خانه » نقد و بررسی هاتلاین سایبرپانک | نقد و بررسی بازی Ruiner × توسط علی فتحآبادی در ۱۳۹۶/۱۰/۰۴ , 18:00:49 1 مدت زمان زیادی از تولد ژانر «سایبرپانک» (Cyberpunk) نمیگذرد. ژانری که در واقع زیرژانر ادبیات علمی-تخیلیست (Science Fiction) و ماحصل کار چندی از نویسندههای دهه شصت و هفتاد میلادیست. این افراد بهدنبال جنبش موج جدید ادبیات علمی-تخیلی که هدفاش خلق ایدههایی نو و تازه و فاصله گرفتن از ادبیات آرمان شهری آن روزهای این ژانر بود، در واکنش به فرهنگ مرسوم آن سالها و رواج روزافزون مواد مخدر و پانکگرایی، آرامآرام شروع به شکل دادن به ادبیاتی نو کردند. افرادی همچون فیلیپ.کی.دیک، راجر زلازنی، جی. گراهام بلرد، فیلیپ جوز فارمر، هارلن الیسون و ویلیام گیبسون در خلق ژانری که حالا با نام «سایبرپانک» از آن یاد میشود نقشی حیاتی را ایفا کردند. سال ۱۹۸۲ میلادی نیز «ریدلی اسکات»، کارگردان نامی که آن سالها «بیگانه»اش نیز حسابی سر و صدا کرده بود با ساخت اقتباسی فوقالعاده از رمان ماندگار فیلیپ.کی.دیک، «آیا اندرویدها خواب گوسفند برقی میبینند؟» که Blade Runner نام داشت و همین اواخر قسمت دومش هم راهی سینماها شد، این سابژانر را بیش از پیش سر زبانها انداخت و مفهوماش را گسترش داد. ویژگیهای اصلی هر دنیای «سایبرپانک»، پیشرفت بالای تکنولوژی و فقر و بیفرهنگی جامعه و فاصله طبقاتی چشمگیر است. اعضای بدن مکانیکی، ساختمانهایی که درازایشان در مه و دودی ابدی قابل تشخیص نیست، باران مستمر و ضدقهرمانهایی خسته و سیگار به لب که گوشهای از خیابان، زیر باران کز کردهاند و در تنهایی بیانتها، به دود سیگار خویش خیره شدهاند. جرم و فساد و معضلات جنسی و اخلاقی، مشکلات هویتی عمیق و از دست رفتن آمال و آرزوها و بهطور کلی وضعیتی در شرف پدید آوردن دیستوپیایی تمام، از جمله ویژگیهاییست که تمامی آثار این ژانر، در آن اتفاق نظر دارند و بهطور کلی مفهومی به نام «سایبرپانک» را بهوجود آوردهاند. ژانری که جان میدهد برای خلق قصههایی عمیق و مفهومی درخصوص ذات و چیستی بشریت و ضدقهرمانهایی خسته از روزمرهای سراسر ملال و پوچی. بشریتی که قدم به قدم به نابودی خودکردهی خویش بیشتر نزدیک میشود. جدا از نمونههای موفق در ادبیات و سینما و همینطور صنعت انیمه ژاپن، بازیهای ویدئویی هم در خلق آثاری باکیفیت در این ژانر بد ظاهر نشدهاند و علیرقم کمیت پایین، از حیث کیفیت خوب عمل کردهاند. بهترین نمونه، سری محبوب Deus Ex است. اثری بهغایت عالی با داستانی بینظیر که در خلق دنیایی دیستوپیایی سایبرپانکی بسیار موفق عمل کرد و زمینه خلق دنبالههای بعدی خودش را نیز فراهم کرد. همین پارسال تازهترین قسمت مجموعه با نام Deus Ex: Mankind Divided عرضهشد و برای علاقهمندان این ژانر عیشی تمام فراهم کرد. از دیگر بازیهای خوب کار شده در این ژانر میشود به بازی اشاره کلیکی Gemini Rue، اکشن ماجراجویی Remember Me، رمان تعاملی VA-11 HALL-A، سری استراتژی Syndicate که چندسال قبل بازسازی اول شخص نهچندان باکیفیتش را نیز با همین نام شاهد بودیم و دوگانه محبوب System Shock اشاره کرد. این مقدمه طولانی را گفتم تا برسم به اثری که قرار است در این متن نقد و بررسیاش را مورد مطالعه قرار بدهید. بازی Ruiner، اولین بازی استودیو تازه تاسیس و مستقل Reikon Games که اعضایش پیشتر روی پروژههایی نظیر سهگانه Witcher و Dying Light کار کردهاند و در بهار ۲۰۱۴، استودیو مستقل خودشان را به قصد خلق این اثر زیبا، بهوجود آوردند. در ادامه با نقد و بررسی بازی Ruiner همراه دنیای بازی باشید. خون، خشونت، تباهی و فساد افسار گسیختهای که قلب تپندهی این دنیای تاریک و پوچ را تشکیل میدهند و نقشاصلی صامت و بازیچهای خرد در کثافتی همهگیر. گیمپلی Ruiner تقریبا چیزی بین Hotline Miami استودیو Dennaton Games و Transistor استودیو SuperGiant Games است. با سرعت و خشونت هاتلاین و عمق و دقت ترنزیستور. در حالت ساده، شما در بازی با استفاده از سیاهه متنوعی از سلاحهای سرد و گرم به جان دشمنان بیچاره بازی میافتید و از قدم گذاشتنشان به هستی پشیمانشان میکنید؛ ولی چیزی که مبارزات را اینچنین جذاب و سرگرمکننده ساخته، تنوع بالای ارتقاهای شخصیت اصلی و تفاوتیست که انتخاب دستههای مختلف آنها در سبک بازی هر بازیکن در قیاس با دیگری بوجود میآورد. تصور بکنید که دارید «هاتلاین میامی» میزنید، ولی از بین دوجین آپگرید مختلف که از جاخالی دادن و سپر الکترونیکی شروع میشوند تا آهستهکردن زمان، کنترل ذهن دشمنان، استفاده از نارنجک و بمب دودزا و چند قابلیت متنوع دیگر ادامه پیدا میکند. هر قابلیت نیز، دارای چند لول و سطح مختلف است که سطوح مختلف هرکدام صرفا محدود به افزایش قدرت آن قابلیت خاص نمیشوند و تاثیرگذاری وسیعتری را بر روی تمامی قدرتهای بازیکن ایجاد میکنند. همین امر، فعالسازی اغلب آنها را بدل به امری سودمند میکند و از چسبیدن بلامنازع به یک شیوه و روش بازی، جلوگیری به عمل میآورد. نکته دیگر، قابلیت حذف آپگریدها در هر زمان و مکان است. فکر کنید دارید با چند قابلیت خاص به راهتان ادامه میدهید و فوجفوج دشمنان را قلع و قمع میکنید، ولی یکدفعه یک غولآخر حسابی سر راهتان سبز میشود و میزند و سایبرپانک را برایتان تعریف میکند. شما میتوانید بلافاصله به فهرست قابلیتهای بروید و با حذف یکسری از آنها و فعالسازی قابلیتهایی که برای مبارزه با این عزیز دلبند مناسبترند به مصافاش بروید. همین موضوع و قابلیت برگشتپذیری آپگریدها، به تنوع سبک بازی افزوده و میتوانید با خیال راحت شیوههای مختلف نابودسازی را امتحان بکنید. Ruiner سخت است، حتی روی درجه سختی متوسط هم در همان مراحل ابتدایی چالش کلانی پیش پایتان میگذارد و سنگاش را بدون تعارف صاف میکند. برای همین نیاز به دقت و سرعت عمل بالایی برای دوام آوردن در دنیای بیرحمش دارید و اگر وقت و حوصله کافی همراهتان نیست، درجه سختی راحت میتوانید اوقات به مراتب شیرینتری را برایتان فراهم بکند. مگر اینکه دورخیز بلندی برای دفاع از رتبه هاردکوری خویش بردارید و با انتخاب درجه سختی آخر، جنونی افسار گسیخته را شکل بدهید. کم پیش نمیآید که مبارزهها به چنین بلبشوی جنونآمیزی بدل شوند. در این مواقع فقط کلیک میکنید و کلیک میکنید و امیدوار میمانید که کلیکهایتان به هدف فرضی بخورند و در عین حال کلیکهای مداوم دشمنان عزیز شما را لمس نکند که مشاهده صفحه مرگ را به امری مستمر بدل میکند. همانطور که در مقدمه متن اشاره داشتم، دنیاهای سایبرپانک بهخاطر ویژگیهای خاص و متمایزشان و حالت دیستوپیایی و ضد بشریتی که دارند جان میدهند برای قصهسراییهای ناب و خلق ضدقهرمانهایی به یادمادنی. انتخابهای خاکستری و مرثیهسرایی برای تمامی ارزشها و آرزوهایی از کف رفته. انسانیتی که که در حد حیوانی پست تنزل درجه پیدا کرده و شرکتها و امپریالیستی کثیف تمامی اموال را میچاپد و تکنولوژی که بهجای کمک به بشریت، به پاشنه آشیلاش بدل شده و به سقوط و نابودی همچیز سرعتی باورنکردنی بخشیده. باوجود تمامی این پتانسیلهای بالقوه، Ruiner اصلا داستان خوبی ندارد. واقعا جای تاسف است وقتی که میبینیم سازندهها چه میزان وقت و دقت ارزشمندی را صرف خلق و طراحی دنیای بازی کردهاند و اینچنین اتمسفر خفقانآور و مریضی را شکل دادهاند، ولی داستانشان از صرفا جور کردن بهانهای برای کلی خشونت و خشمی بیامان فراتر نمیرود. البته، لازم به ذکر این موضوع است که این قبیل آثار، واقعا نیاز چندانی به قصه و پلات ندارند و همینکه دلیلی نسبی برای تمامی بالا و پایین پریدنها فراهم بکنند در خصوص انجام وظیفه خویش موفق عمل کردهاند. مشکلی که در این بین برای این اثر وجود دارد سایبرپانک بودن و دنیای عالییست که Reikon Games خلق کرده و فقط افسوس را به ذهن متبادر میکند. داستان و پلاتی هست، کنجکاوی کافی را نیز در بازیکن برای پیگیریاش و رسیدن به انتهای فرجام نقشاصلی بیچارهاش ایجاد میکند و از این حیث و با پایینآوردن توقعات و غرق تمام دیگر فاکتورهای بازی شدن، داستان ساده بازی دیگر به موضوعی قابل عرج بدل نمیشود. سلاحهای سرد و گرمی که در محیط پیدا میکنید، برخلاف اسلحههای اصلی، حد مصرفی دارند و با پرشدن این سقف، سلاحهای اولیه شخصیت اصلی جایگزینشان میشود. بههمین دلیل همیشه حواستان به میزان مصرف باقیمانده اسحههای گوناگونتان باشد که یکدفعه جولی سایبورگی دلانگیز، بدل به نودل و رشته نشوید. فریاد میکشند و درد و بیشعوری خود را بهصورت دریایی از حماقت و خشم بهطرف هم پرتاب میکنند و به هضم عدم در میآیند. تمامی بخشهای مختص به گرافیک عالی هستند. نورپردازی فوقالعاده است، بازی با سایه و رنگزنیهای مختلفاش و تم قالب سیاه و قرمز هارمونی بس افسردهکننده و گیرا و اتمسفری شدیدا خفقانآور را شکل داده. در راستای کامل خشم و دیستوپیایی حاکم بر اثر و مهمانی خونی که نقشاصلی مجنوناش به آن دامن میزند. رنگهایی میآیند و میروند و اشعههای رنگین سلاحها و برق و لیزر محیط را بدل به پارتی سراسر شور و سرور میکند، آبشار سرخرنگ خون دشمنان محیط را رنگ میزند و شخصیتاصلی که رقصکنان میدود و میزند و میدرد و سایبرپانکی عاری از امید و آمال را شکل میدهد. طراحیهنری دنیای سایبرپانک بازی هم با زیبایی تمام صورت گرفته و باوجود اینکه هشتاد درصد از بازی در زیرزمین و ساختمانهای متروکه و فاضلابهای سراسر نیستی و مرگ این دنیا به وقوع میپیوندد، از تکراری شدن آن و یکنواختیاش جلوگیری بهعمل میآورد. آن بیست درصد باقیمانده هم در منطقه South Rengkok میگذرد. در این منطقه، شما میتوانید با اهالی شهر صحبت کنید و بیشتر از چم و خم دنیای بازی اطلاعات بهدست بیاورید. چند ماموریت فرعی ساده هم در این منطقه وجود دارد که برای گذران وقت و کسب امتیاز تجربهشان خالی از لطف نیست. فقط موضوعی که با بودن در این منطقه فقدانش بیش از قبل احساس میشود، کمبود این قبیل لحظات آرامشبخش در بازیست. شما مدام در تونلهای زیرزمینی درحال مبارزه و چرخاندن شمشیرتان هستید و خیلی کم یادی از بالا میکنید. سازندههای عزیز میتوانستند با غنیتر کردن داستان و افزایش مدت حضور در سطح زمین و بودن در مناطق شهری مختلفش، در ملموسسازی هرچه بیشتر دنیای خود، بسیار بهتر عمل کنند. موسیقیهای بازی توسط چند گروه مختلف کار شدهاند و اغلب تمی الکترونیک دارند. گروههایی که موسیقیشان در این بازی ترشح آدرنالین و ازدیاد هیجان را منجرشده Sidewalks & Skeletons, Zamilska, Antigone & Francois X, DJ Alina هستند. بهعلاوه یک تک آهنگ از یکی از معروفترین موسیقیدانهای ژاپن، «سوسومو هیراساوا» (Susumu Hirasawa) که شاهکارهایش را در انیمههایی از قبیل Paprika، Millennium Actress، Perfect Blue، Berserk و … شنیدهایم. در دنیای بازیهای نیز کمکار نبوده و موسیقی آثاری مثل Sword of the Berserk: Guts’ Rage، Falcon of the Millennium Empire Arc و … را کار کرده. بازیسازان خلاق استودیو Reikon Games نیز قطعه Island Door Paranesian Circle از آلبوم Aurora وی را بهعنوان موسیقی پسزمینه بخشهایی که در South Rengkok میگذرد انتخاب کردهاند. قطعهای که بهطرزی رویایی شدیدا به حال و هوا و جو حاکم بر آن شهر و رنگبندی تیرهاش نشسته و حس حضور در این دنیای محنتزده و رو به نابودی را بیش از پیش به بازیکن منتقل میکند. دیگر موسیقیهای بازی، همگی در راستای افزایش هیجان رو به انفجار اثر عمل میکنند. موسیقیهایی که بهمثابه ضجهها و نالههای نابودی بشریت هستند و ندای نیستی را در سراسر دنیای عبث و تاریک بازی سر میدهند. نتها را به صدا در میآورند و با پرواز گالنهای مستمر خون و بدبختی جاری بشر به اوج میرسند و خودشان را به هستی و پیکره بازیکن بخت برگشته میکوبند. موسیقیهایی که ناانسانی در آنها موج میزند و شخصیتاصلی که به نمایندگی از کلیت این سایبرپانک کثیف، میدَرَد و صامت و عاری از تعقل، به قرمز کردن پیکره تیره شهر ادامه میدهد. نالان و خسته، در روزمرگی عاری از سود بهسوی نیستی و تکرار چرخه محنتزده… . Ruiner اکشن تاپداون زیباییست. گیمپلی سریع و دیوانهواری دارد که تا انتها جذابیت خودش را حفظ میکند. طراحی و موسیقی نابی را نیز با خودش همراه کرده و با داستانی که حداقل انگیزه را برای کشت و کشتار دستتان میدهد، ده ساعت خشونت و آدرنالین ناب و سراسر لذت را تقدیمتان میکند. خودتان را برای غوطهزدن در کثافتهای بیانتهای بشریت آماده کنید و نقشاصلی بازی را در سفری پوچ بهسوی نیستی یاری برسانید؛ عبثیتی به عمق ذات هستی. نویسنده علی فتحآبادی Devolver DigitalRuinerپی سی گیمینگ (PC Gaming) نقد و بررسی 1 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. من یکی از طرفداران سرسخت Hotline Miami هستم.. خوشحالم که با بازی آشنا شدم که شبیه بهش هست… حتما باید برم سراغش ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
من یکی از طرفداران سرسخت Hotline Miami هستم.. خوشحالم که با بازی آشنا شدم که شبیه بهش هست… حتما باید برم سراغش ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید