آرامش قبل از طوفان | نقد بازی Life Is Strange

در ۱۳۹۳/۱۱/۱۹ , 21:29:13
Life Is Strange

“لحظه لحظه ‌ی زندگی به مانند کلمات یک شعر است. اگر هر کدام از این کلمات، چه خوب و چه بد حذف شوند و یا تغییر یابند کل بنیان شعر به هم می ریزد – شکسپیر “

متن بالا می تواند درکی کلی از بازی جدید استودیو Dontnod  به شما بدهد. استودیویی که ظاهرا ایده‌هایی جذاب دارد که حداقل در مورد بازی قبلی (Remember me) نتوانست آن چیزی که در سر داشت را به بازی تبدیل کند.

بازی جدید این استودیو، یک بازی در سبک ماجرایی است. در این مورد باز هم باید شکرگذار تل تیل باشیم. تل تیلی که با ساختن مجموعه‌ی سریالی مرده‌ی متحرک، جانی دوباره به این ژانر داد. حال به بررسی اولین قسمت از ۵ قسمت بازی (زندگی غریبی است) Life Is Strange می پردازم.

به طور قطع می توان گفت که داستان مهمترین رکن یک بازی ماجرایی است. گرفیک ضعیف باشد مهم نیست، بازی هر از گاهی باگ داشته باشد اهمیتی ندارد اما داستان کوچکترین مشکلی داشته باشد، به سرعت اثری منفی روی شما خواهد گذاشت. پس در  نقد بازی Life Is Strange همراه ما باشید.

این پاراگراف حاوی اسپویل است

داستان از جایی شروع می شود که شما در غالب دختری به اسم مکسیمیلیان کالفیلد (مکس)، در نزدیکی یک فانوس دریایی از خواب بیدار می شوید. چند قدمی را طی می کنید و چیزی وحشتناک می بینید؛ طوفانی عظیم در دریا. به نحوی که آب دریا در هوا می چرخد و شهر نزدیک دریا را با خاک یکسان می کند. بعد از چند لحظه  در کلاس درس از خواب بیدار می شوید می توانید نفس راحتی بکشید. مکس علاقه بسیاری به رشته عکاسی دارد. اگر دفترچه همراه او را بخوانید متوجه می شوید که مکس دختری است که با سایر هم سن و سالان خود تفاوت دارد. عاشق دوربین‌های قدیمی و آنالوگ است، کمتر دیده شده که حرف بزند و همیشه در تنهایی خودش است. به هر حال بعد از مدتی کلاس تمام می شود و مکس به دستشویی می رود. در آن جا یک پروانه را می بیند و تصمیم می گیرد تا از آن عکس بگیرد. در این لحظه است که همه چیز شروع می شود. به قول خودش یک روز نکبت بار! یک پسر به نام ایتان وارد دستشویی می شود و بعد از آن هم یک دختر به نام کلوئی. بعد از کمی مشاجره ایتان یک تفنگ از جیبش بیرون می آورد و کلوئی  را می کشد.  در این لحظه است که مکس برای بار دوم از خواب بیدار می شود و خود را سر کلاس درس می بیند. مکس در شوک است. دستش به دوربینش می خورد و آن را می شکند. مکس متوجه می شود که می تواند زمان را به عقب ببرد. ما درباره اینکه این توانایی از کجا آمده چیزی نمی دانیم. آیا دوباره دارد خواب می‌بیند؟ این قابلیت به مکس کمک بسیاری می کند. برای مثال می تواند جواب سوالی را بفهمد و بعد در زمان به عقب برگردد و به آن سوال پاسخ دهد. بعد از کلاس مکس فورا به دستشویی می رود و دوباره همان پروانه را می‌بیند و اتفاققات قبل تکرار می‌شوند. ایتان وارد می شود. و بعد از آن کلوئی. اما این بار مکس جلوی این اتفاق را می گیرد.

latest-01-life-is-strange-games-of-2015blogjpg-7f77af_1280w
علاقه اصلی مکس در زندگی، عکاسی است

فکر می‌کنم تا همین جا کافی باشد. پاراگراف بالا شما را با محیط و اتمسفر زندگی… آشنا می‌کند. در ابتدا همه چیز عالی است. خیلی سریع می توانید با شخصیت مکس ارتباط برقرار کنید. شروع داستان هم به اندازه کافی مرموز و جذاب هست که شما را برای ۴ اپیزود بعدی تشنه کند. اما ای کاش همه چیز به همین خوبی باقی می ماند.

گیم پلی این بازی در مقایسه با بازی های تل تیل پر رنگ تر است. محیط ها بزرگ تر و جزئیات بیشتر هستند. برای مثال در یک محیط ممکن است شخصیت های زیادی وجود داشته باشند که شما بتوانید با آن ها صحبت کنید و کاری برای آن ها انجام بدهید. اما هیچ کدام از این این ها اجباری نیست و برای کسانی است که  می خواهند با شخصیت ها و جزئیات بیشتر آشنا شوند. همچنین اگر می خواهید زمان بیشتری را در دنیای زندگی… بگذرانید، می توانید سوژه های عکاسی که در دفترچه یادداشت برای شما مشخص شده اند را پیدا کنید و از آن ها عکس بگیرید.

life1
میتوانید با برگرداندن زمان جان دیگران را نجات دهید

بازگرداندن زمان تقریبا اصلی ترین وجه گیم پلی است. شما می توانید با بازگرداندن زمان از برخی اتفاقات جلوگیری کنید. اما همین مساله  ضربه‌ای بزرگ  به بازی وارد می‌کند. برای مثال فرض کنید شما در یک گفتگو جمله ای را انتخاب می‌کنید که باعث ناراحت شدن طرف مقابل می شود. می توانید به سادگی با بازگرداندن زمان از این اتفاق جلوگیری کنید. این باعث می شود که ارزش تکرار کردن بازی به شدت پایین بیاید.  در هر جایی از بازی می توانید تمام حالات ممکن را با برگرداندن زمان ببینید. در واقع این مساله هیجان انتخاب را هم از شما می‌گیرد. چون می دانید که اگر از نتیجه راضی نبودید می توانید به سادگی این انتخاب را تکرار کنید. دیگر چه چیزی باید برای تکرار دوباره بازی بماند؟

s7-fe473c144cd6821d1e2ee4e602befbb1
اتفاق وحشتناکی در انتظار این شهر است

مساله دیگری که باعث کم شدن ارزش بازی می شود، بیرون آمدن داستان از خط اصلی است. در اواسط داستان خود را درگیر یک داستان کاملا تین ایجری می بینید. چیزی که بسیار خسته کننده خواهد بود. فرض کنید شما درگیر مساله زمان شده اید، از یک اتفاق وحشتناک هم جلوگیری کرده اید و حالا خود را درگیر مساله هایی مانند چشم و هم چشمی و حسادت های دخترانه می بینید!  در کل انتخاب های حساس و سخت مانند انتخاب های سری مرده متحرک در این قسمت نخواهید دید.

گرافیک بازی به طرز عجیبی دل نشین است. شاید از لحاظ تکنیکی بازی گرافیک خاصی نداشته باشد اما محیط ها واقعا زیبا و پر جزئیات طراحی شده اند. طراحی شخصیت ها هم خوب و کامل است. در کل گرافیک بازی نمره خوبی می‌گیرد.

صدا گذاری ها و موسیقی هم نمره کامل می گیرند. موسیقی دربازی خیلی پر رنگ نیست اما در همین لحظات کم هم زیبا است. می توانید با مکس بنشیند، گیتار بنوازید و تمام مسائل را فراموش کنید.

064BA685
مکس با سایر همکلاسی هایش فرق دارد

در کل می توان گفت زندگی… بازی خوبی است. بازی ای پر جزئیات با پتانسیلی بالا. مشکل اصلی این  بازی تا به اینجا همان مسئله کم بودن ارزش تکرار بازی است. لازم نیست نگران تصمیماتی که می  گیرید باشید. چون می توانید به عقب بر گردید و این بدترین مساله برای یک بازی ماجرایی است. یا از دیگر مشکلات این بازی می توان به انتخاب ها اشاره کرد. جاهای حساسی در بازی هست که نمی توانید خودتان انتخاب کنید اما همه این ها برای قسمت اول است. در کنار این پر رنگ بودن گیم‌پلی لطمه‌ی بزرگی به ریتم تعریف قصه زده است. اگر بازی‌های تل‌تیل را دنبال کنید بیشتر متوجه این حرف من خواهید شد. در بازی‌های تل‌تیل به شکل کاملا عمدی گیم‌پلی کم‌رنگ شده و مخاطب بیشتر درگیر داستان و انتخاب است ولی در زندگی… به خاطر پر رنگ بودن گیم‌پلی (که به خودی خود چیز بدی هم نیست) ریتم از نفس می‌افتد و در میانه‌ی داستان احساس خستگی می‌کنید و حتا ممکن است از بازی خارج شوید و بقیه تجربه‌ی آن را به وقتی دیگر موکول کنید. با این حال و همانطور که گفتم این بازی پتانسیل بهتر شدن را دارد و این خیلی دور از انتظار نیست.

 


17 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. به نظر من بازی لایق نمره بالاتری از ۷.۵ بود، اگر چه دیدگاه آقای محمدی هم به بازی بسیار برای من ارزش منده.
    از دیدگاه من، بهره وری بیشتر از گیم پلی نسبت به بازی های تلتیل نه تنها نقطه ضعف بازی نیست بلکه نقطه قوتش به حساب میاد.

    ۶۱

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر