چند سال قبل، اتفاقات روزمره و برخورد احتمالات گوناگون مرا با آتشفشانی بس سوزان و پرحرارت، به وسعت سیاره زمین آشنا کرد و چنان تمامی سلولهای عصبی و حسیام را تحت شعاع قرار داد که هنوز نتوانستهام شک عظیماش را هضم بکنم. آن تفتان، «پرسونا ۴» (Persona 4) نام داشت. یک نقشآفرینی بسیار خاص با سیارهای از احساسات ملموس و واقعی که همانند کمد لباس بهظاهر سادهای، من را وارد سرزمین جادویی و حیرتانگیزش کرد. جادوگر خاکستری پوشی بود که دم در منزل کوچک و صمیمیام ظاهر شد و دنیایی از قصه و ماجراجوییهای ناب را با خودش وارد زندگیام کرد.
بعد از سفر چند بارهام به دنیای عجیب تلویزیون و جنگل ناخودآگاه جمعی انسانها، پرسوناهای دوم و سوم را نیز بلعیدم. همانند پرندهای بودم که تازه آسمان را کشف کرده و طمع آزادی و زندگی را میچشد. چندسال گذشت و دو ماهی است که روتین زندگیام با پرسونای پنجم درهم تنیده شده است. جدیدترین قاره سیاره پرسونا که همانند تمامی تاریخ استعمار و سلطه کشورهای قدر قدرت بر بینوایان، من را برده و غلام بنده به گوش درخشش و هیبت والای خود کرده. ولی اینبار نه به اجبار و به قصد سواستفاده و کلونسازی فرهنگی، آغوش باز من با تمام میل پذیرای هستی این ارباب سخاوتمند است.
Persona 5 هجده فروردین سال جاری عرضه جهانی شده و با وجود تاخیر بسیار در بازیکردن و نگارش نقدش، هدفم این بود که بهجای غوطهوری سرسری -اگر بشود نامش را غوظهوری گذاشت- در دنیای زیبایش، در وقتی مناسب و با فراغ بال به سراغ تجدد عشق قدیمیام بیایم و بعد از آن نقدی لایق آن به رشته تحریر درآورم. به همین علت، در نظر دارم که اگر وقت یاری کند، بهغیر از این نقد و بررسی، چند مقاله دیگر نیز با محوریت سری پرسونا و خصوصا این قسمت کار بکنم و اندکی سعی بر پرکردن خلائی که ناشی از تعداد مقالات کم مرتبط با این سری در بین سایتهای فارسیزبان است بکنم. پیشتر پیشنمایشی برای این اثر نوشتهام که از طریق این لینک قابل دسترسیاست و مطلبی نیز با محوریت روانشناسی این سری منتشر کردیم که از این لینک قابل خواندن است. پس با نقد و بررسی بازی Persona 5 همراه با دنیای بازی باشید.
بررسی بازی Persona 5
تاریخچهی مختصر سری پرسونا
«پرسونا» اسپینآفی در سری پرسابقه و قدیمی «مگامی تنسی» (Megami Tensei) است که از سال ۱۹۸۷ کار خودش را شروع کرد و بعد از گذشت ۳۰ سال هنوز با قدرت به راه خود ادامه میدهد و با این جدیدترین نسخه نشانداد که هنوز حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.
بازی Persona 5 ششمین نسخه اصلی در سری است. قسمت نخست با نام Revelations: Persona و در ژاپن Megami Ibunroku Persona در سال ۱۹۹۶ میلادی عرضهشد و اولین نقشآفرینی در سری مگامی تنسی بود که برای غرب نیز عرضه شد. به کارگردانی Kouji Okada، طراحی Kazuma Kaneko، نویسندگی Tadashi Satomi و موسیقیدانی Hidehito Aoki، Misaki Okibe و Kenichi Tsuchiya. همین تیم، در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ دوگانه «پرسونا ۲» را با نامهای Persona 2: Innocent Sin و با نام ژاپنی Perusona Tsū: Tsumi و Persona 2: Eternal Punishment و نام ژاپنی Perusona Tsū: Batsu عرضهکردند. پرسونا به لطف داستان جذاب و تم جالب توجهاش خیلی سریع توانست طرفداران خاص خود را پیدا کند و جایگاهی قابل توجه در بین عناوین پرتعداد سری مگامی تنسی کسب بکند.
پرسونای سوم در سال ۲۰۰۶ و بعد از عرضه دو بازی Shin Megami Tensei: Nocturne و Shin Megami Tensei: Digital Devil Saga منتشر شد. تیم سازنده نسخه بسیار خوب «ناکچرن» مسئولیت ساخت نسخههای جدید این سری را عهدهدار شدند. کارگردان Katsura Hashino، موسیقیدان Shoji Meguro. «کازومی کانکو»، طراح سه پرسونا اول و ناکچرن، جای خودش را به Shigenori Soejima، همکارش در «پرسونا ۲: مجازات ابدی» داد. این تیم، از سال ۲۰۰۴ که ساخت نسخه سوم را شروع کردند تا حالا که قسمت پنجم منتشر شد مسئولیت ساخت آن را عهدهدار بودند؛ نویسنده قسمت سوم هم Yuichiro Tanaka بود.
قسمت چهارم دو سال بعد از راه رسید. سازندهها فرمول موفقی که برای ساخته قبلیشان خلق کردهبودند را بهطرز قابل توجهی گسترش دادند و تجربه بهیاد ماندنی پرسونای سوم را چندین پله ارتقا دادند. آقای «آکیرا کاواساکی» (Akira Kawasaki) نیز علاوه بر «یوئیچیرو تاناکا» از نویسندههای این قسمت بود. Persona 5 هم امسال و بعد نه سال از عرضه قسمت قبلی به خانههایمان آمد و ما را باریدیگر شیفته هنر و خلاقیت تیم پرسونای آتلوس کرد. «کاتسورا هاشینو» کارگردان اینبار خودش دست به قلم گرفت و نویسندگی این نسخه را عهدهدار شد. لازم به ذکر است که نسخه ژاپنی بازی تابستان سال گذشته میزبان هممیهنهایش بود.
تیم دوم سازنده سری، با حفظ تم و موضوعیت اصلی آن، با سبدی پر از ایدههای تازه، نفس و هستی سراسر نو بر پیکره این سری دمیدند و حالا بعد از گذشت از اینهمه سال و سه پرسونای بهیاد ماندنی، کار آنان نیز با این سری به اتمام رسید و باریدیگر در چرخشی نوستالژیوار، میدان را به تیمی جوانتر سپردند و خود راهی پروژه مخفی آتلوس، با نام Project Re-Fantasy شدند. طرفداران این سری چهقدر میتوانند خوششانس باشند که کار تیم دوم نیز همانند تیم قبلی با آثاری چنین باکیفیت و پرمحتوا به اتمام رسید و میراثی بس عظیم و درخشان را پشت سر خود برجای نهادند. تیم دوم توانست ایدههای فوقالعاده خودشان را با پرسونای سوم به رخ همگان بکشند، با نسخه چهارم آن را وسعت ببخشند و حالا با قسمت نهایی پرونده این سری را برای خودشان در اوج اقتدار ببندند.
داستان بازی Persona 5
داستان بازی Persona 5 حتی از دو نسخه قبلی نیز مفصلتر است. شاید باورش سخت باشد، ولی سازندهها توانستهاند مقدمه طولانی هفت ساعته قسمت چهارم را به دوازده «!» و هشتاد ساعت محتوای کلی آن را به صد و خردهای ساعت برسانند. بخش حیرتانگیز ماجرا اینجاست که این رخداد بدون کمترین سعی بر طولانیکردن بیخود داستان زیبای بازی حاصل شدهاست. داستانی بسیار چشمگیر و بهیادماندنی، با شخصیتهایی فوقالعاده که به لطف هنر نویسندگی بالای سازندههایش و بلوغ حرفهایشان، ذرهای در طول مدتزمان بالای خود بازیکنان را دچار یکنواختی و خستگی نمیکند. هر شخصیت اصلی و فرعی به مثابه مجموعهای داستان میماند که کلی قصه ریز و درشت با ماجراها و احساسات گوناگون را در خود جمعکردهاند و منتظر بازیکن هستند تا بیاید و آنها را ورق بزند و بر صفحات خاطرهاش حک بکند.
داستان و شخصیتپردازی از همان اولین نسخه یکی از رکنهای اساسی این سری بوده و همیشه در کنار گیمپلی قوی خود، حرفهای بسیاری برای گفتن داشته است. بعد از تم حقیقت نسخه چهارم، اینبار با تمی بسیار قدرتمند و قابل بحث روبهرو هستیم که کلیتاش تماما بر زندگی ما سایه افکنده. شخصیتهای اصلی داستان ملموستر از همیشه، خود ما هستند در خلال مشکلات شخصیشان و درگیر با افسوسها و جامعه اطرافشان.
بازی Persona 5 جدیتر از همیشه به مقولههای همیشگی سری خود میپردازد و آنها را در داستانی پرکشش و جذاب با طعم و مزهای عالی در اختیار بازیکن قرار میدهد. یک معجون ایدهآل از مفهوم و عمق و سرگرمی. قهرمانان این نسخه، همگی جدا افتادههایی از جامعهی اطرافشان هستند که یا صرفا براساس تفاوتشان با دیگران و یا قضاوت و داوری نابرابرانه در این شرایط سخت قرار گرفتهاند. افرادی که زیر فشار و سرکوب بالغان جامعه و ساختهای اجتماعی اطرافشان کمر خم کردهاند و سعی میکنند از این شرایط سخت راهی بهسوی شکوفایی و اثبات خودشان بگشایند. فریاد برآورند که ما هم هستیم، وجود داریم و تمام سعیمان را برای گفتن حرفمان و انجام کاری که به آن باور داریم میکنیم. استفاده هوشمندانه از تم Phantom Thieves و حالت رابینهودی و دوستدار ضعفایی که سازندهها در داستانشان مورد استفاده قرار دادند، هم از حیث همخوانی با محتوای مفهومی بازی و هم سرگرمیسازی و فراهم آورن کلی لحظات پرشور و هیجانانگیز بسیار موفق بوده. همان داستان پرسونایی دوستداشتنی همیشگی اینبار در سر و شکلی متفاوت و تفصیلی بیشتر آماده غرق کردن دوباره تایتانیکهای ذهنتان است.
گیم پلی بازی پرسونا ۵
شخصیتاصلی بازی Persona 5 نیز همانند دو قسمت قبلی، دانشآموزی انتقالی است که بهخاطر اتفاقی که در شهر محل سکونتاش رخ داد مجبور است سال تحصیلی پیشرو را در توکیو و مدرسه شوجین بگذراند. محل سکونتاش نیز طبقه دوم و انباری کافهی یکی از دوستان خانوادهاش، «سوجیرو ساکورا» است. شما بازی را با ورود نقشاصلی به توکیو و کافه لبلانک (Cafe Leblanc) شروع میکنید. در ابتدای ماه چهارم میلادی -یازده فروردین خودمان- و شروع سال تحصیلی جدید کشور ژاپن. شخصیتاصلی به محض ورودش به مدرسه بهخاطر سابقه جرمی که در پروندهاش دارد و مجبورش کرد شهر و مدرسهاش را عوض کند سوژه بحث، شایعه و قضاوتهای بیانتهای همکلاسیها و معلماناش است. جرمی که در آن کمترین نقشی نداشت و تماماش داستانی بود که یکی از سیاستمداران بانفوذ کشور برایش درست کرده بود. شخصیتاصلی یکشب که در راه برگشت به خانهاش بود، صدای جیغ و درخواست کمکی را میشنود، بهدنبال صدا میرود و مردی را میبیند که قصد دارد زنی را بهاجبار وارد ماشینی بکند. پسر دخالت میکند و اتفاقی پای مرد لیز میخورد و سرش آسیب میبیند. مرد که حسابی از دست پسر عصبانی است زن را با استفاده از قدرت بالای سیاسیاش و نفوذی که در بخشهای مختلف حکومتی دارد تهدید میکند و مجبورش میکند که به پلیس دروغ بگوید. اینکه این پسر بود که به مرد آسیبزد و ایجاد مشکل کرد و طبیعتا در هر کشور و جامعهای آسیبزدن عمدی به یک عضو قدرتمند کابینه دولت بدون کاغذ بازیهای حسابی و ایجاد پروندهای مفصل به اتمام نمیرسد و در نهایت شخصیتاصلی بیگناه داستان ما بهوسیله دورویی و سواستفاده از قدرت یکی دیگر، زندگیاش از این رو به آن رو میشود و سر از توکیو و داستان ما در میآورد.
نقش اول در شب اول حضورش در توکیو، متوجه برنامه عجیبی با نام Navigator App بر روی گوشیاش میشود. نرمافزای که یادش نمیآید نصباش کرده باشد و برای جلوگیری از خطرات ویروسی و هک پاکش میکند. در روز اول مدرسه، سر و کله نرمافزار مجدد پیدا میشود و همراه با یکی از همکلاسیهایش، «ریوجی ساکاموتو» بهطور اتفاقی وارد دنیای عجیب و مرموز «شناختی» (Cognitive World) میشود. مدرسهاش بدل به قلعهای شده و معلم ورزششان در هیبت ارباب این قلعه قرار گرفته و مدرسه هم پر از شوالیههای تشنه به خون و سیاهچالههای مخصوص شکنجه شده است.
در قلعه مرموز به موجودی گربه شکل با نام «مورگانا» برمیخورند. وی به آنها در فرار از قلعه و بازگشت به دنیای واقعی کمک میکند. سر و کله نرمافزار مرموز در گوشی ریوجی هم پیدا شده است. کلی سوال بیپاسخ و اتفاقاتی غیرقابل توضیح ذهن دو دوست را درگیر خودش کرده و با ذهنی سراسر تشویش به خانههایشان برمیگردند. شب، نقش اصلی همانند تمامی دیگر شخصیتهای سری، در رویا وارد «اتاق مخملی» (Velvet Room) میشود. جایی که «ایگور» صاحب و مسئول آنجا به رسم سه نسخه اخیر در غیاب اربابش «فیلمون»، حضور وی را در این مکان بینابین ناخودآگاه و بدون آگاهی خوشآمد میگوید. دستیاران جدیدش، «جوستین» و «کارولین» را معرفی میکند و به وی از مسیر سخت و پر از چالشی که پیشرویش است میگوید. توانبخشی (Rehabilitation) مسئولیتی سخت است که وی باید بتواند از عهدهاش بر بیاید و کنترل زندگی و سرنوشتاش را در دست بگیرد و از خرابی بزرگی که انتظار وی را میکشد جلوگیری بکند.
قصد ندارم کل داستان بازی Persona 5 را برایتان بازگو کنم. بهقدر کافی با مقدمات داستان آشنا شدید و بهتر است بروم سراغ عمل اصلی که شما و دوستانتان در بازی بهعنوان دزدان فنتوم انجام میدهید؛ یعنی اصلاح خواستهها و امیال خراب و فاسد افراد بزرگسال جامعه که در خلال مشکلات و سختیهای اجتماعی به این شکل درآمدهاند. شما و دوستانتان از طریق نرمافزار هدایتگر روی گوشیهایتان وارد قصر این افراد میشوید و با پیدا کردن گنجینهشان، که همان خواسته و تمایلات خرابشان است و سپس فرستادن یک Calling Card به آنها، مبنی بر تغییر قلب و وجدانشان توجهشان را جلب و معطوف به خودتان میکنید. گنجینهشان را میدزدید و سایه امیال و خواستههای اصلی صاحب قصر را مجبور به قبول گناهان و اشتباهاتاش میکنید. بعد از مدتی هم فرد دچار تغییر وجودی میشود و احساس عذاب وجدان مجبورش میکند که به تمامی خبطها و جرمهایش اعتراف کند. علاوه بر قصرها، ممنتوها نیز در بازی وجود دارند که سیاهچالههای عظیمی هستند شکل گرفته از آگاهی جمعی انسانها و سرکوبها و آرزوهای از دسترفته و امیال خراب شدهشان؛ ولی چون بهقدر کافی برای ایجاد یک قصر فاسد نشدهاند، بهصورت کلی در ممنتوها جمع شدهاند.
کلیت داستان بازی Persona 5 و نحوهای که سازندهها آن را با گیمپلی بازیشان پیوند زدهاند و آنها را در هم تنیدهاند، در ایدهآلترین شکل ممکن است و امکان ندارد بشود یک مفهوم را اینچنین زیبا با گیمپلی چفت و بست کرد که مدام از سر و کول هم بالا بروند و در حال کاملکردن یکدیگر باشند. استفاده فوقالعاده از سایهها، پرسوناها، سیاهچالههای تو در توی همیشگی سری آن هم در شرایطی که کمترین تناسخی با پیکره داستان فوقالعادهاش نداشته باشد امری نیست که هر کسی بتواند از عهدهاش به این بینقصی بر بیاید. داستان بازی بسیار مفصل است و ذکر جز به جز آن از حوصله این متن که همین حالا نیز از قدر کفایت طولانیتر از آب درآمده به کل خارج است، توضیحات بالا صرفا اشارهای بسیار خرد به کلیت این قصه عالیست و صرفا کرمی کوچولوست که شما را کنجکاو به سطح آب بکشاند. دنیایی از نور و زیبایی انتظار شما ماهی فضول «!» را میکشد.
نکتهای که شاید ذکرش خالی از لطف نباشد ادای دین سازندهها به سری «لوپن سوم» (Lupin The Third) در جایجای اثرشان است. سری مانگا و انیمهای بسیار معروف که از سال ۱۹۶۰ تا حالا طرفداران بیشماری را شیفته داستان ماجراجویانه و شخصیتهای نترس و بیباک خودش کرده و سازندههای Persona 5 نیز که از کودکی از طرفداران پروپاقرص این سری بودهاند در این بازی با نامگذاریها و اشارات مختلف حسابی از خجالت اثر محبوب دوران کودکیشان درآمدهاند. بهطور مثال گیئمون، پرسونای یوسکه، نام یکی از چهار شخصیت اصلی لوپن سوم است. لبلان، کافهای که شخصیتاصلی در آنجا سکونت دارد نامش را از «مائوریس لبلان» (Maurice Leblanc) نویسنده مجموعه رمانهای آرسن لوپن گرفتهاست. طراحی شخصیت سوجیرو ساکورا، صاحب کافه لبلان نیز شباهت بسیاری به دایسوکه جیگن، یکی دیگر از شخصیتهای اصلی سری لوپن سوم دارد و دیگر اشاراتی که بهتر است خودتان کشفشان بکنید.
قسمت نخست و دوگانه دوم از گیمپلی مشابه دیگر نسخههای آن زمان سری مگامی تنسی بهره میبردند. سیاهچال نوردی (Dungeon Crawling) و مبارزه و مذاکره با هیولاها و گشتوگذار در مناطق بازی و صحبت با NPCها و خرید و فروش آیتم و سلاح. تفاوت بزرگی که پرسونا با دیگر نسخهها داشت در تم کلی داستان و محل رخداد وقایعاش بود. اغلب نسخههای مگامی تنسی در بستری فانتزی جریان دارند و شخصیتاصلی و یارانش طی سفری قهرمانانه قصد نجات دنیا و یا بازنویسی رخدادهایش را دارند. داستان کلی در دو پرسونای اول و حتی بهنوعی تمامی نسخهها نیز همین است، ولی مضمون داستان و بستری که بازی در آن جریان داشت، آن سه بازی را بدل به اثری خاص کرد. پرسونا از همان اولین قسمت همانند نامش که از کلمه Personality به معنای شخصیت گرفتهشده، متمرکز بر روی شخصیتهای داستان و مشکلاتشان در اجتماع و فردیتشان بود. داستان نیز در دنیای خودمان و در زمانی معاصر اتفاق میافتاد. این دو عامل، بزرگترین وجهه تمایز این نسخه، با دیگر نسخههای شین مگامی است. تیم دوم نیز کلیت و چیستی این سری را از سازندههای اصلیش وفادارانه به عاریت گرفتند و با ترکیب فرمول چندین ساله و موفق مگامیها با ایدههایی جدید و تازه سری را وارد مرحلهای تماما نو کردند.
مشابه قسمتهای سوم و چهارم، گیمپلی بازی Persona 5 در دو بخش دنبال میشود. بخش اول سیاهچال نوردی است که در این قسمت بهتر است قصرنوردی (Palace Crawling) «!» نامیده شود. این بخش شامل مبارزه با هیولاها، گریند کردن، بهدستآوردن پرسوناهای جدید و در نهایت شکست صاحب و غول آخر هر قصر است. بخش دوم، یک شبیهساز زندگی است. در این بخش که نقطه درخشان و قلب تپنده سه گانه دوم پرسونا محسوب میشود، شما میتوانید با دوستانتان به گردش بروید و به اسرار دلشان گوش بدهید و سر از زندگی و مشکلاتشان در بیاورید. به سینما بروید، سر کاری بروید و پول و تجربهای کسب کنید، سر کلاسهای مدرسه حاضر شوید و درس بخوانید و در امتحانات موفق ظاهر بشوید، رستوران بروید و دلی از عذا در بیاورید و خلاصه سیاههای از اعمال روزانه متنوع پیش روی شماست و این شمایید که وقت شخصیتاصلی داستان را بین تمامی این فعالیتها تقسیم میکنید. بخش اجتماعی در بازی Persona 5 به بلوغی کامل و مثالزدنی رسیده و در اوج کیفیت و تعادل قرار دارد. علاوهبر این دو بخش اصلی، سازندهها بنا به اقتضای داستان بخش دیگری را نیز به سیاهچال نوردی مرسوم سری افزودهاند و آن Mementos نام دارد. این بخش تازه برخلاف تصورم تنوع واقعا خوبی به بازی بخشیده است.
سازندگان بهطرزی فوقالعاده توانستهاند مدت زمان بالای بازی را بین قصرها و مبارزات، زندگی روزانه و ممنتوها تقسیم کنند و به محض احساس خستگی و یکنواختی در بازیکن، بازی بهسرعت خودش را وارد بخش دیگر میکند. نسخههای قبلی در ایجاد چنین تعادل عالی بهشیوهای اینچنین کامل ناتوان بودند. ولی نسخه پنجم به لطف طراحی بینظیر تکتک بخشهای خود و تقسیم وقت هوشمندانه بین آنها ذرهای دچار تزلزل و یکنواختی نمیشود و در بهترین شکل ممکن محتوای بالایش را در اختیار بازیکنان قرار میدهد.
بیایید نگاهی دقیق به هر سه بخش گیمپلی بازی داشته باشیم.
قصر نوردیهای بازی Persona 5 همانند تمامی آثار مشابه، متمرکز بر مبارزه و مدیریت درست آیتمها و میزان HP (نوار سلامت) و SP (نوار جادو و یا در این سری قدرتهای پرسونا) است. نکتهی مهمی که در این بخش وجود دارد، سعی بر تمام کردن هرچه سریعتر هر قصر در کوتاهترین زمان ممکن است. بهطور مثال، شما وارد آرک داستانی جدیدی شدهاید و در نتیجه، قصر جدیدی پیشرویتان قرار دارد. بهغیر از زمانی که بازی شما را اجبارا از قصر به اقتضای داستان خارج و وارد میکند، شما برای رسیدن به جواهر هر قصر که خواستههای خراب و فاسد شدهی صاحب آن است و سپس فرستادن Calling Card، تا زمان اتمام وقت مقررتان برای کامل کردن آن قصر وقت آزاد دارید. مثلا قصر کاموشیدا ۲۰ روز فرصت انجام دارد، شما حداقل به سه روز برای کامل کردن این قصر نیاز دارید. بعد از رسیدن به هر جواهر، از آن خارج میشوید و Calling Card را میفرستید و بنا به نحوه پیشرفت داستان همان روز و یا فردایش مجدد وارد قصر میشوید. در این مدت زمان مقرر شده، شما میتوانید کل پروسه رسیدن به جواهر را در یک روز از بازی به انجام برسانید و در نتیجه تعداد روزهای بیشتری برای بالا بردن Social Statها و وقتگذاشتن با دوستان و Confidantهایتان دارید -در ادامه هر دو را توضیح خواهم داد- و یا میتوانید با قبول چالشی کمتر و خیالی آسوده در چند روز سیاهچالهای مذکور را به انجام برسانید. پیشنهاد من، به غیر از اجبار بازی برای خروج الزامی و صبر برای Calling Card، انجام پیوسته و یک روزه هر سیاهچال است. تصور کنید ۲۱ روز تا انتهای زمان شما برای انجان فلان قصر زمان باقی است، شما تصمیم میگیرید که دو روز بعد، یعنی ۱۸ روز باقیمانده به انقضای زمان وارد سیاهچاله شوید. شما حالا میتوانید با آمادهسازی خوب و بازی با دقت و استفاده هوشمندانه از SP هر شخصیت، جواهر هر شخص را در یک روز پیدا کنید.
مهمترین مزیتی که زمینزدن یک روزه هر قصر در بازی Persona 5 برایتان دارد، وقت خالی بیشتر برای زندگی اجتماعیتان است. بالا بردن رابطهتان به دوستان و همینطور ارتقا Social Statهایتان به صرف وقت زیادی نیاز دارد و به این راحتیها میسر نمیشود. برای انجام یک روزه هر قصر، نیاز به آیتمهای بازیابی جان و SP دارید. آیتمهای جان در کلینیک واقع در یونگن جایا (Yongen- Jaya) و داروخانه حاضر در شیبویا (Shibuya) قابل خریداری هستند. علاوه بر این Vending Machineهایی در بیشتر محیطهای بازی وجود دارد که این آیتمها را با قیمت پایین و قدرت کم میفروشند ولی آیتم نوع دوم به این راحتیها بهدست نمیآید. بزرگترین چالش هر سیاهچال نوردی تمام کردن SP است و این مهم با کم و محدود بودن آیتمهای بازیابیاش سختتر هم میشود. اولین راه برای بهدست آوردن این دست آیتمها، درست کردن قهوه و کاری در کافه لبلانک (Cafe Leblanc) میباشد که با وجود صرف کل بعد از ظهرتان، آیتمی با قدرت بازگردانی بالای SP به شما میدهد. راه دوم مذاکره با سایههای تسلیم شدهاست که میتوانید با درخواست آیتم از آنها بسته به شانستان این آن نوع را بهدست بیاورید. نکته قابل توجه دیگر، درجات سختی بازی است که اگر دور اول بازیتان است و تمایل دارید بیشتر وقتتان را صرف زندگی اجتماعی و Confidantها و مکس کردن رابطههایتان بکنید، Persona 5 را روی درجه سختی «راحت» شروع کنید. بازی چهار درجه سختی متفاوت دارد که در هر زمان که دوست داشتید با رفتن به منوی تنظیمات میتوانید آن را تغییر بدهید. تفاوت اصلی این درجات مختلف هم فقط در بخش مبارزات و میزان چالش آفرینیشان است. مبارزات سختتر، یعنی طرحریزی استراتژی قویتر، دقت بیشتر، استفاده هوشمندانه از قدرتهای هر پرسونا و یافتن نقطه ضعف دشمنان.
درجه سختی هرچهقدر بالاتر باشد، میزان امتیاز تجربه و پولی که از هر پیروزی کسب میکنید بیشتر میشود. ولی در نظر داشتهباشید که مبارزات چالشزا نیاز به صرف وقت و استفاده از آیتم و SP بیشتری دارد و اگر هم که SP شخصیتهایتان به انتها برسد، ادامه قصرنوردی قهرمانان داستان به امری بسیار سخت بدل میشود. در نتیجه شاید مجبور شوید از سیاهچاله مذکور خارج بشوید و ادامه مسیر را به روز دیگری بسپارید. که یعنی یک روز دیگر را نیز صرف سیاهچاله کردهاید و از زمان در دسترس برای بالابردن دوستیهایتان و آمار اجتماعی خود کاستهاید.
مبارزات بازی Perona 5
برویم سراغ سیستم مبارزات بازی Persona 5. سیستم مبارزات بازی بهصورت نوبتی دنبال میشود. سیستم مبارزهای که خاص نقشآفرینیهای ژاپنیست و با وجود سابقه بلند و استفادهاش در دوجین شاهکار تکرار ناشدنی، این روزها از اقبال کمتری برخوردار شده و سری «فانتزی نهایی» هم در نسخه آخر خود آن را با سیستم مبارزات دکمهزنی سری «قلبهای پادشاهی» عوض کرد. مبارزات نوبتی بازی Persona 5 بههمان شکل کلاسیک دنبال میشود، ولی با طراحی عالی آن و تعادل فوقالعاده مبارزات، ذرهای چه برای تازهکاران و چه قدیمیها تکراری و ملال آور نمیشود.
هر شخصیت بهجز نقشاصلی، از یک پرسونای خاص با قابلیتهای مخصوص به خود برخوردار است. بهطور مثال زورو -پرسونای مورگانا- قدرت باد (Garu) و جادوهای درمانی دارد. کاپیتان کید -پرسونای ریوجی- قدرت برق (Zio) و ضربههای فیزیکی سینگین که بهجای کمکردن SP از HP شخصیت کم میکنند برخوردار است. بقیه قدرتها نیز به همین شکل بین دیگر شخصیتها پخش شدهاند و قدرتها و قابلیتهای هرکدام و نقش استراتژیکی که در هر نبرد میتوانند داشته باشند را متفاوت ساختهاند. قدرتهای هر پرسونا متمرکز بر چند حالت کلی است. قدرتهای درمانی و پشتیبانی مثل افزایش قدرت دفاعی و ضربات، قدرتهای جادو و حملاتی که از SP کم میکنند، ضربات فیزیکی که از HP میکاهند و قابلیتهای فرعی دیگری که در نبرد قابل استفاده نیستند، ولی هر شخصیت را در مقابل نوع خاصی حمله و یا جادو مقاوم میکنند. از دیگر مواردی که جای اشاره دارد اختصاصی نبودن قدرتهای درمانی و پشتیبانی است. بیشتر پرسوناها از یک یا چند عدد از این قدرتها بهرهمندند.
شخصیتهای اصلی تمامی پرسوناها، بهواسطه برخورداری از Wild Cart، برخلاف دیگران توانایی استفاده از چندین پرسونا با کلی قابلیت ریز و درشت و متنوع را دارند. همین مساله، شخصیتهای اصلی را به عنصری استراتژی در هر نبرد بدل میکند و میتوانند براساس شرایط مبارزه و ویژگیهای حریف، پرسونایی با قابلیتهایی مناسب را برگزیند و ورق را به نفع خودشان برگردانند. فقط در حین هر مبارزه حواستان به میزان جان شخصیتاصلی باشد، چرا که با تمام شدن جان وی، بازی را میبازید. ولی مرگ بقیه شخصیتها مشکلی ایجاد نمیکند و میتوانید با استفاده از آیتم مخصوص بازیابی یاران و یا جادوی مخصوص این امر، وی را به مبارزه بازگردانید.
تقریبا تمامی دشمنان بازی Persona 5 نیز در مقابل یک یا چند عنصر و حمله خاص ضعیف هستند. پیدا کردن این نقاط ضعف و هدفگیری آنها، مبارزات و پیشروی در هر قصر را بسیار راحت میکند. اگر هم در نبردی بتوانید نقاط ضعف تمامی حریفان را هدف بگیرید و زمینگیرشان کنید، دو گزینه پیشرویتان قرار میگیرد. گزینه اول، حمله همهجانبه با تمام افراد تیم به هیولاهای بختبرگشته است که میزان قابلتوجهی از سلامتیشان میکاهد. گزینه دوم، برگشتن به حالت عادی مبارزه و گزینه سوم، مذاکره «!» است. صحبتکردن با هیولاها از ویژگیهای قدیمی مجموعه مگامی تنسی است و سه نسخهاول نیز از این قابلیت بهره میبردند. ولی در نسخههای اخیر پرسونا، این قابلیت از مبارزات کنار گذاشتهشد که مجدد در بازی Persona 5 شاهد حضور آن هستیم. با وارد شدن به بخش مذاکره شما سه گزینه دیگر پیش روی خود میبینید، اولین گزینه درخواست پیوستن دشمن زمینگیر شده به انبار پرسوناهای مورد استفاده شماست. انتخاب این گزینه، شرایط خاص خود را میطلبد. اولین شرط، نزدیک بودن لول حریف با لول شخصیتاصلی است. اگر لولتان ۳۴ باشد، توقع نداشتهۤ باشید حریفی با لول ۴۵ را سر میز مذاکره به کولهپشتی پرسوناهای رنگی رنگیتان اضافه بکنید. دومین عامل، انتخاب درست و هوشمندانه جوابهاییست که در پاسخ به پرسشهای آنها میدهید. مشابه نسخههای قدیمی، در بازی پرسونا ۵ هم هیولاها از شما سوالاتی میکنند و شما نیز باید با توجه به نوع شخصیت وی، عاقل، زود رنج، ترسو و … با جوابهایتان رضایت خاطرشان را جلب کنید و راضیشان بکنید که به شما بپیوندند. اگر هم نتوانید، یا به شما آیتمی میدهد و صحنه مبارزه را ترک میکند و یا از دستتان عصبانی میشود و مبارزه را سر میگیرد. در بعضی مبارزات هم اگر یک هیولا باقیمانده باشد و از نوار سلامتش کمتر از ۱۵ درصد مانده باشد، خودش درخواست مذاکره میدهد. در این حالت، اگر با درخواستش موافقت کنید، پرسونای مذکور بدون کمترین بحثی به شما میپیوندد.
دومین گزینه مذاکرات درخواست پول و سومین گزینه هم درخواست آیتم است. لازم به ذکر است که Max کردن آرکانای خورشید که Confidantاش که «ایوای سیاستمدار» است در مذاکرات به شما کمک شایانی میکنند. در توضیح Confidantها و مقاله جداگانهای که اختصاصا برای آنها خواهم نوشت به تاثیرات مختلف هر آرکانا بر روی قابلیتهای شما مفصل خواهم پرداخت.
حداکثر تعداد افرادی هم که با خودتان میتوانید همراه داشتهباشید سهنفر است. بقیه اعضای گروه، با رفتن به ورودی هر قصر یا ممنتو در دسترس هستند و درصورت علاقه و یا تمامشدن SP شخصیت حاضر در تیمتان، میتوانید آنها را جایگزین کنید. قدرتهای درمانی شخصیتهایی هم که هنگام سیاهچالنوردی در تیم نیستند از طریق منوی بازی خارج از مبارزات قابل استفاده هستند. درنتیجه اگر مورگانا را که قدرتهایش دامنه وسیعی از قابلیتهای درمانی را شامل میشود در تیم نگذاشتهاید، همچنان میتوانید از قابلیتهای درمانیاش برای بازگرداندن سلامتی شخصیتهای حاضر در تیم بهره ببرید.
در گوشه و کنار هر قصر و طبقات مختلف ممنتو، اتاقهای استراحتی وجود دارد که در آنها میتوانید بازی را ذخیره کنید و از آیتمهای مخصوص بازیابی جانی که فقط در این محلها قابل استفاده هستند بهره ببرید. صندوقچههای گنج متنوعی هم در محیط بازی وجود دارد که با پیدا کردنشان میتوانید از آیتمهای ارزشمندشان استفاده کنید. البته، بعضی از این صندوقچهها قفل هستند و برای گشودنشان به قفل بازکن نیاز دارید. درخصوص درست کردن قفل بازکن در بخش زندگی اجتماعی توضیح خواهم داد. دشمنان بازی نیز در نقشه بازی درحال پرسه زدندند و اگر بتوانید به آنها از پشت و بدون دیدهشدن ضربه بزنید، هنگام شروع مبارزه شما دست بالا را دارید و چند نوبت ابتدایی مبارزه در اختیار تیم شماست. به همین ترتیب، اگر یک دشمن به شما از پشت ضربه بزند، محاصره میشوید و باید سیل متناوب حملات آنها را تحمل کنید. در مبارزات قابلیت عقبنشینی هم وجود دارد که در نبردهای سخت و شرایط نابرابر بسیار به کار میآید.
بهغیر از کنترل شخصیتاصلی به هنگام نبرد، شما میتوانید با رفتن به بخش تنظیمات، دستورات مورد نیازتان برای کارایی دیگر یاران تیمتان را بسته به سبک بازیتان تنظیم کنید. میتوانید یک یار را صرفا بر روی قابلیتهای دفاعی متمرکز کنید و یا حمله را پیشهاش کنید. همچنین قابلیت کنترل دستی تمامی یاران نیز هست که ایدهآل ترین گزینه موجود است و از ابطال SP نیز جلوگیری میکند و بسته به نحوه پیشرفت نبرد، خودتان میتوانید از هر قابلیتی که مناسب آن شرایط است بهره ببرید.
توضیحات بالا، خلاصه ویژگیهای کلی مبارزات در قصرها و بخشی از ممنتوها بود. سیستم مبارزات و گشتوگذار به لطف بلوغ تیم سازنده و طراحی فوقالعاده و پویای هر سیاهچال، از همیشه بهتر و جذابتر است و حتی اگر بازی پرسونا ۵ یک سیاهچال نوردی محض نیز میبود، کمترین خللی در تجربه فوقالعادهاش وارد نمیشد. در نظر داشته باشید که این اثر در کنار سیستم مبارزات و سیاهچال نوردی کامل خود، بخش زندگی اجتماعی بینظیری نیز دارد. همین مساله میزان محتوای کلی بازی را بسیار بالا میبرد و در کنار داستان مفصل و فوقالعادهاش و موسیقیها و طراحیهای هنری و گرافیک سلشید و انیمهگون زیبایش، آن را بدل به محصولی مثالزدنی از حیث محتوا میکند. آن هم در دورهای که سازندهها و ناشران با تکهتکه کردن محصولات خود و چسباندن DLC به تنبان ملت، قصد چپاول کردن آنها و سود بیشتر را دارند. Persona 5 با محتوای بسیار بالای خود، جای هرگونه ایرادگیری و بحثی را باقی نمیگذارد و جوابیه قدرتمندی است به تمامی بازیهای تکراری و کم محتوای این روزها.
نوبتی هم باشد نوبت قلب تپنده و عنصر اصلی خانمان براندازی این سری است یعنی زندگی اجتماعی (Social Life). در این بخش، شما در نقش یک دانشآموز شانزده- هفده ساله معمولی قرار میگیرید و مختارید که طبق علاقه خودتان از بین طیف متنوع فعالیتهایی که سازندهها برای گذران روزها پیشرویتان قرار دادهاند یکی را برگزینید و وقت خود را به انجام آنها اختصاص بدهید. ولی از بین تمامی فعالیتهای گونهگونی که در این نسخه از همیشه هم کاملتر و سرگرمکنندهتر ظاهر شدهاند، همچنان وقت گذرانی با دوستانتان و افزایش صمیمیت و نزدیکی رابطه بینتان اصلیترین هدفی است که نه فقط در بخش اجتماعی بازی، بلکه در کل بازی پرسونا ۵ شما را به جلو میبرد و بیشترین انرژی و تلاش را از شما میگیرد. حداکثر کردن یا MAX کردن رابطهتان با دوستان از جمله اعتیادآورترین و جذابترین اعمالیست که من در یک بازی ویدئویی تجربهاش کردم و نسخه پنجم نیز مجدد این بخش بسیار دوستداشتنی را همراه خودش آورده و قرار است حسابی وقتتان را به خودش مشغول کند.
در نسخههای سوم و چهارم، این بخش Social Links نامیده میشد، ولی در این نسخه به Confidants تغییر نام دادهاند. در هر نسخه به تعداد کارتهای تاروت، بیست و یک عدد فرد در بازی وجود دارند که هرکدام نماد و نشانه یکی از این کارتهای تاروت هستند. از بین این افراد، چهار عدد از رابطههایتان براساس پیشروی داستان خود به خود ارتقا مییابند و شما نقشی در افزایششان ندارید. ولی هفدهتای باقی کاملا در حیطه انتخاب شما قرار میگیرند و این شما هستید که تصمیم میگیرید وقتتان را با کدامین دوستتان بگذرانید.
شما دو سری کانفیدانت دارید: یکسری فقط در روز قابل دسترسی هستند و سری دیگر در عصر قابل دسترسیاند. علاوه بر این، هر فرد فقط در روزهای مشخصی از هفته حضور دارند و هر زمانی که دوستداشتید نمیتوانید به سراغشان بروید. بهطور مثال شما قصد دارید کانفیدانت محبت را که صاحباش سادایو کاواکامی، یکی از معلمهایتان است را افزایش بدهید. کاواکامی عصر و در روزهای پنجشنبه و جمعه در دسترس است. علاوه بر این در روزهای بارانی نیز بهطور استثنا قابل دسترسی است. در نتیجه، حالات شما برای وقت گذراندن با این شخصیت به این دو روز و عصرهای بارانی خلاصه میشود. این موضوع، در خصوص دیگر شخصیتهای بازی نیز صادق است. هر کانفیدانت، ده لول صمیمیت دارد و با رسیدن به لول ده، کانفیدانت مذکور را به حداکثر میرسانید. توقع هم نداشته باشید که هرموقع که اراده کردید و یکی را برگزیدید رابطهتان بالافاصله افزایش پیدا کند. بعضی وقتها نیاز است که چند بار با یک شخصیت وقت بگذرانید تا بالاخره اجازه افزایش لول به شما داده شود. علاوه بر این در بازی پنج فاکتور Social Stat با نامهای Guts, Charm, kindness, knowledge, proficiency وجود دارد که هرکدام دارای پنج لول هستند. بعضی از کانفیدانتهای برای شروع رابطه و یا پیشروی، احتیاج به لول خاصی از یکی از این پنج فاکتور دارند و تا زمانی که شما به آن لول خاص فاکتور مورد نظر نرسیده باشید خبری از وقتگذراندن با شخصیت مذکور نیز نیست. برای افزایش این پنج فاکتور اجتماعی بازی پرسونا ۵ نیز راههای مختلفی وجود دارد. از کار کردن گرفته تا کتابخوانی، حمام و سینما فعالیتهای دیگر. فقط حواستان باشد که به هر فعالیتی که مشغول بشوید ظهر و یا عصرتان را کامل به خود مشغول میکند، برای همین در انتخاب کار مذکور و تاثیر مفیدش دقت کافی را داشتهباشید که در انتهای بازی بتوانید بیشترین کانفیدانت را به حداکثر برسانید. علاوه بر این بعضی از کانفیدانتها در لول هفت رابطهشان، با فردی به مشکل برمیخوردند و شما وظیفه دارید با رفتن به یادوارهها و تغییر قلب فرد مذکور و درنتیجه حل مشکل کانفیدانت مورد نظرتان، رابطهتان را گسترش ببخشید.
راهنمای بازی پرسونا ۵
بهدلیل جلوگیری از طولانیشدن بیش از حد این متن که همین الانش نیز به لطف محتوای بسیار بالای بازی پرسونا ۵ از حد مورد نظر تجاوز کرده، توضیحات تکمیلی درخصوص نحوه Max کردن کانفیدانتها و فاکتورهای اجتماعیتان را به دو متن جداگانه دیگر واگذار میکنم و در آن دو به تفصیل در خصوص تمامی راههایی که با آن میتوانید بیشترین بازده را از زندگی اجتماعیتان در بازی Persona 5 داشتهباشید بازگو میکنم. از اینجا میتوانید مطلب چگونه کانفیدانتها را در Persona 5 به حداکثر برسانیم؟ که راهنمای بازی Persona 5 است را بخوانید.
از تغییرات خوبی که در کانفیدانتهای بازی پرسونا ۵ ایجاد شده، تاثیرگذاری مستقیم آنها روی ویژگیها و تواناییهای شخصیتاصلی است. بهطور مثال، یوشیدای سیاستمدار تواناییهای سخنوری شما را بهبود میبخشد و بهشما در مذاکره با هیولاها در قصرها و ممنتوها کمک شایانی میکند و یا افزایش رابطه با تاعه تاکمی، پزشکی در کلینیک واقع در Yongen Jaya که آیتمهای بهدرد بخور بسیاری میفروشد، تخفیف تپلی را شامل حال آنها میکند. همینطور بقیه کانفیدانتها نیز تاثیر بهخصوص خودشان را دارند که در متن مخصوص آنها به آنها اشاره خواهم کرد. این تاثیر، در نسخههای سوم و چهارم صرفا در بخش فیوژن (Fuse) پرسوناها اثر داشت و اینکه سازندهها کانفیدانتها را از کلی داستانفرعی جذاب عمیقتر و کاربردیتر کردهاند از ویژگیهای تازه خیلی خوبی است که بازی اضافه شده است. صحبت از فیوژن شد، برویم سراغ اتاق مخملی و شخص دوستداشتنی ایگور.
در اتاق مخملی، شش کار مختلف پیشرویتان است. گزینه اول، ترکیب چند پرسونای مختلف و بهوجود آوردن یک پرسونای جدید و قدرتمندتر است که فیوژن نام دارد. فقط لول پرسونای جدید باید به لول شخصیت شما بخورد، در غیر اینصورت قابل فیوژن کردن نخواهد بود. گزینه دوم، افزایش قدرت یک پرسونا از طریق قربانی کردن پرسونایی دیگر و دریافت اتفاقی یکی از قابلیتهای خاص پرسونای فدا شده است. گزینه سوم، زندانی کردن یک پرسونا که با گذشت مدتی باعث افزایش قدرت و قابلیتهایش میشود. گزینه چهارم، خرید پرسوناهای مختلفی است که در طول بازی و یا فیوژن بهدست آوردهاید و برای فیوژنهایی خاص و مبارزه به آنها نیاز دارید. گزینه پنجم، بدل کردن پرسوناهایتان به آیتمی خاص است و در نهایت گزینه ششم، وقت گذراندن با کانفیدانت قدرت، دوقلوهای نگهبان است. همانند الیزابت نسخه سوم و مارگارت نسخه چهارم، دوقلوها که نقش دستیارهای ایگور را ایفا میکنند برای هر لول رابطه از شما یک پرسونای مخصوص با قابلیتی خاص را درخواست میکنند. شما باید از طریق گشت و گذار در قصرها و ممنتوها پرسوناهای مورد نیاز فیوژ آن را پیدا بکنید و آن را بهوجود بیاورید. بعضی وقتها حتی این کار نیز کافی نیست و باید برای بهدستآوردن قابلیتهایی خاص از طریق قربانیکردن پرسونایی دیگر قابلیتهای مورد نیاز دوقلوهای بازی Persona 5 را به پرسونای مورد نظر بدهید.
برویم سراغ سومین بخش گیمپلی بازی بازی پرسونا ۵، ممنتوها. یادوارهها آگاهی جمعی انسانها هستند و بهصورت سیاهچالهای پیچ در پیچ طراحی شدهاند. در بازی، شما از طریق سایت طرفداران گروه دزدهای فنتوم، گوش دادن به صحبتهای مردم و یا حضور فرد/ افرادی فاسد در زندگی بعضی کانفیدانتهایتان، ماموریتهایی دریافت میکنید. با رفتن به یادوارهها و پیدا کردن این افراد و مبارزه و سپس تغییر قلبشان، ماموریت مورد نظر را به انجام میرسانید. یادوارهها نیز همانند قصرها پر از هیولا هستند و مبارزات متعددی انتظارتان را میکشد. هر چند طبقه نیز با دری بسته مواجه میشوید و برای پیشروی بیشتر باید قصر مورد نظر داستانی را به انجام برسانید و بعد از بازتاب اجتماعی و اطلاع مردم از تغییر عظیم شخصیتی فرد مذکور، در ناخودآگاهشان برای گروه دزدان فنتوم اهمیت و بودن بیشتری قائل میشوند و در نتیجه شما میتوانید به طبقات بیشتر و عمیقتری از یادوارهها دسترسی داشتهباشید. فقط حواستان باشد که یادوارهها بیشتر از آنچه که فکرش را بکنید نقشی حیاتی در داستان بازی ایفا میکنند. پس همیشه ماموریتهای مختلفی را که در دسترستان قرار میگیرند انجام دهید و طبقات بیشتری از این مکان اسرار آمیز را کشف بکنید؛ راز اصلی در همین مکان خوابیده است.
در قصرها و یادوارهها آیتمهای غیرقابل استفاده مختلفی نیز بهدست میآورید که مختص به فروش و کسب پول هستند. مغازه Airsoft در شیبویا که ایوای صابحش یکی از کانفیدانتهای بازی نیز هست و افزایش رابطه با وی به شما اجازه دستکاری و قدرتمند کردن اسلحهها را به شما میدهد، محل خرید و فروش سلاح و سپر و فروش آیتمهایی است که دیگر کارایی لازم را ندارند.
کتابهای مختلفی نیز در کتابخانه مدرسه و دو کتابفروشی واقع در بازی وجود دارد که امتیاز قابل توجهی در بالا بردن وضیعتهای اجتماعیتان نصیب شما میکنند. همینطور کتابهای اطلاعاتی هستند که به شما در خصوص مکانهای مختلف تفریحی واقع در بازی اطلاع میدهند. این مکانها برای گشت و گذار عادی در دسترس نیستند و صرفا برای وقتگذراندن با دوستانتان هستند. پیشنهاد من همراه داشتن تمام مدت کتابهایی است که فاکتورهای اجتماعیتان را افزایش میدهند و مطالعه آنها در همهی شرایط مختلف است. دور کتابهای اطلاعاتی را هم خط بکشید که فقط وقتتان را بیخود میگیرند، با پیشروی در داستان شخصیتهای مختلف خودشان شما را به مکانهای تفریحی مختلف میبرند و این مکانها را برایتان فعال میکنند. شاید فقط مکان ماهیگیری احتیاج به مطالعه برای باز شدن داشتهباشد.
موسیقی بازی Perona 5
از گیمپلی و داستان بازی Persona 5 گفتم و حالا نوبت گرافیک و موسیقی است. موسیقیهای این قسمت نیز همانند دو نسخه پیشین، برعهده «شوجی مگورو» (Shoji Meguro) بودهاست و ایشان همانند تمامی کارهای پیشینشان باری دیگر قطعه شاهکار پشت شاهکار خلق کردهاند. موسیقیهای بازی در تمامی شرایط فوقالعادهاند و کار خودشان را به نحو احسنت انجام میدهند و همانند کراکنی به دور شما حلقه میزنند و شما را به اعماق دریای لذت و احساس بازی Persona 5 میکشانند. صداگذاریهای بازی هم، چه ژاپنی و چه انگلیسی از جمله بهترین صداگذاریهایی است که در یک بازی ویدئویی میتوانید تجربهکنید. تیم صداگذاری پرتعداد بازی همگی نقشهایشان را به بهترین شکل ممکن ایفا کردهاند و احساسات مختلف شخصیتها را در عالیترین شکل ممکن بازتاب مینمایند.
گرافیک بازی Perona 5
گرافیک هنری سری مگامی تنسی و متقائبا پرسونا، همیشه از کیفیتی مثالزدنی برخوردار بود و چه از حیث طراحی شخصیت، دنیا و محیطها و هیولاها، هر نسخه کلاس درسی از خلاقیت و بداعت است. حالا در نظر بگیرید که سازندهها برای اولینبار گرافیک فنی پرسونا را نیز به لطف موتور جدیدی که برای این نسخه طراحی کردهاند، ارتقای چشمگیری دادهاند و اینبار پرسونا در معجونی کامل و در بهترین کیفیت و حالت خودش آماده ارائه کردن داستان و گیمپلی پرمحتوای خودش به علاقهمنداناش است. گرافیک انیمهگون و سلشید بازی که پیشتر در Catherine، ساخته قبلی این تیم مورد استفاده قرار گرفتهبود بسیار به بازی و حالوهوایش نشسته است. طراحیهای گرافیکی خیرهکنندهی بازی هنگام مبارزه و انیمیشن متحرک زیبایی که بعد از هر پیروزی نشان داده میشود، با طراحی محسورکننده خودشان مدام در حال شستوشوی چشمان بازیبازان عزیز هستند.
جمعبندی بررسی بازی Perona 5
بازی Persona 5 نهتنها یکی از بهترین نقشآفرینیهایی است که این روزها میتوانید تجربهاش کنید، بلکه یکی از بهترین آثاری است که در این چندسال اخیر عرضهشده و به خوبی با حضور قدرتمندش غیبت چندین سالهاش را جبران کرده است. یک محصول بسیار با کیفیت، فکر شده، با داستانی درگیرکننده و با محتوای بالا و قابلیت سرگرمیسازی وحشتناک منتظر شماست تا بیایید و صد ساعتی مشغول دنیا و شخصیتهای دوستداشتنیاش بشوید و در داستانها و مشکلاتشان سیر بکنید و شاهد رشد و بلوغ شخصیتشان باشید. تیم پرسونای آتلوس و سازندههای باهوشش با این اخرین پرسونایشان، باریدیگر از خود و ساخته پیشینشان پیشی گرفتند و سطح کیفی بالای خودشان را چندین پله ارتقا دادند. تیم جدید مسوول این سری هر تصمیمی که برای سرنوشت آینده آن داشته باشد مهم نیست، تغییر نیاز است و باید به آن تن داد و پذیرفتاش. مساله اصلی پروژه مخفی و جدید سازندههای سابق پرسونا، که اکنون Studio 0 نام دارند است. فانتزی جدیدی که اگر قرار باشد ذرهای ذوق و هنر پرسوناها و کاترین را داشته باشد، از همین الان باید برای نازل شدناش لحظهشماری کرد.
یادش بخیر. چقدر سر نوشتن این نقد ذوق داشتم. متنشم خیلی طولانی شد، اگه اشتباه نکنم شش هزار کلمهای باشه
حس عجیبی داشت دیدنش دوباره روی سایت بعد از این همه وقت و عجیبتر از اون دیدن اسم خودم روی یکی از بخشهای سایت بعد از این چند سال. خاطرات خوبی رو برگردوند.
دمت گرم نوید
مخلصم علی جان
تازه بعدش نوبت راهنمای کانفیدانتهاست که دوباره خودی نشون بده :))
هنوز که هنوزه بهترین مطالبین که دربارهی Persona 5 به زبان فارسی خوندم
لطف داری
به به از آقا علی گل کمتر هم انتظار نمیره :دی نقد عالی بود. نمره من به بازی مثلا ۹.۸ی چیزی میشه :دی
طرفدار JRPG نیستم و نخواهم بود اما واقعا بازی بینظیریه . گرافیک و موسیقی عالیه . داستان و گیم پلی هم قطعا طرفدار های این سبک رو کاملا راضی میکنه .
از دیدگاه منتقد ، ۱۰ که نه ولی بهش نمره بالای ۸.۵ میدم .
راستی جهت یاداوری میگم ، نقد اپیزود اول life is strange before the storm یادتون نره .
نقد جامع و خوبی بود این عنوان رو نقد کردند و با اشراف بر ژانر و سری یکی از نقدهای خاص دنیای بازی رو نوشتند.
باعث خوشحالیه که نیپون بازی اصیل
پ.ن : نمراتی که به بازی دادم بر پایه ی تجربه ای کوتاهه بنابراین بهشون اعتماد نکنید