نمیر ای جنون ژاپنی | نقد و بررسی بازی Let It Die
«گوییچی سودا» با نام هنری «سودا ۵۱» و استودیو شخصیاش (Grasshopper Manufacture) همیشه با عناوین عجیب و فانتزی خاص ژاپنیشان شناخته میشوند. استودیویی که همیشه راه خودش را رفته و با فروش جستهگریختهی محصولاتش تا اینجا دوام آورده و بعید هم میدانم حالا حالاها قصد تسلیم شدن و پاپس کشیدن داشته باشد. کارنامه بازیسازی آنها نیز پر از عناوین ریز و درشت و خاص است که سلیقههای خاص را هدف قرار داده و مسلما باب میل بخش زیادی از مخاطبان قرار نمیگیرند. در میان این آثار، نام چند اثر بیش از بقیه به چشم میآید. «پرونده نقرهای»، «خورشید، گل و باران»، «۷قاتل»، «بدون قهرمانی دیگر»، «سایه دوزخیان»، و «قاتل مردهاست» که همگی از جمله آثار زیبای این چند سال هستند و با وجود فروش نهچندان بالایشان، از بازخوردهای بسیار خوبی برخوردار بودند. این استودیو بعد از خریداری شدن توسط (GungHo Online Entertainment) بازی (Lily Bergamo) را در سال ۲۰۱۳ معرفی کردند. بعد از مدتی نام اثر به (Let It Die) تغییر پیدا کرد و هماکنون بعد از چند سال روند ساخت، مهمان کاربران است. با نقد و بررسی این بازی همراه دنیای بازی باشید.
Let It Die یا «بگذار بمیرد»، مثل یک پیتزای مخلوط میماند. این بازی (Free To Play) یا F2P است، از مجموعهی «سولز» گرتهبرداری کرده و حالوهوای دیگر بازیهای گرسهاپر را دارد. بعضی از این مواد اولیه متنوع خوب به کار نشستهاند و برخی دیگر نیز احتیاج به صرف وقت و کار بیشتری دارند. بازیهای مجموعه سولز چالش برانگیز هستند و حرکات بازیکن باید حسابشده باشد، دقت و احاطه کاملی به محیط و کولهپشتی و تعداد آیتمهایش داشته باشد، از آنطرف نیز بازی F2P است و طبیعتا باید به نحوی بازیکن را مجاب به خریدهای درون برنامهای بکند؛ همین مساله از طبقات ۱۵ به بعد در بازی، شیب سختی بازی را به طرز عجیبی بالا میبرد. حس شوخطبعی و طراحی مریضگون سوداوار هم که در سرتاسر بازی موج میزند.
در سال ۲۰۴۶ یک اختلال تکتونیکی و فاجعه زمینشناختی در کل کرهزمین اتفاق میافتد. جنوبغربی توکیو ناشی از این اتفاق از باقی کشور جدا میشود و بهصورت جزیره در میآید که مهی عظیم احاطهاش کرده است. زمینلرزههای متعدد و برخورد ورقههای زمینی به هم باعث میشود تا کوهی شبیه به برج از زمین سر در بیاورد و دقیقا از وسط جزیره شروع به شکل گرفتن و بالارفتن بکند، ولی این برج صرفا یک کوه شکل گرفته از فعالیتهای زمینشناختی نیست و اسرار و اتفاقات بسیاری را در خود جای داده است که منتظر هستند تا کسی سر از رازشان بگشاید.
توضیحات بالا پیشزمینهی داستانی دنیای مورد اتفاق بازی است و به قدر کافی در برانگیختن کنجکاوی بازیکن موثر نیز واقع میشود. در بازی، شما در نقش فردی شبیه به خودتان، یک بازیکن ظاهر میشوید که در آرکیدی با نام «هیترز» نشسته است و با انتخاب مبارز مورد نظرش و فرستادن وی به برج باربز، قصد فتح آن را دارد. شما مبارز مورد نظر خود را از حیث جنسیت و ظاهر برمیگزینید و بعد از رسیدن به ورودی برج و طبقهی اول، اولین و اصلیترین شخصیت بازی را میبینید: «عمو مرگ». فرشتهی مرگ که با داس، اسکیتبرد، عینکدودیهای متنوع و رنگیناش و دهان پرحرف و بذلهگویاش به استقبال شما میآید، و مقدمتان را خوشآمد میگوید. یک ساعتی در بازی پیشروی میکنید و بعد از اینکه مکانیکهای اولیه را خوب یاد گرفتید، بازی شما را میکشد. مرگ، همانطور که در نام بازی نیز وجود دارد، یکی از مکانیکهای اصلی گیمپلی بازی است. با مرگ شخصیت شما، اگر (Death Metal) داشته باشید، میتوانید شخصیت خود را دقیقا در همان محل فوت شدناش(!) زنده بکنید و بازی را ادامه بدهید. اگر هم نداشته باشید، شخصیت خود را از دست میدهید و باید بازی را از نو با شخصیتی تازه از پی بگیرید، در حالیکه تمام پیشروی شما در محیط بازی سرجایش باقی میماند و آیتمهایی نیز که در بانک اتاق انتظار خود ذخیره کردهاید نیز سرجایشان هستند. سطح یا Level شخصیت جدید یک است و مجدد باید دست به ارتقا تواناییهایش بزنید و همینطور آیتمهای حاضر در کولهپشتی متوفی، از دست شما خواهد رفت. با مرگ هر شخصیت، او وارد بازی دیگر بازیکنها میشود و بهصورت دشمن در مقابل آنها ظاهر میشود. شما نیز میتوانید با رفتن به محل مرگ شخصیتتان و مقداری گشتوگذار، پیدایش بکنید و درصورت شکست دادنش، مجدد وی و تواناییهایش را صاحب بشوید. هر بازیکن میتواند در سردخانهاش چند مبارز داشته باشد.
هر مبارز براساس تعداد ستارهای که دارد، مقدار مشخصی قابلیت برای ارتقا توانایی دارد. شخصیتی که یک تک ستاره دارد، باید به سطح بیستوپنج برسد و بعد از دست یافتن به این تراز که مدت زیادی هم رسیدن به آن طول نمیکشد، هرچهقدر نیز که امتیاز تجربه بدست بیاورید، سودی عایدتان نمیکند و شخصیت موردنظر از آن سطح بیستوپنج تکان نمیخورد. برای ارتقا بیشتر باید شخصیتهای دو ستاره به بالا را گیر بیاورید که اجازهی دسترسی به سطحهای بالاتری را برای شما فراهم میکنند. همین مساله، در طبقات بالا مقداری مشکلساز است و شمایی که تراز بیستوپنج هستید، به دشمنان تراز چهل برمیخورید که دمار از روزگارتان در میآورند!
بخش مبارزات نیز تقریبا مشابه مجموعهی سولز کار شده است. برای هر دست میتوانید سه سلاح مختلف اعم از سرد و گرم را انتخاب بکنید و به دلخواه با آنالوگ تغییرشان بدهید. هر سلاح نیز عمر مفیدی دارد که با سر رسیدن آن دیگر قابل استفاده نیست و خود به خود میشکند. کلاه، شلوار و لباس هم نقش سپر محافظ شما را دارند و مثل سولز با آیتمهای مناسب، حتی با تراز پایین هم میتوانید خوب در برج باربز (برج دوازدهم به بالا) دوام بیاورید. پس قدر آیتمهای قوی را حسابی بدانید. علاوه بر این شخصیت شما توانایی جاخالی دادن و پرش نیز دارد. نوار استقامت نیز که تپش قلب مبارزتان است، از دستتان در نرود که خسته شدن وی به چندثانیه بیحرکت ماندن و نفسگرفتن ختم میشود.
در محیط بازی تعداد مواد اولیه مثل انواع فلزات، پارچه و همینطور دستور تولید انواع لباسها و سلاحها وجود دارد که با پیدا کردنشان و دادن آنها به «چکو فونشا» مستقر در اتاق انتظار، میتوانید خودتان آن آیتمها را تولید بکنید و از خالیکردن جیب دشمنان زمینزده گرامی دست بکشید. همینطور بانوی قارچی(!) نیز مجموعهای قابلیت بهدرد بخور مثل افزایش قدرت ضربات یا مقدار امتیاز تجربه دریافتی نیز در ازای پیدا کردن قارچهای مهارت یا پول در اختیار شما قرار میدهد. تم بانوی قارچی و دیالوگهایی نیز که میگوید از بهترین لحظات بازی است. فقط حیف که حضورش محدود به همین نقش و دیالوگهایش نیز از چند خط که همگی در همان بار اول رد و بدل میشود فراتر نمیرود. این موضوع در خصوص عمو مرگ نیز تا حدودی صادق است، باز هم جای شکر دارد که بعضی مواقع سروکلهاش پیدا میشود و سختی تازه بر زبان جاری میکند.
هرچند طبقهی برج از یک تم و طراحی مرحله خاص بهره میبرد که با چند نصفه غولآخر و یک غولآخر نهایی به اتمام میرسد. برج هم از تنوع محیطی و ظاهری خوب برخوردار است، ولی در این بین چند مشکل گریبان بازی را گرفته و بعد از یک مدت احساس تکرار آزار دهندهای را در بازیکن ایجاد میکنند. اولین مشکل، مربوط به رنگبندی بازی است که بهطور عمده از رنگهای مرده استفاده شده که در دراز مدت یکنواختی بدی ایجاد میکند. دومین مشکل، همان یکسانی ظاهری بخشهای مختلف برج است تا رسیدن به غولآخر و رفتن به بخش بعدی است. طراحی هر بخش زیباست، ولی اینکه ۱۰ طبقه و چندین ساعت در محیطهایی شبیه به هم حرکت بکنیم و بعد وارد طبقهای متفاوت و نو بشویم، و دوباره چندین طبقه مانند آن طبقه نو را تجربه بکنیم تا حالمان از آن نو بههم بخورد و مجدد وارد یک نوی دیگر بشویم و چرخه را تکرار بکنیم. همین یکسانی محیطی هر چند طبقه، بعد از گذشت چندساعت از بازی و افزایش تعداد مرگ شما و درنتیجه صرف وقت بیشتر در بازی، حس تکرار زیادی ایجاد میکند که نتیجهاش خستگی شما از بازی و درنتیجه ترک گفتناش است.
همانطور که پیشتر اشاره کردم، بازی F2P است و درآمد سازندهها از طریق خریدهای درون برنامهای فراهم میشود که بازی نیز به طریق گوناگون شما را به طرف این خریدها و خرج پول هدایت میکند. اولین عاملی که شاید شما را به فکر فرستادن پولتان در جیب سازندهها بیندازد، آیتم دثمتال است که نقش زندهکننده شخصیت به فنارفته شما و همینطور افزایشدهنده گنجایش بانک آیتمهای شما را دارد. به طور خلاصه، دثمتال مهمترین آیتم کل بازی است که در عین حال همین عزیز، کمیابترینشان نیز است. یهچیزی تو مایههای «انسانکننده» دارکسولز است که اینبار به شما گزینه خریدش نیز داده میشود. و از ده عدد با قیمت پنج دلار شروع میشود و تا ۲۸۰ عدد با قیمت صد دلار(!) به اتمام میرسد. همینطور خرید لباسها و سلاحهای گوناگون و باقی اقلام… .
بازی احتیاج به اتصال کامل به اینترنت دارد. بخش آنلاین بازی نیز متمرکز بر یورش به اتاق انتظار دیگر بازیکنهاست؛ وقتی که آفلاین هستند. شما میتوانید در تیم یک شهر عضو بشوید، و طبق برنامه آنها مبنی بر حمله به دیگر شهرها، به اتاق انتظار بازیکنهای شهر حریف حمله بکنید و دست به خرابکاری بزنید؛ البته محدودیتی در این زمینه وجود ندارد و دلبخواهی نیز میتوانید دست به انتخاب یک بازیکن بزنید. فقط حواستان باشد که بازیکن مذکور سطح یا Level بالایی نداشته باشد که در اینصورت مبارزانی برای دفاع از اتاق انتظارش گماشته، دمار از روزگارتان در میآوردند. این موضوع در خصوص شما هم صادق است. پس همیشه یک یا دو مبارز با سطح مناسب در اتاق انتظارتان مختص به دفاع داشته باشید که در این مواقع بتوانند حداقل سرعت تخریب حریف را بگیرند. بعد از حمله به اتاق شما، میتوانید به قصد انتقام به دنیای وی بروید و با غارت اتاقش نشان بدهید رییس کیست! هر یورش مدت زمان محدودی دارد و اگر بتوانید در این مدت بیشتر از پنجاه درصد آسیب به بانک و SPLithiumشان بزنید پیروز میشوید. در بعضی یورشها شما میتوانید مبارزانی که برای دفاع گماشته شدهاند و شکستشان دادهاید را به اتاق انتظار خود بیاورید و بعد از طی ساعاتی، شخصیت وی را متعلق به خود بکنید؛ ولی اگر حین این پروسه چند ساعته کسی به دنیای شما حمله بکند و زندانی در حال شستشوی مغزی شما را آزاد بکند، وی و تمام لیتیومی که صرف کردهاید را از دست خواهید داد.
داستان بازی بهغیر از پیشزمینهاش خیلی حرفی برای گفتن ندارد. از برج باربز بالا بروید و سر از رازش در بیاورید و در این بین از طریق صفحات کمیکی پراکنده در محیط، اطلاعاتتان از غولآخرهای بازی و محیط برج نیز بالا ببرید. تقریبا مشابه سولز، ولی اینبار خبری از آن حس کنجکاوی و عطش افسار گسیخته برای سردرآوردن از تمامی اسرار و رازها نیست. تعداد شخصیتهای اصلی کمی هم در بازی وجود دارد که نتیجهاش کمتر شدن داستان و دیالوگ است.
موسیقیهای بازی نیز که توسط «آکیرا یاماوکا» نامی کار شدهاند، با وجود کمحضور بودن عالی هستند و وقتی نوبت حضورشان میشود، از خودشان کم نمیگذارند. اگر جایی چشمتان به موسیقیمتن بازی خورد در تهیه کردناش درنگ نکنید.
«بگذار بمیرد» بازی متوسطی است که ارزش حداقل پانزده تا بیست ساعت تجربه کردن را دارد. مجانی است و در این مدت هم کمترین نیازی در شما به خرید درون برنامهای ایجاد میکند و خود بازی به مقدار لازم دثمتال به شما میدهد. گیمپلی خوب و سرگرم کنندهای دارد و در جایجای بازی ردپای جنون افسار گسیخته و سلیقه خاص ژاپنی بازی به چشم میخورد که اگر همانند بنده، از طرفداران این دست آثار و سلیقه خاص ژاپنی باشید، بیست ساعت شیرینی در انتظارتان است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
با همراه هم وصل نمیشه
سلام
من ریختمش ولی با اینکه به نت هم وصلم نمیارتش میزنه ارور چ کنم؟
راست میگه منم همین مشکل دارم پس صاحب وبسایت کجاست چرا جواب نمیده
به خدا بیچارم کرده هر کارب میکنم وصل نمیشه و بعد چند دقیقه ارور میزنه از اینترنتمم مطمعنم اصلا مشکلی نداره
سلام داداش خداروشکر فهمیدم چطور این ارور حل میشه داداش با نت ایرانسل وصل نشو چون ارور میزنه ولی اگه با همراه اول وصل شی حتما بالا میاره
داداش با همراه اول وصل شو با ایرانسل ارور میزنه
سلام چگونه وارد بازی شد ممنون راهنمایی
داداش با همراه اول وصل شو با ایرانسل ارور میزنه
این sweet experience ها رو هستم! :۲۴:
هنوز دانلودش نکردم پس فعلا نمی خونم ولی کلا هر چی از سودا بیاد خوشه و تجربش واجب.
اتفاقا متن رو بخون. بازیش با اینکه مجانیه، ولی ۵۰ گیگ حجم دانلودشه. برای همین مطمعن بشی بعد بری سراغ سوزوندن ترافیکا خیلی بهتره
۲۳ گیگ بود فکر کنم.
ولی کلا سودا عزیز دله! :۲۴: :۱۵: :۱۵: :۱۵:
۱۵ گیگش رو که بگیری تا طبقه سوم برج میتونی بازی کنی. ۳۵ گیگ بعدی هم برای باقی طبقات. رسیدن به طبقه سوم هم با بخشهای اموزشی تقریبا سه یا چهار ساعت طول میکشه.