهمیدم .
گیم پلیش جچوریه دقیقا ؟ شبیه اسکایریم و the witcher شده یا مثل نسخه قبل با مویس هست . . . چون من گیم پلی غیر از ویچر و skyrim رو واقعا نمی تونم تو سبک نقش افرینی تحمل کنم D:
یکی هم جواب مارو بده این چه وضعشه؟ :۲۴:
من انتقاد دارم
با اینکه این بازی داره روح و روان من رو نوازش میکنه ( غیر از این هم نمیتونست باشه ) ولی به نظرم این بازی میتونست یه سال دیرتر بیاد ولی بایوور از دنیای بی نظیری که ساخته بود میتونست بیشتر استفاده بکنه ، داستان و روایت تو ریگهای بیابون این بازی هم موج میزنه چه رسد به خود دنیا و کاراکترهاش یعنی خلاصه ظرفیت بسیار بالاست
دوم اینکه دیگه لاقل تو این نسخه از بلایت و دارک اسپاون خبری نیست
این واقعا” ضد حال بود برام درست مثل ضد حالی که مردن شپرد بهمون زد و ضد حال بزرگتری که باید مس افکت بعدی رو بدون شپرد بازی کنیم (این بایوور هم مثل تیغ دو لبه عمل میکنه هااا … هم حال میده هم ضد حال میزنه :۱۸: )
هااااا حق با شماست البته همین که از دارک اسپانها صحبت میشد در بازی بازم جای شکرش باقیه
آقا من صحبت رو میخوام چه بکوونم ؟؟ من خود لعنتیه دارک اسپان ها رو میخوام
اصلا” به نظر من یه جور شخصیت پردازیه عجیب و زیر پوستی دارن اینا … هیچ وقت فکرش رو هم نمیکردم یه روزی دلم برا دشمن تو یه بازی تنگ بشه
:pc:
خخخخخخ
سلام
نقد قشنگی بود تشکر و مرسی
والا من کلا میگم به چیزی که بازی میکنید فکر کنید که یکی از راهاش هم همین نقد حالا برای بقیه نوشتن و ننوشتنش بماند اما کاریست پسندیده
و اما الان جا داشت منم یه نقد کنم که از اونجا که من نمیدونم چرا بازی نمیکنم نقدم نمیتونم بکنم
نقد خوب منصفانه ایی بود ممنون
ولی حال کردم باز هم هکر ها ثابت کردند با هوش تر از مهندسین هستند (که نیازی هم به اثبات نداشت البته) :lol:
DRM جدید هم پوکیده شد.
دیگه میخوان چی کار کنن؟
هیچی میرن یکه دیگه درست میکنن … رو که نیست سنگ پای قزوینه
درود بر شما دوست عزیز
نقد بسیار خوب و کاملی بود… زنده باشی
این بازی در یک کلام، شاهکاره…
امتیاز من ۹/۱۰
مرسی ناصر جااااان نقدت عالی بود
من تازه دو روزه که بازی رو روی PC شروع کردم و شدیدا دارم ازش لذت میبرم
ممنون امید پس تازه به جاهای باحالش نرسیدی از ۴۰ ساعت که گذشتی تازه بازی شروع میشه :۲۴: :۲۴: :۲۴:
ممنون بابت نقد ، بسیار عالی بود :۱۵:
اگه خدا بخواد چند روز دیگه تجربش میکنم :۱۵: