تیک‌آفی برای یک تراژدی دیگر؛ نقد بازی Tom Clancy’s The Division

John Doe توسط John Doe
در ۱۳۹۵/۰۱/۱۲ , 13:03:51

«یوبی‌سافت» این روزها در دنیای پرحاشیه‌ی بازی‌ها چنان جنجالی به‌پا کرده که همیشه اسمش را در سرتیتر اخبار و مقاله‌ها به‌فراوانی داریم می‌بینیم. ولی مطمئناً‌ این جنجال‌های واهی هیچ ربطی به کوله‌بار قدیمی‌اش که کلکسیونی از عناوین همه‌چیزتمام بود ندارد و بیش‌تر تحت شعاع کارهای اخیرش است که همگی به اندازه‌ی کافی به خاطرش خون جگر خورده‌اند. یوبی‌سافتِ نوینی که امروز از آن صحبت می‌کنیم همچنان در زمره‌ و لیست بلندپایه‌ی استودیوهای ایده‌پرداز قرار دارد ولی انگار که این یوبی‌سافتِ نوین به بن‌بستی از پیاده‌سازی ایده‌ها رسیده و چنان پل‌های پشت سرش را خراب کرده که راه بازگشتی برای خود باقی نگذاشته است. اما یک بار هم که شده بد نیست تا سرزنش کردن را به باد فراموشی بسپاریم و یک راه‌حل مناسب برای یوبی‌سافتِ نوین — که در چشم همه به یک شیردوش قهار تبدیل شده — پیدا کنیم تا بتوانیم همان یوبی‌سافتِ حال‌خوب‌کنی را ببینیم که خواهان‌اش هستیم. جواب ساده است: این شرکت باید یک قدم به عقب برداشته و پل‌های درب‌وداغانش را دوباره ترمیم کند تا راهی باشد به قلب مخاطبانش. راه ترمیم هم حتماً کنار گذاشتن عرضه‌ی سالیانه‌ی بازی‌هایش است و بد نیست تا به تیم‌های خود چندین سال وقت بدهد. بازی «دیویژن» (The Division) که نوگل‌شکفته‌ی یوبی‌سافت مسیو (Ubisoft Massive) است از همین فرمولِ آمیزه به تفکر و سیاست پیروی کرد و تا آمد منتشر شود، رسِ عاشق‌پیشه‌های بازی‌های MMO را کشید؛ همین هم باعث شد تا ناخودآگاه این ذهنیت به‌وجود آید که حتماً این یکی تیک‌آفی پرسروصدا و موفقیت‌آمیز برای خاتمه دادن به تراژدی‌های پی‌درپی این شرکت طی این چند سال است. حالا سؤال اینجاست که آیا دیویژن تیک‌آفی برای خاتمه دادن به یک تراژدی است یا شروع آن؟ برای جواب این پرسش با ادامه‌ی نقد همراه دنیای بازی باشید.

E315_TCTD_Final_screenshot_Outside-Macy's_208932
همه‌چیز برای قصه‌گویی‌ در پاد آرمان‌شهرِ آشوب‌زده‌ی آخرالزمانیِ نیویورک آماده و تنها لازمه‌اش یک هل ساده به داستان بود که محقق نشد.

در یک جمعه‌ی سیاهِ استخوان‌سوز و سرد، یک ویروس آبله‌ی واگیردار از طریق قرار گرفتن روی اسکانس‌های پولی و چک‌ها وارد شهر نیویورک می‌شود که این ویروس را با نام‌هایی مثل «سم سبز» و «دلار آنفولانزایی» می‌شناسند. پیرو همین موضوع، سایه‌ای از هرج‌ومرج و آلودگی روی نیویورک می‌افتد و دور تا دور این شهر قرنطینه می‌شود. بنابراین دولت آمریکا تصمیم می‌گیرد ماْمور مخفی‌هایی از گروهی اسم دیویژن را برای ساکت کردن آشوب در نیویورک راهی منهتن کند.

این خلاصه‌ای از داستان بازی است و همین‌طور که می‌بینید، دیویژن هم مثل خیلی از بازی‌های تمام‌آنلاین دیگر کلیشه درش موج می‌زند و هرچه‌قدر با ذره‌بین روی‌اش زوم کنید هیچ نکته‌ی به‌خصوصی را نمی‌بینید. حتی ضعف‌های فراوانی در شخصیت‌ها مشاهده می‌کنید که عملاً فقط چند تکه مقوای متحرک هستند و اگر از بازی حذفشان کنیم هم هیچ صدمه‌ای به روایت بازی نمی‌خورد. البته با توجه به ماهیت بازی هم نمی‌توان توقع یک داستان پرپیچ‌وخم و درگیرکننده را داشت و این سناریوهای دست‌دوم تنها بهانه‌ای است برای هل دادن شما و بقیه‌ی دوستانتان در دنیای بی‌رحمی که توسط دارودسته‌ی نیویورکی‌های آرمان‌زدای بی‌شرم اِشغال شده. هرچند بازی پتانسیل بالایی برای یک داستان گیرا داشت.

برای قضاوت نهایی درباره‌ی گیم‌پلی باید هفت خان رستم طی شود. چون همان‌قدر که کلی نکته‌ی گل‌درشت و مثبت در جای‌جای بازی پخش‌وپلا شده، از آن طرف با تعداد زیادی نکته‌ی منفی و مزخرف روبه‌رو هستیم. اولین ضدحال مربوط به شروع بازی است؛ جایی که شما باید ماْمورتان را شخصی‌سازی کنید اما گزافه‌گویی نیست اگر بگویم نمی‌شود اسم چنین چیز درجه‌ی دومی را شخصی‌سازی گذاشت. حتی بازی غیر نقش‌آفرینی‌ای مثل Saints Row خیلی بیش‌تر از این‌ها مقابل بازی‌کن شخصی‌سازی قرار می‌دهد. اما دیویژن در چنین چیزی ناکام است. در واقع، این‌قدر یوبی‌سافت در بخش شخصی‌سازی — و مخصوصاً مدل موها — خساست به‌خرج داده و این بخش چنان به فاجعه بودن میل می‌کند که مطمئناً در بخش‌‌های زیادی از بازی شخصیت‌هایی شبیه خودتان را می‌بینید. اگر یوبی‌سافت در E3 2013 آن‌قدر درشت و خوانا نام مبارک «نقش‌آفرینی» را زیر اسم دیویژن نمی‌آورد و پزش را نمی‌داد، الآن این‌قدر همه‌چیز را روی سر این بخش خراب نمی‌کردم.

gaeplay
اکثر بازی‌های یوبی‌سافت به‌سبب داون‌گریدهای مرسوم و همیشگی‌اش از گرافیک‌هایی مبهوت‌کننده به جلوه‌هایی درجه دو تبدیل شدند. ولی قضیه برای دیویژن سیصدوشصت درجه فرق دارد و با وجود همه‌ی داون‌گریدهایش موتور پایهی Snowdrop همچنان گرافیکی چشم‌نواز دارد. مهم نیست چه‌قدر سخت‌گیر هستید، قطعاً از کورسوی نور کم‌فروغ صبخگاهی نور خورشید که بر لبه‌ی آسمان‌خراش‌ها تیغ می‌کشد لذت می‌برید. حداقل همین‌‌که بازی افت‌فریم و ایرادات فنی ندارد باید کلاهمان را بالا بیندازیم.

دیویژن از منطقه‌ی بروکلین در مجاورت نیویورک شروع می‌شود و بازی‌کن مجبور است برای رسیدن به نیویورک، چند عدد ماْموریت ساده و ناقابل انجام دهد که حکم پیش‌غذا و آموزش را دارد تا شما را آماده‌ی غذای اصلی کند. ولی همین بروکلین آن‌قدر پرجزئیات و متراکم درست شده که آدم را بیش‌ازپیش در خمارِیِ رسیدن به نیویورکِ معشوق قرار می‌دهد. بعد از رسیدن به نیویورک وقتی نقشه را باز می‌کنید دومین ضدحال هم نثارتان می‌شود. درواقع بازی تنها بخش کوچکی از نیویورک به اسم منهتن را در اختیار بازی‌کن قرار داده و برخلاف ادعای سازندگان در اوایل معرفی بازی، همه‌ی نیویورک در اختیارتان نیست. نقشه‌ی بازی در نگاه اول کوچک به نطر می‌رسد ولی با کمی گردش در شهر، تمامی این یاْس‌ها و آه و ناله‌ها از بین رفته و بدتر شیفته‌ی این منهتن می‌شوید.

یوبی‌سافت در این چند سال به‌خوبی ثابت کرده که نسبت به بقیه‌ی رقبایش در زمینه‌ی طراحی محیط، یک پیراهن بیش‌تر پاره کرده و خیلی چیره‌دست‌تر است. فقط آن جنگل‌های استوایی «فارکرای ۳» و ایتالیای زمان رنسانس و پاریس جنگ‌زده‌ی سری بازی‌های «فرقه‌ی اساسین» را به یاد بیاورید تا بهتر متوجه‌ی این حرفم شوید. دیویژن هم دوباره با خلق این نیویورک اثبات کرد هرچه‌قدر رگ‌های پیروزی قدیمی‌اش خشک شده باشد، حداقل در طراحی محیط همچنان یکه‌تاز میدان است. اولین چیزی که باعث می‌شود با دیدنِ این نیویورک باابهت دهانتان باز بماند، متمایز بودنش نسبت به بقیه‌ی نیویورک‌هایی است که در عناوین دیگر از آن بهره بردند. موقع کندوکاو محیط امکان ندارد حس Deja Vu (آشناپنداری) بهتان دست دهد. تراکم محیط با این‌که به گردپای نمایش‌های اولیه نمی‌رسد، اما باز هم به‌طرز ناجوانمردانه‌ای جزئیات‌اش مغزآب‌کن است. حتی این‌که همه‌ی نیویورک در دسترستان نیست، اما همان بخش منهتن هم اندازه‌اش کفایت می‌کند.

در حقیقت، دیویژن برخلاف بازی‌های امروزی است که نقشه‌هایشان را با کش‌وقوس‌های بی‌جهت به شکلی دهان‌پرکن و طاهراً گنده در می‌آورند. یک لحطه مجموعه‌ی «بتمن: آرکام» را به یاد بیاورید و ببینید که چه‌طور تمامی محیط‌هایش برخلاف کوچک بودنش به‌اندازه بود؛ یعنی هیچ قسمت از نقشه برای خالی نبودن عریضه قرار نداشت و صددرصد در آن اتفاق مهمی رخ می‌داد. دیویزن هم دقیقاً چنین نقشه‌ای دارد و هیچ‌کجایش هرز نیست. انگار که دست‌اندرکاران مسو، نیویورک را با خط‌کش و گونیا متراژ کرده‌اند.

حتی مسو برای سرزنده کردن این نیویورکِ بحران‌زده‌ی بی‌نوا، چندین NPC در جای‌جای محیط قرارداده تا به بازی‌کن یک پویایی واقعی را نشان دهد. دیگر خبری از سیاهی‌لشگرهای بی‌مصرف فرقه‌ی اساسین که فقط بلد بودند کج‌وکوله راه بروند نیست، هر یک از این مردم به‌سبب هوش‌مصنوعی خوبشان حرکت متفاوتی از خود به‌روز می‌دهند؛ مثلاً امکان دارد دو کودک را ببینید که مشغول بازی با یک‌دیگرند ولی در عین حال، در جایی دیگر زنی را ببینید که مقابل جنازه یا عکسی دارد گریه می‌کند؛ این نمونه‌های فاخر طی گردش در محیط حتماً باعث جلب توجه‌تان می‌شود. مطمئناً منهتنی که یوبی‌سافتی‌ها دست به خلقش زده‌اند تا سال‌ها می‌تواند کلاس درسی باشد برای بقیه‌ی بازی‌سازهایی که می‌خواهند یک نیویورک پویا بسازند.

Tom_clancy_division_screen_2
هوش مصنوعی بازی گاهی اوقات دوگانه عمل می‌کند؛ یعنی هم باعث شگفتی‌تان می‌شود هم از دیدنش ماْیوس خواهید شد. از این شگفت‌زده می‌شوید که می‌بینید چگونه دشمنان سنگرها را دور می‌زنند تا از پشت و بغل بازی‌کن را در تیررس قرار دهند. ولی باگ‌هایی هم این میان روی اعصابتان می‌رود که چرا وقتی از بغل این‌ها رد می‌شوید دارند یابو آب می‌دهند؟ ولی با همه‌ی این اوصاف, آن بخش شگفتی‌آور بیش‌تر خودنمایی می‌کند.

نمی‌دانم این چه سری است که پاشنه‌ی آشیل همیشگی فرقه‌ی اساسین هم به دیویژن سرایت کرده. یکی از بزرگ‌ترین ایرادات بازی‌ Assassin’s Creed IV: Black Flag پیمودن مسافت‌های فوق‌العاده طولانی و حوصله‌سربر بود و دیویژن هم دقیقاً از همین قاعده‌ی مزخرف پیروی می‌کند. البته نسبت به بازی مذکور شدت کمتری دارد ولی همان‌طور که گفتم همچنان حکم پاشنه‌ی آشیل بازی است. بیش‌ از نیمی از بازی را مشغول دویدن‌های کسل‌کننده هستید تا از این‌ور نقشه بروید آن‌ور. البته این مشکل تا زمانی که Safe Houseها را باز کنید شدت کم‌تری می‌یابد ولی تا باز شدن همه‌ی آن خانه‌ها مدت زمان زیادی طول می‌کشد. شاید اگر مثل بقیه‌ی نقش‌آفرینی‌ها فاصله‌ی میان خانه‌ها کم‌تر بود هیچ‌وقت این پاشنه‌ی آشیل بزرگ در بازی وجود نداشت.

«پایگاه عملیاتی» (Base of Operations) که به سه بخش فناوری، امنیت و پزشکی منشعب می‌شود از جنبه‌های مثبت بازی است که شالوده‌ی نقش‌آفرینی دیویژن را بیش‌تر پررنگ می‌کند. این پایگاه عملیاتی بیش از هر چیزی مثل مادر بیس در «متال گیر سالید ۵: فانتوم پین» می‌ماند که با انجام ماْموریت‌ها به‌مرور آن‌قدر ارتقایش می‌دادیم تا به غولی بی‌شاخ‌ودم تبدیل شود. البته پایگاه عملیاتی دیویژن مثل متال گیر سالید ۵ آن‌قدر وسعت و دم‌ودستک ندارد ولی به‌طور کلی به‌خاطر آپگریدهایی که در اختیار شخصیت بازی قرار می‌دهد به‌شدت کارآمد است و بازی‌کن از ارتقا دادن آن و دیدنش که چگونه از یک مکان سرد به جایی با یال و کوپال تبدیل می‌شود لذت خواهد برد. البته مهارت‌هایی که برای آپگرید در اختیارمان قرار می‌دهد را نمی‌شود فراموش کرد.

زمانی که نقشه‌ی بازی را نگاه کنید چشمتان به کلی ماْموریت فرعی، ماْموریت اصلی و ماْموریت‌های تصادفی (Encounter) می‌خورد و احتمالاً هم از این‌که می‌بینید یوبی‌سافت یک بازی تمام‌آنلاین را این‌قدر پرجزئیات درست کرده، قند در دلتان آب می‌شود ولی زمانی که وارد دل مراحل شوید می‌فهمید که محتوای بازی کاملاً شعاری است و فقط نقابی فریبنده زده تا مخاطب را گول بزند. همه‌ی مراحل بدون استثنا و بدون ذره‌ای از خلاقیت به این ختم می‌شود که با چندنفر — یا تکی — به فلان محل بروید و دشمنان آن‌جا را قلمع‌وقمع کنید. خب، در ساعات اولیه خیلی از این کار به‌همراه رفیق‌هایتان لذت می‌برید ولی رفته‌رفته این مراحل سریع رنگ می‌بازند. چون به‌شدت بی‌هدف و پوچ‌اند و خیلی که زور بزنید، شاید بتوانید ده ساعت با این مراحل کنار بیایید. مگر این‌که رفیق پایه‌ای داشته باشید. بقیه‌ی مراحل هم از این قاعده‌ی مزخرف جدا نیستند و بیش‌تر به موارد جزئی مثل وصل کردن آنتن، مراقبت از افسرهای JTF و… ختم می‌شوند که صدپله کسالت‌آورتر از مراحل اصلی است. واقعاً برای بازی‌‌ای که مثلاً اسم MMO را به دوش می‌کشد، خجالت‌آور است که این‌قدر مراحلش پیوسته نامسنجم و مبتذل باشد.

6b51d784-8692-46c8-91bc-ccdd0196eba6
فارغ از تمامی نکات دیگر، یک بازی تمام‌آنلاین اولین چیزی که باید آن را در اولویت قرار دهد سرورهای بدون قطعی و خوب است که دیویژن هم دقیقاً از همین قاعده پیروی می‌کند و هیچ قطعی پی‌درپی‌ای نیست که مخل اعصاب شود.
tom_clancys_the_division_screenshot_alpha_crowd
در زمانی که بازی‌ها سعی می‌کنند HUD بازی‌هایشان را به حداقل برسانند تا بار سینمایی بالاتر برود، دیویژن با یک HUD و رابط‌کاربری فوق‌العاده شلوغ‌ کاملاً در این زمینه عقب‌گرد است. حداقل برای کسانی که چشمشان به تجربه‌های سینمایی این نسل عادت کرده، خیلی طول می‌کشد تا بتوانند با این وضعیت خودشان را وفق دهند.

«منطقه‌ی تاریک» (Dark Zone) — که به‌شخصه فکر می‌کنم «طویله‌ی لوت کردن» بیش‌تر در شاْن اسمش هست — بخشی بود که یوبی‌سافت آن‌قدر پزش را می‌داد که یک PvP و و یک مالتی‌پلیر رقابتی چرب‌وچیلی تحویلمان می‌دهد. ولی زمانی که بعد از انجام کلی مرحله‌ی اصلی مزخرف آن‌قدری قوی شدید که وارد این بخش شوید دوباره ضدحال می‌خورید. اول از همه تقریباً هیچ‌ خبری از PvP پروپیمان نیست و دوباره همان مبارزه‌های همیشگی با هوش‌مصنوعی را خواهید داشت. در این منطقه، ماْمورهایی مثل خودتان را می‌بینید که می‌توانید با آن‌ها همکاری کنید یا به قول گفته‌های سازنده‌ها، یک PvP درست و حسابی با آن‌ها داشته باشید. ولی این‌قدر این منطقه فاقد بازی‌کن است که حدومرز ندارد.

در منطقه‌ی تاریک شاید بعد از کلی گشت‌وگذار به یکی مثل خودتان برخورد کنید و با کشتنش به «سرکش» (Rogue) تبدیل شوید که در این صورت تمامی بازی‌کن‌ها به دنبالتان می‌افتند. ولی این مبحث به‌اصطلاح نوآور، هیچ جذابیتی نداشته و پاداش کمِ سرکش شدن شما را از این کار منصرف می‌کند. پس عملاً منطقه‌ی تاریک هم تفاوت چندانی با بقیه‌ی جاهای بازی ندارد. خیلی خوب می‌شد اگر یوبی‌سافت به‌جای این کارها، حالت‌های مرسومی مثل Team Deatmatch را قرار می‌داد تا یک مالتی‌پلیر رقابتی خوب را شاهد باشیم. زیرا کل غنای آنلاین بودن بازی، کوآپ‌اش هست و جز این حالت دیگری ندارد. تنها انگیزه‌ای که باعث خواهد شد در این منطقه‌ی منحوس قدم بگذارید، آیتم‌های نسبتاً ارزشمندش هست که شما را وادار می‌کند تا در آن کشت‌وکشتار راه بیاندازید و سپس با رفتن به مناطق خاص آن‌ها را به پایگاهتان برسانید.

دیویژن زمانی واقعاً نمود پیدا می‌کند که یک اسلحه‌ی خفن در دستتان بگیرید و به دل دشمنان بزنید. گان‌پلی بازی بسیار روان است و سیستم سنگرگیری هم شما را یاد کاورگیری‌های فوق‌العاده و بی‌نقص Ghost Recon می‌اندازد. تنوع سلاح‌ها که همه‌ی کلاس‌های شاتگان، تک‌تیرانداز، کلت‌های کمری و اسلحه‌های اتوماتیک و غیراوتوماتیک را پوشش می‌دهند مخاطب را راضی می‌کنند. مخصوصاً زمانی که با شخصی‌سازی‌های زیادی که در دست و بالتان قرار می‌گیرد شروع کنید به رنگ‌آمیزی، پرکردن خشاب‌ها، گذاشتن صداخفه‌کن و دوربین برای سلاح‌هایتان. البته پرک‌ها و قابلیت‌هایی هم که این وسط به کمک بازی‌کن می‌آیند به خوبی تاْثیر مثبتشان را روی مبارزات می‌گذارند. به وسیله‌ی ارتقا دادن قابلیت‌ها، می‌توانید دشمنان را نشانه‌گذاری کنید، با بسته‌های سلامتی، خسارات وارد شده بر شما و دوستانتان را جبران کنید، برای مدتی محدود قوی‌تر شوید و انوع‌واقسام کارهای دیگر که کیفیت مبارزات را دوچندان می‌کند. همین‌طور سیستم «کرفتینگ» بازی را هم نمی‌شود فراموش کرد که با رابط‌کابری ساده‌اش، این بخش را کارآمد و لذت‌بخش می‌کند. گاهی بد نیست تا به‌جای فروش سلاح‌ها آن‌ها را اوراق کنید، زیرا برای کرفت اسلحه‌ها بسیار کارآمدند. همچنین ماْموریت‌های به‌واقع چالش‌برانگیز، بازی‌کن را وادار می‌کند تا تاکتیک و تفکر به‌ خرج دهد و بی‌گدار به دل دشمن نزند. همین چالشِ نسبتاً زیاد بازی و نوار سلامتی کم و کلاسیک که مهارت‌هایتان را به چالش می‌کشد را می‌شود از جنبه‌های مثبت به شمار آورد.

maxresdefault
نکته‌ی عجیب بازی دیویزن بخش موسیقی‌اش است. این روزها دیگر اکثر بازی‌های AAA در بخش گرافیک و موسیقی کم‌وکسری بزرگی ندارند. بنابراین دیگر جای نقدی نمی‌گذارند ولی دیویزن از جهت موسیقی کاملاً تهی است. در جای‌جای بازی منتطر می‌مانید تا قطعه‌ای بشنوید که کمی هیجانتان را بالا ببرد ولی مدام بازی تو ذوقتان می‌زند. البته از حیث صداگذاری جای نقدی نیست و به‌اندازه‌ی کافی از چک‌چک آب روی زمین و صدای کوبیدن پوتین‌ها روی برف گوش‌هایتان به وجد می‌آیید.

یوبی‌سافت با این بازی دوباره ثابت کرد که استادِ خراب‌ کردن ایده‌های جاه‌طلبانه است و دیگر نباید به این گاو پیشانی سفید اعتماد کرد. بعد از بازی‌های اخیر این کمپانی که فقط ایده‌های‌شان شعاری بود، تنها باید افسوس خورد و زانوی غم بغل گرفت که چرا این ایده‌های دست‌‌اول و مهم باید به دست‌های کم‌قوت و ناتوان شعبه‌های یوبی‌سافت بیافتد تا آن‌ها را تباه کنند. تصور می‌کردم طی این سال‌ها روی دیویژن بسیار عرق ریخته شده و تیک‌آفی درخشان است که می‌تواند یوبی‌سافت را از این تراژدی‌های پی‌درپی‌اش رهایی بخشد. اما فرجام، همه‌ی این امیدها نتیجه‌ی عکس داد و فهمیدم دیویژن گرچه بازی خیلی افتضاحی نیست و تا مدتی کو‌آپ‌اش با رفقا سرگرم‌کننده است، ولی آن‌قدری هم نیست که یوبی‌سافت آن را با تبلیغ‌های توخالی‌اش در بوق و کرنا کرد. پس بی‌خود نخواهد بود اگر آن را یک نمایشنامه‌ی تراژدی دیگر برای هواخواه‌ها بدانیم و بس.


29 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. بیشتر از هرچیزی تکراری بودن و حس پوچی بازی اذیت می کرد! داستانو نکته ی منفی درنظر نگرفتم چون از یه MMO انتظار داستان خوب نمی ره هرچند این بازی پتانسیلش رو داشت
    اما در کل بنظرم بی انصافیه داستانو بکوبیم تو سر بازی
    بهرحال چیزی که مشخصه اینه که بازی در حد هایپ های یوبی سافت نبود
    ممنون از یونس بهرامی عزیز بابت نقد

    نمراتم تو نقد ثبت نشد:
    گیم پلی ۷
    گرافیک ۸
    داستان ۵
    صداگذاری ۶

    ۰۰
  2. مرسی از یونس عزیز،همیشه نقدات منصفانه بوده که حداقل برای من خیلی ارزش داره.
    یوبی سافت خیلی وقته گند زده و بعید میدونم قدمی فراتر در ساخت بازی برداره،اساسین هم چون امسال لیست بازیهای تکراریه دیگه ش زیاد بود یه سال عقب انداختش وگرنه که همون روال این چند سال و درپیش میگرفت.

    ۰۰
  3. خیلی ممنون آقای بهرامی بابت زحماتی که میکشید
    خداروشکر دیبازی داره جای بهتری میشه. دیگه کمتر کامنت های متعصبانه یا توهین آمیز به چشم میخوره…
    هرکسی میاد و مثل یه آدم بالغ نظر شخصیش رو میگه یا با یه عضو دیگه یه بحث معمولی و منطقی (گاها بسیار مفید) میکنه و میره
    فقط یه انتقادی دارم اونم اینه که چرا مقالات انتقادی سایت کم شده
    بعضی خبر ها واقعا خیلی کم اهمیت و کم طرفدارن (اینو از کامنت ها بازدید هاشون هم میشه فهمید)
    و به نظرمن اگه تحریریه وقتشون رو بجای این اخبار روی تولید مقالات نقد و بررسی بزارن خیلی بهتره
    رخصت

    ۰۰
    1. اگه میخوای با رفیقات بخری بازی کنی خوبه اما اگه میخوای سینگل بازی کنی خیلی سریع بازی برات شدیدا کسل کننده میشه و میذاریش کنار…

      ۰۰
  4. به بزرگترین ایراد بازی اشاره نکردین سر این یه ایراد بودش من بازی رو فروختم اصلا واقع گرایانه نبود خلاف اونچه که باید باشه ۲۰ تا خشاب رو یک نفر باید خالی کنید ککش هم نمی گزه می تونستن با ایجاد هوش مصنوعی بهتر و سلاح های بهتر برای دشمنان امکانات و تعداد بیشتر بازی رو بالانس کنن ولی در عوض چنین گندی زدن من صرفا تنها ایرادی که بازی داشت و خیلی خیلی اذیتم کرد رو همین می دونم بقیه مشکلاتی که اشاره کردین با ارفاق میشه ازش گذشت و نمره هم به نظر من عادلانه بود! اوایل بازی شروع خیلی طوفانی داره و همه رو انگشت به دهان میزاره خودمم هم مونده بودم که واقعا یوبی همچین بازی ساخته؟ ولی بعد از ۲۰-۳۰ ساعت بازی کردن به عمق فاجعه پی بردم … در کل بازی خوبی هست برای مدت طولانی هم میتونه سرگرمتون کنه ولی بازی رو یه سره بازی کنید اگر بینش به بازی دیگه ای دست ببرید و بازی کنید دوباره نمی تونید سمت دیویژن برگردید!

    ۰۰
    1. بابا تو Mission ها میزنی دشمنا رو با خاک یکسان میکنی،تو دارک زون اصلا انگار داری با تفنگ آبی شلیک میکنی!اصلا هیچ تاثیری تو دمیجشون نداره!

      ۰۰
    1. چرا فقط نمره گرافیکم ثبت میشه؟!
      گرافیک ۹.۵
      گیم پلی ۸.۵
      داستان و موسیقی و صداگذاری ۶
      البته بگم با نمره ی ۰ ای که دادید به داستان موافق نیستم.اما توضیحات و خصوصا نکات مثبت و منفی عالی بود!

      ۰۰
    2. تشکر خوشحالم خوشتون اومده.

      این نمره‌دهی سایتم معضل شده. درواقع این‌که نمره داستان صفر هست یعنی این‌که اصلا داستان رو برای نقد حساب نکردم چون بازی تمام آنلاین بود. اما چون نمی‌شد گزینه داستان رو خط زد تو امتیازدهی مجبور شدم صفر بذارم.

      ۰۰
  5. سپاس از نویسنده . نقد منصفانه و کاملی بود و تقریبا حرفی برای گفتن نمیذاره
    والا نمیدونم چه اتفاق دیگه ای باید بیوفته ، چه چیز دیگه ای باید دیده و تجربه بشه و چندبار دیگه این تبلیغهای دروغ باید مثل میخ بره تو پاشون تا این لیوان اعتماد مردم(منظور حاشیه نشین های مغرب زمین است :lol: ) خالی بشه ؟ البته جسارت نشه هرکی هرچی دوست داره میتونه بخره اما مسلما تا زمانی که همچین بازیهایی مثل این و ندای وظیفه و امثالهم چنین فروشهای کذایی و رکوردشکنی میکنن سازنده هرگز مسیر خودشو تغییر نیمده
    روزگار بدی شده ، فهمیدن پنبه تیزتر از تبره :lol:

