خانه » نقد و بررسی تلخی شیرین | نقد و بررسی بازی Rime × توسط علی فتحآبادی در ۱۳۹۶/۰۷/۰۹ , 16:00:47 0 پسرکی سبزهرو در ساحل جزیرهای مرموز از خواب برمیخیزد. گویی جریان آب وی را به اینجا آورده است. از زمین بلند میشود و به اطرافاش نگاهی میاندازد. ساختمانی سفیدرنگ با معماری عجیب روی تکه سنگی در غرب او قرار گرفته است. بازتاب نور نیلگون خورشید تلالو زیبایی بر آبی دریا شکل داده و شنهای ساحل نیز همانند الماس میدرخشند و خودنمایی میکنند. پسرک گیج است؛ او کجاست؟ چهطور سر از این مکان درآورده؟ و بازیکن بختبرگشته از این هم گیجتر است. اصلا خود این پسرک کیست؟ دوربین میچرخد و در پشتسر پسرک جای میگیرد و در این نقطه، بازی شروع میشود. شما هستید و جزیرهای که آماده است تا شما را غرق در اسرار و زیباییهایش بکند و در ستارههای بیانتهای آسمان شباش شیفته و عاشقتان کند. مقدمه بالا، دو دقیقه اول بازی Rime، سومین اثر استودیو «تکوییلا ورکز» (Tequila Works) است. استودیویی اسپانیایی که پیشتر در کارنامهاش بازیهای خوبی نظیر DeadLight را دارد و اینبار با اثری ماجرایی بهسبک بازیهای «فومیتو اوئدا» (Fumito Ueda) آمده تا همراه با نقشاصلی «ایکو»بارش بازیکن را در سفری دلنشین و سراسر لذت و احساس به اعماق جزیرهای مرموز و زیبا بفرستد؛ بازیکنان سکوبازی کنند و از مناظر سحرانگیز آن لذت ببرند و همراه با موسیقی دلانگیزش غرق لذت و اتمسفر بشوند و در اوج تمامی این احساسات و عجایب، با پایانی تلخ و کوبنده وی را بر سر جای خود میخکوب کند. با نقد و بررسی بازی Rime همراه با دنیای بازی باشید. غروب صورتی و پسرکی که همراه با بازیکن محسور اینهمه زیبایی و هنر است. Rime یک ماجرایی پلتفرمر است. شخصیتاصلی میپرد، قل میخورد، شنا و سکوبازی میکند. مشابه «ایکو» (ICO) اوئدا، سازندهها حداقل کنترل را برای اثرشان در نظر گرفتهاند و کلیت کار را بر روی همان سوار کردهاند. حتی نحوه داستانسرایی گنگ و مرموز بازی نیز بیشباهت به محصول ذکر شده نیست و این شباهتهای عامدانه، اصلا امتیازی منفی برای اثر محسوب نمیشوند؛ بلکه بهلطف هوشمندی سازندهها و درک چگونگی کارکرد اینگونه آثار درکنار موسیقی و طراحیهای بسیار چشمگیرشان، Rime را بدل به محصولی خواستنی کردهاند که ضمن شباهتهای انکارناپذیر با ساختههای اوئدا، هویتی مختص به خود را به آن بخشیدهاند و تجربهاش را بسیار شیرین و بهیاد ماندنی کردهاند. معماهای محیطی سادهای نیز گاه به گاه بر سر راه بازیکن ظاهر میشود که البته چالش چندانی نیز بههمراه ندارند و بیشتر برای متنوعتر کردن روند بازی در آن قرار گرفتنهاند. آیتمها و اشیا مخفی بسیاری هم در محیطهای بازی جایگرفته که همین موضوع گشتوگذار کامل و زیر و رو کردن هر محیط را بدل به امری اجباری و وسواسگون میکند. این آیتمها شامل لباسهای مختلف برای شخصیتاصلی، سوراخهای دری که شامل عکسهایی از گذشته شخصیتاصلی است که اطالاعات بسیار خوبی برای سردرآوردن از داستان بازی به بازیکنان علاقهمند میدهد، تکههای سنگی، چند اسباببازی و نوایی موسیقی. بهطور کلی، باوجود سادهبودن گیمپلی Rime، سازندهها توانستهاند بهلطف محیطها و موسیقی جذاب و گشتوگذاری که هیچوقت تکراری نمیشود از احساسش کم نمیگردد و از تکراریشدن روند بازیشان تا حد زیادی جلوگیری کنند و تا انتهای زمان تقریبا هفت ساعت بازی، آنها را تا انتهای داستان تلخ، ولی دلنشین بازیشان همراه خود بیاورند. پرندهای که مشاهده میکنید قرار است حسابی از خجالتتان در بیایید، خودتان عزیزدل را تجربه خواهید کرد. گرافیک و طراحیهنری بدون شک بهترین رکن بازی است. طراحیهای خاص و کارتونی و رنگبندی شاد و فوقالعادهای که سازندهها برای اثرشان برگزیدهاند خیلی عالی به بازی نشسته و تجربه خاص و دلنشیناش را چند پله ارتقا داده است. طراحی درختها، آب و معماری جالب بازی خیلی سریع بازیکن هوشمند را متوجه خود میسازد و وی را اسیر اینهمه خلاقیت و هنر میکند. بازی پنج مرحله کلی دارد که هرکدام براساس اقتضای داستان و چیستی نهفته پشتشان که در انتها از آن سر در خواهید آورد در محیطی متفاوت با طراحیهایی متفاوت اتفاق میافتد. ابتدا در ساحلی با پوشش سبز و زیبای درختان و صدای آرامشبخش برخورد امواج به ساحل که در کنار رنگبندی فوقالعاده بازی هارمونی سراسر احساس و هنر را شکلداده است. محیطی دیگر غرق در باران و تاریکی و موسیقی محزون که با خشم نواهای اندوهناک خودش را بر سر پسرک تنهای بازی جاری میکند. محیطهای مختلف بازی و طراحیشان باوجود سادهبودن کلیت گیمپلی و احتمال تکراریشدناش، نقشی مهم و حیاتی در حفظ جذابیت کار و جلوگیری از خستهشدن بازیکن ایفا میکنند و باید گفت که در بهترین شکل، وظیفه مذکور را مورد انجام قرار دادند. بارش بیامان باران و موسیقی جانگداز و پایانی که وجودتان را سرشار از سوزشی تلخ، ولی عمیق میکند؛ پایانی از جنس زندگی. موسیقیهای بازی شاید بهاندازه طراحیهای چشمنوازش از جمله دلایلی است که این اثر را تا این حد خواستنی و چشمگیر کرده است. «دیوید گارسیا دیاز» (David Garcia Diaz) موسیقیدان اسپانیایی بازی حالوهوای رویاگونی که سازندهها برای اثرشان تدارک دیدهاند را بهخوبی درککرده و قطعاتی که برای Rime نواخته احساسات شدید و ملموس جاری در بازی را به اوج تاثیرگذاری و زیبایی خود میرسانند. بدون شک، اگر موسیقی آقای دیاز نبود، تاثیرگذاری و دلنشینی Rime نیز تا درصد قابل توجهی کاهش پیدا میکرد. استفاده هوشمندانه از موسیقی که در کلیت و ستونهای بازی نشسته باشد و بخشی از هویت آن شده باشد امری نیست که هر بازیسازی تا این حد دلنشین موفق به انجاماش شده باشد؛ باید درک درستی از چیستی و حالوهوای اثر داشت و در ارتباط کامل با موسیقیدان بود. همانطور که ایکو بیشتر از صدای محیط برای گیرانداختن بازیکن در دنیای سرد و بیروح بازی استفاده میکرد، عزیزان حاضر در تکوییلا ورکز از موسیقی بهطرزی چشمگیر در بالابردن تاثیرگذاری محیطها و حسخوب جاری در محصولشان استفاده کردهاند. توتالیتههای رنگی فوقالعاده، گرافیک کارتونی آرامشبخش و پسرکی که سوار بر این احساسات عاشقانه بازیکنان را همراه خود به اعماق جزیره ذهن سازندههای خلاقاش میبرد. پس اگر از علاقهمندان آثار فومیتو اوئدا و بازیهایش ICO, Shadow Of The Colossus و The Last Guardian هستید و بهطور کلی از محصولات ماجرایی آرام و بهدور از هیاهو و سرشار از آرامش خوشتان میآید، Rime بازی شماست. سفری سرشار از عجایب و زیبایی که سوار بر نوای بیانتهای موسیقی و موج دلنشین احساسات بیپایانش، شما را در آسمانی پرستاره غرق در آرامش رها میکند و نظارهگر پایان غمانگیز ولی امیدبخش پسرک میکند. نویسنده علی فتحآبادی fumito uedaICORimeTequila WorksThe Last Guardianکنسول نینتندو سوییچ (Nintendo Switch) نقد و بررسی دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.