کولاکی که پایان نداشت | نقد و بررسی بازی The Long Dark
بهتازگی بازی جدید استودیو «هینترلند» با نام The Long Dark منتشر شده که در ادامه همراه دنیای بازی باشید تا به نقد و بررسی آن بپردازیم.
تعریف شما از عنوانی ترسناک که چهارستون بدنتان را به لرزه بیاندازد چیست؟ آیا شما نیز با من هم عقیده هستید که دیگر زامبیهای متفکر امروزی پتانسیل لازم برای القاء آدرنالین لازم به خونتان را ندارند؟ دیگر چه کسی از این خونآشامهای سوار بر موتور یا کت و شلوار پوش میترسد؟ فی الواقع پاسخ واضح است: هیچکس! کافیست سرمان را بچرخانیم و به گذشتهای نهچندان دور خیره شویم تا با خرابههای بهجامانده از عناوین مشهور در سبک ترس و بقا دیدار کنیم. آیا سبک ترس و بقای واقعی در عناوین رنگارنگ امروزی به چشم میآید؟
این کلیشهی تکراری در عناوین مطرح و AAA ادامه داشت تا پای بازیهای مستقل با ایدههایی ناب و بکر به صنعت بازیهای ویدیویی و به خصوص کنسولهای خانگی باز شد. یکی از همین عناوین مستقل The Long Dark نام داشته که توسط استودیو کانادایی «هینترلند» (Hinterland Studio) بهتازگی عرضه شده است. استودیو نام برده شده با ساخت بازی مذکور نشان داد که بهخوبی میتوان با کمترین هزینه، بهترین نتیجه را گرفت و سختی یا آسان بودن مسیر موفقیت به ایدهی خلق شده از ذهن شما بستگی دارد.
The Long Dark یا به فارسی «شب طولانی» بیانگر ایام تلخ یک خلبان بخت برگشته بوده که هواپیمایش در یکی از صحرای کانادا سقوط میکند. هیچ وسیلهی ارتباطی در اختیار شما قرار ندارد که اتفاق رخ داده را به مقر اطلاع دهید و تنها یک سری وسایل اولیه نیمه سالم در دست دارید که با ترکیب آنها با سایر اجسام میتوانید چوب دستی و … درست کنید. هواپیما شما سقوط کرده و خودتان هم سردرگم و گیج هستید به طوری که اطلاعات درستی از جایی که در آن قرار دارید به یادتان نمیآید و تا چشم کار میکند برف و گاه جنگلی به رنگ سفید مشاهده میشود. چه باید کرد؟ آیا باید دست روی دست گذاشت و تا رسیدن اجل صبر نمود؟ اینجاست که طمع واقعی سبک بقا را میتوان با تمام وجود مزه کرد.
روند ساخت بازی The Long Dark بیش از ۳ سال طول کشیده و سازندگان در برهههای زمانی متفاوت اقدام به انتشار نسخههای متفاوتی کردهاند. در سال ۲۰۱۴ کاربران رایانههای شخصی میهمان شبکه Steam بودند و میتوانستند نسخه دسترسی زودهنگام (Early Access) را تجربه کنند. سال ۲۰۱۵ نیز ایکسباکس وانبازها به گردشی تماشایی از عنوان مذکور دعوت شدند. هر دو نسخه با استقبال کمنظیری از سوی بازیکنان روبرو شد و در همان قدم اول توانست نظر مثبت عده کثیری از منتقدین را به خود جلب کند.
از شکوه و عظمت جلوههای بصری The Long Dark نمیتوان ساده گذشت. سازندگان در طراحی محیط تاحد قابل توجهی از سبک هنری «امپرسیونیسم» (Impressionist) بهره بردهاند. این سبک که به بیان تصویری لحظهها معروف است به اندازه کافی برای جذاب نمودن بیابانی پوشیده شده از برف، روشنترین سفیدی قابل تصور، کوهستانهای خاکستری رنگ سر به فلک کشیده و پرتوهای نارنجی خیرهکننده هنگام طلوع آفتاب، قدرتمند و تحسین برانگیز است و نیازی به توضیح من ناوارد نیست. زمانی که در این محیط آمیخته شده با هنر قدم برمیدارید، افکتهای صوتی به خوبی هرچه تمامتر دلربایی میکنند؛ اگر به هنگام طلوع آفتاب به سوی نقطهای نامشخص حرکت کنید، صدای قدمهای شما که درون برفی سرد فرو میرود سکوت حکم فرما بر جنگل را میشکند.
بازی The Long Dark دارای دو بخش جداگانه Story (داستانی) و Sandbox است. پس از مدتها انتظار بالاخره در هفتههای گذشته نسخهی کامل بازی مذکور که شامل بخش داستانی نیز میشد عرضه گردید که در ادامه نقدی به هر دو خواهیم داشت.
گرم باشید تا زنده بمانید!
در بخش Sandbox هدف شما مشخص است؛ بازیکن در سرزمینی پهناور قرار دارد و باید برای حفظ بقا با عوامل زیست محیطی دست و پنجه نرم کند. تیم سازنده تعریف جدیدی از نیازهای اولیه انسان ارائه داده و در شرایط فعلی برای زنده نگه داشتن شخصیتمان باید از لاکچریبازی پرهیز کرده و خود را برای سختترین حالات ممکن آماده کنید. اولین رکن اساسی در The Long Dark نیروی جسمانیتان است؛ پس فراموش نکنید که اگر میخواهید از سرمای خانهمان سوز صحرای کانادا در امان بمانید باید بدنی سالم و پرانرژی داشته باشید. استودیو هینترلند با آنالیز حرفهای سیستم گرمایشی بدن انسان، شما را وادار میکند که از گشت و گذار اضافی در مناطق ناشناخته شده دوری کنید و بدون آذوقه کافی دل به دریا نزنید چرا که در اثر سرمای شدید به یک آدم برفی تبدیل خواهید شد! مفهوم نهفته شده در این بخش بسیار تاثیرگذار بوده چرا که با کمی دقت درخواهید یافت که تنها زنده ماندن شما در این معرکه یک پاداش الهی از سوی کائنات است.
سیستم چرخش آب و هوایی سبب شده که در طول روز به دنبال یافتن و کاوش باشید و در شب با دستاوردهای خود مکانی برای استقرار پیدا کنید؛ با اینکه محدودیتی وجود ندارد اما پیشنهاد نمیشود که شبها را برای شکار حیوانات و تامین غذا انتخاب کنید چرا که تاریکی مطلق و وجود حیواناتی گرسنه و درنده سبب میشود که راه خود را گم کرده یا به قولی خود شکارچی طعمه شکار شود. هنگامی که به کاوش محیط میپردازید و جسم مجهولی را پیدا میکنید، بیمیل از کنار آن عبور نکنید چرا که ممکن است با ترکیب همان جسم بتوانید یک سلاح جنگی یا یک وسیله کارآمد ابداع کنید.
تعامل با محیط را دست کم نگیرید؛ اگر نخواهید با اکوسیستم موجود وفق بگیرید کارتان زار است چرا که خیلی زود از پا درخواهید آمد. حیوانات وحشی در جایجای بازی حضور دارند و منتظر یک حرکت اشتباه از سوی شما هستند تا به این زندگی مشقتآور پایان دهند.
با اینکه بسیاری از بازیکنان بهخاطر شرایط حاکم بر بخش Sandbox به بازی The Long Dark علاقهمند شدند اما بخش داستانی را هم نباید نادیده گرفت. در این بخش تنها یک روایت خطی و بدون چالشهای آنچنانی پیش روی بازیکن قرار گرفته است و با توضیحات مختصری در خصوص علت پرواز این خلبان به این ناحیه پاسخ نهچندان قابل قبولی به سوالات بازیکنان میدهد. این خلبان به دنبال یکی از دوستان یا بهتر بگوییم معشوقه گمشدهی خود راهی کانادا میشود که در بین مسیر با سانحهای روبرو شده و سقوط میکند؛ این تمام داستانی بوده که باید بدانید و ادامه روایت و سرنوشت در انتظار خلبان در دستان شما و بخش Sandbox است.
بهطور کلی The Long Dark تجربهای را به ما منتقل میکند که کمتر کسی در آن شرایط قرار میگیرد. نحوه مدیریت شما باعث میشود که با راهکارهای واقعی جهت زنده ماندن و ادامهی بقا در شرایطی سخت آشنا شوید اما مهمتر از هرچیز پیام سازندگان برای بازیکنان است:
«قدر زندگی خود را بدانید، دانشتان را بالا ببرید و در کنار سایر انسانها در صلح به زندگی بپردازید»
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
اینطور که گفتین این بازی تقریبا سه بعدی بازی dont starve میشه, درسته؟! (با گرافیک چشم نواز)
و یه چیزه دیگه, بازی پایان داره یا مثل dont starve یا بازی های بقا, رکوردی هست؟