حماسه بر سفال | نقد و بررسی Apotheon

در ۱۳۹۳/۱۱/۲۸ , 16:00:08

شکی نیست که افسانه‌ی خدای جنگ، غنی‌ترین بازی رایانه‌ای، بلکه شاید غنی‌ترین بازتاب هنری از اسطوره‌ی پر پیچ‌و‌تاب خدایگان یونان باستان است. جای سوال است که آیا می‌شود عنوان دیگری، ردپای خدای جنگ را دنبال کند و به بازآفرینی این حماسه از زاویه‌ای دیگر بپردازد، بی‌آن‌که سایه‌ی مهیب آن بازی را بالای سر خود احساس کند؟ Apotheon بازی است که به این سوال پاسخ مثبت می‌دهد.

زئوس، فرمانروای خدایان، انسان‌ها را به دست فراموشی سپرده و نعمت‌های الهی از انسان‌ها سلب شده است. زمین بایر گشته، دریا مهای ندارد و خورشید همواره در مغرب، از دور انقراض نسل بشر را به نظاره نشسته است. جنگ و خونریزی میان انسان‌ها برای تاراج دارایی یک‌دیگر به اوج رسیده و پیش از آن که کمبود آذوغه انسان‌ها را از پای درآورد، تیغه‌ی شمشیر و نیزه این کار را خواهد کرد. کاراکتر ما، نیکاندرئوس، روستانشینی است که ولایت او خود را از هجوم غارت‌گران محافظت کرده و سپس عازم الیمپوس می‌شود تا انسان‌ها را از هلاکت نجات دهد.که در  نقد و بررسی Apotheon به آن خواهیم پرداخت.

 

Apotheon01
آمیزه‌ای از طرح و نقش های سفال‌گری یونان باستان با زمینه‌ی سفالی گرافیک آپوتئون را تشکیل می‌دهد.

اولین نگاه در بدو ورود بازی، تمام آن چیزی است که نیاز داریم تا بزرگ‌ترین تفاوت آپوتئون را با هر بازی دیگری که تاکنون تجربه کرده‌ایم متوجه شویم؛ گرافیک بازی، که تار و پود آن نقش‌و‌نگارهای سبک سفال‌گری یونانی است، نه تنها چهره‌ی این پلتفرم را از دیگر بازی‌ها به آسانی تمییز داده است، بلکه این بازی به کمک آن هویت اساطیری و فرهنگی خود را هرچه بیشتر نشر می‌دهد. این دروازه‌ی دیگری از دنیای گیم روبه فرهنگ و هنر است که به زیبایی تمام به تصویر درآمده و مو لای درزش نمی‌رود.

کم‌ترین شخصیت‌پردازی برای قهرمان داستان وجود ندارد و این مسئله، باتوجه به داستان بازی که بدان اشاره شد قابل توجیه است. شخصیت ما نه حرفی می‌زند نه حرفی برای گفتن دارد. او برای هدفی بالاتر از خودش و خواسته‌های شخصیش مبارزه می‌کند، تنها دفتر حوادث را ورق زده و داستان از ناحیه‌ی او روایت می‌شود. در مورد خدایان نیز می‌توان گفت دیالوگ‌های آن‌ها وزن حماسی را که از چنین بازی‌هایی انتظار می‌رود داراست.

Apotheon02
نقشه‌ی الیمپوس از ده منطقه‌ی مختلف تشکیل شده است که آزادانه می‌توانید در بخش‌های مختلف آن به ماجراجویی بپردازید.

داستان و گیم‌پلی‌ای که آپوتئون ارائه می‌دهد، از آغاز تا پایان جذابیت خود را حفظ خواهد کرد. گیم‌پلی سریع و روان بازی، همواره زنده و پویا به نظر می‌رسد و غیرقابل پیش‌بینی است. ده منطقه‌ی مختلف در الیمپوس وجود دارد که دو منطقه از آن، منطقه‌ی شهری است و مهم‌ترین مکان آن، بازار شهر است که در آن می‌توانید تجهیزات و زره‌های بهتری خریده و مهارت‌های رزمی خود را ارتقا دهید. این دو منطقه به هفت منطقه‌ی دیگر متصل می‌شود که هرکدام زیست‌گاه یکی از خدایان الیمپوسی است: هادس، آرتمیس، آپولو، آتنا، آرس، پوسایدون و درنهایت زئوس. برخی از آن‌ها در زمره‌ی غولآخرهای بازی قرار دارند. کار با همه‌ی آن‌ها به جنگ نخواهد کشید اما مبارزه با آن‌ها، همیشه متفاوت از مبارزات عادی و تاحدودی نیازمند استراتژی به خرج دادن است. با این توضیحات، واضح است که بازی روند خطی ندارد و می‌توان به مناطق انگشت‌شمار آن به دلخواه سفر کرد (البته بعضی از مناطق با پیشروی در داستان قابل دسترسی خواهند بود). داخل هر منطقه‌ای هم کم پیش نخواهد آمد که با چندراهی مواجه شوید. البته همواره فقط یک راه به ماموریت منتهی می‌شود که با جهت‌ هدایت‌گر در تصویر قابل تشخیص است. مسیرهای باقی‌مانده، به جاهایی ختم می‌شوند که ممکن است به عنوان مثال پول، زره یا اسلحه‌ی بهتری در آن پیدا کنید. همه‌ی این‌ها نشان می‌دهد آپوتئون در ایجاد و تقویت حس کنجکاوی و کاوشگری در بازیکن عنوان موفقی است.

Apotheon04

در رابطه ‌با مبارزات، باید گفت حجم اسلحه‌ی موجود برای بازی‌ای مثل این فراتر از سطح انتظار است. اسلحه به سه گروه مختلف دستی مانند نیزه‌ی بلند یا شمشیر آتشین، پرتابی هم‌چون تیروکمان و قلاب‌سنگ و درپایان سلاح‌های انفجاری-تاکتیکی نظیر بمب، تله و موادی برای احضار یار کمکی تقسیم‌بندی می‌شوند. این دسته‌ها در سمت راست رابط کاربری نشان داده شده‌اند و با کلیدهای جهت می‌توانید بین آن‌ها جابجا شوید. محدودیت حمل حجمی برای کاراکتر وجود ندارد اما اغلب، از هر نوع سلاح بیش از یک عدد نمی‌توان برداشت. سپر نیز در بازی وجود دارد و همراه با قابلیت جاخالی دادن، دو روش ممکن برای گریز از حملات را شامل می‌شود. ضمنا یک لحظه هم در این بازی به این فکر نکنید که عجب شمشیر خوشگلی پیدا کرده‌اید و قرار است با آن چه کیفی کنید؛ زیرا همه‌ی آن‌ها زودتر از آنچه فکرش را بکنید شکسته و نابود می‌شوند. هر سلاح جدیدی که پیدا کردید، از آن پس نمونه‌ی آن را می‌توانید از بازار خریداری کنید.

درجه‌‌ی سلامتی کاراکتر، از دو لایه تشکیل شده است. لایه‌ی اول نوار آبی رنگی است که معرف زره‌ شماست و همان‌طور که اشاره شد می‌توان آن‌ را ارتقا بخشید. زره ضربه‌های واردشده را دفع می‌کند تاجایی که بازدهی آن به صفر برسد. سپس، لایه‌ی دوم سلامتی شما که قرمزرنگ است آسیب‌پذیر خواهد بود. به کمک آیتم‌هایی می‌توانید هر دو را تجدید کرده و شکستن اشیا و لوازم محیط مانند کوزه‌ها و کشتن دشمنان گاهی مقداری به درجه‌ی سلامتی کاراکتر شما خواهد افزود.

Apotheon03
آرتمیس شما را به گوزنی تبدیل کرده و با کمانش هدف می‌گیرد. ابتدا باید از او فرار کنید، سپس جای شکار و شکارچی عوض شده و این شما هستید که او را تعقیب می‌کنید. موقعیت‌های مثل این پیوسته در بازی وجود دارد و گیم‌پلی را از یکنواختی خارج کرده و جانی تازه به آن می‌دهد.

اما گیم‌پلی بازی، همیشه یک روند چرخشی میان جنگ، پیروزی و پیش‌روی نیست. البته بخش عمده‌ی تعامل با بازی را در آپوتئون مبارزات آن تشکیل می‌دهد، اما این همه چیز نیست. حتا موقع مبارزات، گاهی این‌جور است که باید بمانید و تا می‌توانید بکشید، گاهی این‌جور است که اگر بمانید کشته می‌شوید. بعضی ماموریت‌ها اندکی به فکر نیاز دارد و بعضی‌جاها سرعت عمل مطرح است. پیشتر اشاره کردم که گیم‌پلی بازی به طور مستمر جذاب است. مشخصا علت قضیه این است که گیم‌پلی مدام پوست می‌اندازد و تجربه‌های جدیدی عایدتان می‌شود؛ یک‌جا سوار بر اسب، یک‌جا وسط آرنا و یک‌جا روی عرشه‌ی کشتی. این‌که تک‌تک آن‌ها را به قلم آورم جز اسپویل کردن چه حاصلی دارد! خودتان باید تجربه کنید. خلاصه این که تقریبا هیچ لحظه‌ای در آپوتئون وجود ندارد که شما را از بازی خسته کند.

Apotheon05

در پایان این‌که آپوتئون بازی هیجان‌انگیز و لذتبخشی است که با گیم‌پلی سریع و متنوع، گرافیک هنری زیبا و موسیقی خوش‌آهنگ خود هیچ دلیلی باقی نمی‌گذارد که تجربه‌ی آن را به شما توصیه نکنم.


13 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر