نقد و بررسی بازی Destiny 2 – سرنوشتی خستهکننده
قسمت دوم از عنوان جدید استدیو پرآوازه «بانجی» در کمتر از حدود سه سال معرفی و منتشر شد. در این فاصله بانجی توانست با ارائه چند بستهالحاقی به کمبودهای قسمت اول اضافه و محتوای جدیدی را به بازی اضافه کند بهطوری که قسمت اول بهمرور به یک اثر کامل تبدیل شد. بازی Destiny 2 اواخر شهریور منتشر شد و با این که در برخی بخشهای خود پیشرفت قابل توجهی داشته اما متاسفانه اثر نهایی با یک مشکل بزرگ روبرو است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. پس با دنیای بازی برای نقد و بررسی بازی Destiny 2 همراه باشید.
انگیزه یکی از مهمترین عوامل ادامه دادن و دنبال کردن یک هدف است. این انگیزه هرچقدر بزرگتر باشد، لذت رسیدن به هدف نیز شیرینتر و دلپذیرتر میشود. یک بازی ویدئویی نیز با توجه به سبکهای مختلفی که دارد میتواند مخاطب را هیجانزده و برای ادامه مسیر به وی انگیزه دهد. از این رو قصد داریم در همین ابتدای کار به بزرگترین مشکل «دستینی ۲» اشاره کنیم و آن هم عدم وجود یک انگیزه لازم و کافی است که باعث میشود عنوانی با این نام و نشان که یک استودیو بسیار پرآوازه پشت آن قرار دارد بعد از مدتی خستهکننده و شاید به فراموشی سپرده شود. بازی به مانند قسمت اول یک اکشن نقشآفرینی است که برپایه همیشه آنلاین و مولتیپلیر بودن استوار است و این مهم هسته اصلی بازی را نیز تشکیل میدهد. با توجه به کمرنگ شدن بخش داستانی بانجی تلاش کرده است تا یک بخش داستانی نیز به بازی اضافه کند که داستان بازی نیز ادامه داستان قسمت و بستههای الحاقی قبلی است. بهمانند قسمت قبل بازی از داستان قدرتمندی بهره نمیبرد و با وجود دنیایی بزرگ با شخصیتها و نژادهای مختلف اما بانجی توجه خاصی به این بخش نداشته و داستان از پرداخت مناسبی برخوردار نیست. کم توجهی به روایت داستان بهخوبی در جایجای بازی مشاهده میشود. یک سال بعد از اتفاقات (Rise of Iron) ارتش کابالها به نام (Red Legion) به فرماندهی (Ghaul) به زمین و آخرین شهر باقیمانده زمین حمله میکنند و محافظین به همراه تمام نژادها مجبور میشوند زمین و آن منقطه را ترک کرده وبرای باز پسگیری و از بین بردن کابالها دوباره با هم متحد شده و زمین را با نابود کردن Ghaul مجددا پس بگیرند. این اتفاق ساده با اینکه با حضور چند شخصیت مهم داستانی از جمله سه فرمانده از سه نژاد مختلف رخ میدهد اما همچنان این ضعف پایدار و عدم شخصیتپردازی خوب در بازی دیده میشود. همانطور که اشاره کردیم، هدف اصلی بازی داستان نخواهد بود بنابراین ما نیز فقط اشارهای مختصر به این بخش خواهیم داشت. نکته قابل توجه در همان ابتدا عدم تنوع و استفاده از همان دشمنان و همان نژادهای قسمت اول است. شاید در اواخر بخش داستانی با برخی دشمنان متفاوت از همان نژاد تکراری روبرو شویم اما باز در کلیت بازی ما همچنان با همان دشمنان آشنا از قسمت اول روبرو میشویم. شاید برای کسانی که با مجموعه «هیلو» (Halo) آشنا بوده و آن بازی کردهاند، این نکته زیاد سختگیرانه باشد اما باید اشاره کرد که نه تنها هیلو از یک بستر قدرتمند داستانی برخوردار بود، بلکه طراحی مراحل هیلو بسیار در سطح بالاتری قرار میگرفت؛ اما با این حال تنوع موجود در دشمنان بسیار خوب کار شده است. هنر بانجی در طراحی دشمنان به شکل گروهی همچنان پابرجاست و دشمنان در گروههایی با کلاسهای مختلف روبروی شما قرار میگیرند که چالش را برایتان چند برابر میکند. بانجی مراحل ابتدایی بخش داستانی را کمی ساده و سرسری به جلو برده است اما در ادامه و با پیشروی در بازی، با مراحلی خوب و متنوع روبرو میشویم که بار کمبود محتوای داستانی را به دوش میکشد.
یکی از دلایل اتمام مرحله داستانی رسیدن به سطح یا لول ۲۰ خواهد بود. در واقع یکی از انگیزههای اصلی به پایان رساندن قسمت داستانی رسیدن به سطح لول ۲۰ است که در نوبه خود مزیتهای متفاوتی دارد وبه آن اشاره خواهیم کرد، اما همانطور که اشاره کردیم دستینی ۲ به خاطر تمرکزی که روی بخش آنلاین و رقابتهای مولتیپلیر دارد بیشتر تلاش کرده است تا با الزام کسب لول ۲۰ و ارتقای Power یا سطح قدرت مخاطبین این فضا را برای بهدست آوردن سطح بالاتری از اسلحهها، زرهها و بقیه آیتمهای ضروری فراهم سازد. نکته اصلی و شاید پاشنه آشیل بازی در همین مورد باشد که قابل توجه است؛ اگر به شروع مقاله برگردیم و به موضوع هدف بپردازیم، دستینی در این زمینه تقریبا بیهویت ظاهر شده است. شاید این موضوع رابطه بسیار مستقیمی به سلیقه مخاطبین داشته باشد اما در یک نگاه ریزبینانه و حتی کلی به ماهیت بازی میتوان به این نتیجه رسید که بازی عملا هیجانی خاص و حتی جدید به مخاطب منتقل نمیکند. عمده هدف بازی رسیدن به سطوح بالاتر و بهدست آوردن سلاح و و یا حتی زره جدید است که همین موارد به بزرگترین آرزو و یا حتی اصلیترین هدف مخاطبین تبدیل شده است و حتی ارزش مدهای PVP و رقابت بین افراد بازیباز نیز از لحاظ ارزش و انتقال هیجان در ردههای پایینتری قرار گرفته است. این که من به عنوان یک مخاطب چندین ساعت و بیشتر وقت خود را بگذارم تا چندین مرحله فرعی و تکراری را گذرانده و در نهایت به یک اسلحهای که مثلا در سطح افسانهای است برسم، کمی جای تامل و فکر دارد. اکثر ماموریتهای فرعی که تکراری هستند و بعد از تجربه بار اول حتی با سختتر شدن و اضافه شدن برخی جزییات همچنان تکراری و به مرور خستهکننده میشوند. در واقع دستینی بزرگترین ضربه را در این بخش میخورد که بازی هدفی هیجانانگیز که مخاطب را همیشه جذاب و از خود سیراب نگه دارد را ندارد؛ حتی وجود مدهای مختلف با وجود طراحی مراحل مختلف نیز نتوانسته است کمکی به این مشکل بکند.
دستینی ۲، حتی در حالتهای آنلاین خود نیز تغییرات چشمگیری ایجاد نکرده است. هر دو حالت PVP (بازیکن در مقابل بازیکن) و PVE (بازیکن در برابر هوش مصنوعی) همچنان در بازی وجود دارند و هسته اصلی بازی را تشکیل میدهند. در حالت PVP برخلاف قسمت قبلی نهایتا بازیکنان میتوانند در حالت ۴در۴ بازی کنند و این نکته نه تنها تعادل خوبی به بازی داده بلکه تاثیرات مثبتی در موقع نبرد در داخل نقشههای بازی ایجاد کرده است. وجود قسمت Countdown که هر بار یکی از تیمها وظیفه دارند تا یک بمب را در محلی مشخص قرار داده و تا زمان منفجر شدن آن از خنثی کردناش توسط تیم حریف جلوگیری کنند. حالت PVP یکی از نکات مثبت بازی است که از نظر نویسنده حتی این بخش به واسطه رقابت بین بازیکن با بازیکن از جمله تنها بخشهای لذت بخش برای یک مخاطب خواهد بود. قسمت PVP دیگر حالتهایی مثل (Team Deathmatch) را در خود دارد باز نفرات در دو تیم ۴ نفری قرار میگیرند و تیمی که بیشترین تلفات را بدهد بازنده بازی خواهد بود. حالت مهم دیگر بازی PVE است که تمرکز اصلی بازی نیز بر روی آن قرار گرفته است. محیطهای بزرگ و پرجزییات از نکات مثبت این بخش است. قرار گرفتن در قالب تیمهای مختلف و حمله به مواضع دشمنان و هوش مصنوعی از نکات مثبت بازی است که هیجان مناسبی را برقرار میکند و البته آیتمها و جوایز انتهای مراحل نیز دندانگیر و دلچسب هستند. دانجنهای (Dungeon) مختلفی وجود دارند که هر کدام غولآخر متفاوتی را دارند. PVE نیز حالتهای مختلفی دارد که درنهایت جوایز قابل ملاحظهای را در اختیار مخاطب قرار میدهد. نکته اساسی و موضوع اصلی که نگارنده این مطلب که بسیاری از مخطابین را به فکر فرو برده است این است که هدف از بهدست آوردن این همه جوایز یا رفتن یک مرحله یا یک دانجن چه خواهد بود؟ آیا انگیزه فقط بهدست آوردن یک اسلحه قدرتمند است؟ آیا تلاش برای بهدست آوردن یک زره که نهایتا دو یا چند سطح بالاتری نسبت به زره قبلی دارد ارزش این همه وقت گذاشتن را دارد؟ این نکته منفی حتی گریبانگیر عناوین مشابهی همچون «دیویژن» (Division) نیز شده بود. اجازه بدهید موضوع را از زاویهی دیگری بررسی کنیم، مطمئنا همراهی دوستانی که به تازگی بازی را تهیه و به کلنها اضافه شدهاند لذتبخش خواهد بود و مخاطبی که در سطح و لول بالاتری قرار دارد تمایل دارد برای رد کردن بخشهای ابتدایی داستانی و رساندن پارتنر خود به سطح بالاتر به او کمک کند؛ اما این تلاش شاید در یک یا دو بار ابتدایی لذتبخش باشد ولی خیلی سریع خستهکننده شده و بازی کیفیت خودش را از دست خواهد داد. از دلایل این اتفاق را میتوان در آسان بودن بازی دانست و بازی روی درجه Normal بسیار آسان است و درجات بعدی نیز سیر صعودی کندی دارند. البته ناگفته نماند، ممکن است در مواردی که یک پارنتر در لول بالا به کمک یک تازه وارد میرود خیلی زود به این نتیجه برسد که اصلا نیازی به حضور وی نیست و ممکن است در بخش اعظمی از بازی مگر در مواجه با غولآخرها به اتفاقات بازی بیاهمیت باشد. حتی انجام ماموریتهای Public Level incoming یا Adventure که سعی شده است جزییات داستانی ریزی در هر بار به مخاطب ارائه کند هیجان خودش را در بار بعدی و تکراری بودن خودش از دست میدهد و حس اکتشاف را در مخاطب کاهش میدهد.
درواقع جمعآوری آیتم، کسب امتیاز برای خرید و به دست آوردن اسلحههای متفاوت و قدرتمند با سطح کلاس بالاتر به نکته اصلی و اساسی بازی تبدیل شده است. نکتهای که مطمئنا برای افرادی که به دنبال تزیینات نیستند خستهکننده و بیمعنی خواهد بود. تنوع سلاحها با توجه به هر کلاسی که در ابتدای بازی انتخاب میکنیم بسیار زیاد قابل توجه است. تنوع زره و تقسیمبندی آنها در سطوح و لول بندی مختلف تنوع مثالزدنی را به بازی داده است. امکان شخصی سازی در طرحها و رنگهای مختلف و خرید و فروش از نکات مثبت بازی به حساب میآید. اما نکتهای که در این قسمت قابل تامل است عدم پایداری یک اسلحه و یا زره به مدت زیاد است. برای مثال برای این که بتوان اسلحه مورد علاقه را تا انتها همراه داشت باید سریع به سطح بالاتری دست پیدا کنیم. امکان ارتقای همه اسلحهها وجود ندارد و فقط اسلحههایی که در کلاس بنفش رنگ هستند قابلیت ارتقا دارند. خب در این مواقع امکان برخورد با برخی مشکلات از جمله پیدا نکردن اسلحه مورد نیاز برای ارتقا در محیطهای بازی به وجود میآید. همچنین کلاس (Kinetic) اکثرا در حالت تکتیر و یا چند تیر در میان را به زور غالب میکند که چندان جالب نیست. این موارد ممکن است زیاد به چشم نیاید چون نکات مثبت بازی و تنوع بالای سلاح و همچنین گانپلی قدرتمند بازی بر این موارد برتری پیدا میکند. خوشبختانه هنر بانجی در گیمپلی و ساختن یک گانپلی منسجم و قوی همچنان پابرجاست و بهمانند مجموعه هیلو در دستینی نیز لذت شوتینگ و استفاده از امکانات بازی پابرجا و هیجانانگیز است. امکان استفاده از قدرتهای مختلف حتی در بخش PVP و همچنین تنوع این سوپرقدرتها از نکات مثبت بازی است. استفاده از وسایل نقلیه به همراه امکان شخصیسازی آنها در رنگها و تنوع مختلف بستر شخصیسازی را بزرگتر و بیشتر میکند. تمامی این موارد خوب باعث شده برخی کاستیهای بازی از جمله تکراری بودن بیش از حد و کوچک بودن نقشه بازی برطرف شود. با وجود چند سیاره مختلف، ولی محیطهای قابل استفاده بر روی آنها بسیار کوچک هستند و این اتفاق در تکراری شدن مراحل بسیار به چشم میآید؛ نکتهای که در یک بازی با ژانر MMO بسیار حائز اهمیت است. مراحل بازی از تنوع خوب وب ساختاری که مخاطب را بارها به خودش جذب کن برخوردار نیست و حتی بسیاری از مکانهای بازی بیهوده و خالی رها شدهاند و اکثر درگیریها و نبردها در محدوههای مشخصی روی میدهد. حتی لوتباکسها و جعبههای جایزه نیز به خوبی پراکنده نشدهاند و از همین رو چالش گشتوگذار در محیط بازی به حداقل خود میرسد.
اما یکی از بخشهای جذاب و مهم در دستینی ۲ را میتوان به انجام قسمت (Raid) اختصاص داد که بهتنهایی کمبودهای بازی را به جان خریده است. بهمانند قسمت قبل، انجام کار گروهی در اولویت قرار دارد و تمامی اعضا باید در موقع انجام بازی برای پیروزی تلاش کرده و کوچکترین اشتباه از سوی یکی از دوستان تاوان سختی خواهد داشت. برای این که بتوانیم در Raid و حالتهای آن بازی کنیم، باید میزان قدرت خود را به بالاتر از ۲۸۰ برسانیم که این خود از مزایای تنظیم تعادل کافی بین مخاطبین خواهد بود. جوایز و دستیابی به سلاحهای مختلف در این بخش نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
موسیقی و صداگذاری به همراه گرافیک هنری بازی از نکات مثبت و عالی بازی بهحساب میآیند. اگر آهنگهای زیبای مجموعه هیلو را به خاطر دارید، بدانید که بانجی در دستینی هم سنگ تمام گذاشته و با مجموعهای از قطعات موسیقی زیبا روبرو هستیم. همچنین صداگذاری بازی در سطح بسیار بالایی انجام شده که بهخوبی میتوان تاثیر این حرکت مثبت را در جایجای بازی حس کرد. سرعت فریم بازی و همچنین گرافیک بازی چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ بصری بسیار زیبا و شگفتانگیز کار شده است. نماهای بزرگ و دیدنی از کهکشان و سیارات تا دقت در جزییات اسلحهها و حتی دشمنان جلوه زیبایی به بازی داده است. هر کدام از سیارهها به واسطه رنگبندی خاص و زیبایی که دارند جو خاص خود را به بهترین شکل به مخاطب منتقل میکنند و بازیباز به خوبی وضعیت مکانی که در آن قرار دارد را حس میکند. تنوع شخصیسازی آنقدر گسترده است که حتی در نوع جزییات ریز زره و لباسهای مختلف تا رنگ لباسی که بر تن داریم با حساب و کتاب انجام شده است. نهتنها روی زمین، بلکه در نقاط مشخص شدهای روی دیگر سیارات افرادی جهت خرید و و یا ارتقای تجهیزات شما حضور دارند که هر لحظه نسبت به سطح و لول شما سلاح و یا زره مخصوص و مورد نیاز شما را آماده خواهند کرد.
دستینی ۲ بسیار تلاش کرده است که در سبک شوتر اول شخص جای خالی عناوین اینچنینی را پر کند که با وجود گانپلی قدرتمند به همراه دنیایی پرجزییات اما تکراری شده و نبود انگیزه لازم جهت جستجو و اکتشاف در این دنیای بزرگ، باعث شده تا بازی بعد از چند ساعت خستهکننده شود و تاثیرگذاری خود را از دست بدهد. مطمئنا بهمانند قسمت قبل، باید منتظر بستههای الحاقی مختلفی باشیم تا بلکه بتواند این کمبود را برطرف کند و تا آن زمان باید گفت که دستینی ۲ بیشتر از آن که شبیه به یک نسخه جدید باشد، شبیه به یک بستهالحاقی است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
Destiny 2 تقریبا در حاشیه شروع شد اما الان یک بازی خوب است. بازی در ابتدا یک مقدار پیچیده و شروع آن بسیار دشوار است به خصوص الان به دلیل وجود سلاحهای واقعا قدرتمند و مختلف. اما کمی که از بازی بگذرد، برخی از دوستان خود را پیدا کنید و اسلحه های فوق العاده ای را بدست آورید و حالا این بازی واقعا سرگرم کننده می شود. بنابراین از چگونگی شروع کار و بهتر شدن ناامید نشوید. اگر میخواهید از این بازی لذت ببرید به آن فرصت دهید.
ممنون بابت نقدتون
گرافیک بازی افتضاحه. چی ده دادین الکی.
افتضاح هم نیست خدایی
از لحاظ تنوع سیارات و رنگ امیزی عالیه
کلا از جلوه های هنری بازی خوشم اومد.
گرافیک بازی عالیه
اصلا این نکات منفی ای که نوشتین هیچکدام تو بازی نیست
شما night fall strike ش رو برو ببینم بعد بگو سخت نیست یا ride هاش رو
بازی خیلی هم بیشتر از پولی که پرداخت میکنی ارزش داره و خسته کننده هم نمیشه
نقد کردن بلد نیستین نقد نکنین
نمره خیلی خوبی از همه گرفت فقط سایت شماست که اینارو میگه
والا به خدا ۱۶۰ تومن ناقابل به بازی دادم
اصلا خودشو نشون نداد که نداد
فن یه بازی تمام آنلاین تمام مولتی داستان زیرخط فقر هستی دلیل نمیشه که به منتقد توهین کنی برادر