    ۰۰
    1. هاشیه نشین های مغرب زمین رو خوب اومدی ;)
      بازیهایی مثل ندای وظیفه رو اصلا خوب نیومدی برو از خدا بترس :11:

      ۰۰
  6. با تشکر از مطلب
    ولی نقدتون رو قبول ندارم.اونهم بخاطر دخیل کردن هیتری نسبت به یوبی در نقد
    کدام بازی شوتر انلاینی دیدید که داستان داشته باشه.با اینکه دیویزن لایه های داستانی هم داره ولی کوبیدین باز!
    وقتی تمام سایتهای معروف تحسین کردند بازی رو شما هنوز درگیر ناراحتی های قبلی با یوبیسافت هستید!
    الان مثل اینکه ترول یوبی کلاس داره.همین الان با رینبو سیکس دو تا از بهترین شوتر انلاین های تاکتیکی رو ارائه داده کدوم بازی دیگه ای تونسته شوتر تاکتیکی با این کیفیت بسازه؟
    درسته ایرادهایی هست ولی در سبک خودش پیشتاز هست.مثل جی تی ای که ایراد داره ولی تو اپن ورد اول هست.معلوم نیست توقعات شما کی براورده میشه! برای شما بازیهایی امثال فال اوت خوب هست که هیچ نکته جالبی نداره ولی با به به و چه چه بازی میکنید!
    این نظر بنده تنها نیست بجز منتقد ها کلی از گیمر ها ابراز رضایت کردند ولی حالا شما میخواین این وسط باد مخالف باشید مشکلی نیست!

    ۱۰
    1. کسی از داستان ایراد نگرفت. فقط گفتم پتانسیل داشت که داستانش خوب باشه وگرنه هر نمره‌ای کم شده به‌خاطر داستان نبوده.

      «درسته ایرادهایی هست ولی در سبک خودش پیشتاز هست.»

      الان بازی تو MMO و شوتر سوم شخص بودنش پیشتازه؟

      «وقتی تمام سایتهای معروف تحسین کردند بازی رو شما هنوز درگیر ناراحتی های قبلی با یوبیسافت هستید!»

      «این نظر بنده تنها نیست بجز منتقد ها کلی از گیمر ها ابراز رضایت کردند ولی حالا شما میخواین این وسط باد مخالف باشید مشکلی نیست!»

      خوشبحال شما که با دیدن نمرات حالا اگر Overrate هم باشه (زبونم لال منطورم The Division نیست) دیگه کامل متوجه می‌شید خوبه. این‌که من برم بقیه‌ی سایت‌ها پیرو دیدگاه اون‌ها باشم و بیام یه به به چه چه‌ای راه بندازم. کاری نداره. می‌تونستم خیلی راحت نطر خودم رو بی‌خیال بشم و از ترس بقیه یه نمره‌ی بالا بدم. اما این نطر منه، هیتر بازی هم در کار نبوده، تمام حرفام تو نقد بوده و فکر نمی‌کنم خیلی باید اینجا بحث کنم.

      تشکر

      ۱۰
    2. “دو تا از بهترین شوتر انلاین های تاکتیکی”
      “در سبک خودش پیشتاز هست”
      شعیب جان این دو جملت نشون میده یه مقدار تصورت در مورد دیویژن اشتباهه!

      ۰۰
    3. تقریبا ماهیت عملکرد پولی سافت برای همه آشکار هست به خاطر همین توقعات یه خرده بالا میره از بازی های که بیرون میده. و این رو هم فراموش نکنیم بازی فقط اون چیزی نیست که گرافیک تحویل آدم میده

      ۰۰
    4. یه بار یادمه متین ایزدی توی مجله(همین حالا فاتحه رو ختم کنید) توی نقد هیتمن:آمرزش اومده بود و نمره دهی رو به خاطر اینکه از بس اختلاف نظر توی نقد شماره جدید هیتمن بود به عهده خواننده گذاشته بود! منم نظرم دقیقا یه همچین چیزی بود!
      تقریبا چند تا نقد Division که خوندم دیدم نمره ها کاملا تناقض دارن

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر