خانه » نقد و بررسی و چه کارها که برای عشق نمیکنیم | نقد و بررسی بازسازی بازی Shadow Of The Colossus × توسط علی فتحآبادی در ۱۳۹۷/۰۱/۳۰ , 19:52:57 11 اگر متنهایم را در سایت دنبال کرده باشید یا گهگاهی به چندتا از آنها سرک کشیده باشید، متوجه عشق بالایم به آثار «فومیتو اوئدا» (Fumito Ueda) و استودیوش، Gen Design شدهاید. بازیسازی ژاپنی با دیدی آرمانگرایانه که در مدت زمان تقریبا بیست سالهای که در هنر هشتم فعالیت داشته، فقط سه اثر از وی پا به هستی نهاده و همانها نیز از جمله ماندگارترین و خاصترین تجربههای کل تاریخ بازیهای ویدیویی هستند. محصولاتی بهغایت زیبا، خلاقانه و احساسی که شاید به جرات فقط شخص خود اوئداست که توانایی و هنر هستی دمیدن به آنها را دارد. حالا تصور کنید که دومین و عظیمترین ساختهاش، «سایه کلوسوس» (Shadow Of The Colossus) مورد بازسازی تمام قرار گرفته و در سر و شکلی نونوار و مناسب نسل هشتم، کمر همت بسته که باریدیگر بازیبازان را در احساسات عظیم و حماسه محنتوار خویش غرق کند و مجدد سرزمین ممنوعه را برای ساعاتی بدل به جولانگاه آگاهی و رویاهامان بکند. در ادامه با نقد و بررسی بازسازی بازی Shadow Of The Colossus همراه دنیای بازی باشید. درخصوص عظمت و زیبایی Shadow Of The Colossus در پیشنمایشی که برایش کار کردم بسیاری از گفتنیها را ذکر کردم. توضیحات مفصلی در خصوص داستان و شخصیتهایش ارائه کردم و از دلایل شیفتگی اینچنینی خودم به آن توضیحاتی را ضمیمهاش کردم. پس اگر با این بازی آشنایی کافی ندارید، قبل از مطالعه این متن، پیشنمایش آن را مورد مطالعه قرار دهید و سپس با دستی پر به سراغ این متن بیایید. بعد از تمام کردن سهبارهی بازی(!)، تمامی نگرانیهایی که در خصوص این بازسازی در ذهن داشتم و به مثابه کلوسیهای عظیم و غولپیکر بازی بر ذهنم سایه افکنده بودند به کناری رفتند و اجازه دادند که خورشید آگاهی و اطمینان باری دیگر با خیالی خوش و رها بر تفکراتم بیدریغ بتابد. BluePoint Games کار بسیار درجه یک و عالی را در خلق این بازسازی به انجام رسانده و توانسته تمامی هنر و جادوی بینظیر اوئدا و تیمش را مجدد شکل بدهد. در اینکه اگر شخص اوئدا بر سر پروژه حضور پیدا میکرد چه نتیجهای حاصل میشد و این بازسازی چه تفاوتهایی پیدا میکرد هیچ چیز معلوم نیست. مsلما با شاهکاری روبهرو بودیم که نمره ده نیز افاقهاش نمیکرد و صدالبته حالا حالاها نیز شاهد عرضهاش نبودیم. ذهن ایدهآل گرای اوئدا به این راحتیها دست از سر پروژهای بر نمیدارد و مصلما همین آرمانگرایی و بدقلقی اوست که سونی را مجاب کرد برای ساخت این بازسازی به کل وی را به کناری بگذارد و تمامی افسار کار را به دست BluePoint Games ۤبسپارد. این استودیو نیز وظیفه خطیر و سنگین محولشده را در شکلی عالی به انجام رسانیدند. تمام بازی همان است که نسخه سال ۲۰۰۵ بود. مکانیسمهای گیمپلی، حرکات و انیمیشنهای واندر، طراحی کلی دنیا و قصه. همهچیز همان است که بود و صرفا تغییراتی جزیی در طراحی محیط، ظاهر شخصیتها و کنترل واندر و آگرو بوجود آمده است. در خصوص گرافیک و طراحی سرزمین ممنوعه همانطور که از تریلرها و اسکرینها باید متوجهاش شده باشید، با اثری تماما نسل هشتی طرفید و سازندههای این بازسازی عمل واقعا شگرفی را در خلق مجدد دنیای Shadow Of The Colossus و کلوسیهای چند فوتیاش به انجام رساندهاند. در نظر داشته باشید که بازی اصلی در سال ۲۰۰۵ از حیث گرافیک هیولای دهشتناک و شگرفی بود برای خودش. طراحی ذرات خاک و شناش، خلق محیطهای عظیم و کلوسیهای مهیب همگی جزو بهترینهای آن سالها بودند و حیرت و تحسین بسیاری را واداشتند. همین مساله بازسازی اثری را که صرفا گرافیکش جزو هیولاهای زمان خودش است، بدل به امری بسیار مشکل و استرسآور میکند. چالشی که خوشبختانه استودیو جدید از زیر فشار مسعولیتش، آن با موفقیت خارج میشود. در ادامه چند عکس از مقایسه گرافیک بازی اصلی و بازسازی قرار دادهام که بهخوبی زحمات و تلاش بالای این استودیو را در خلق مجدد این اثر نشان میدهد. این عکس در شکلی عالی نمایانگر پیشرفت گرافیکی و تلاش سازندهها در بازسازی تمام و کمال محیطهای بازی اصلی، و حتی چه بسا ارتقای کیفی آنها از حیث زیبا شناسی و توجه به جزییات است جدا از ارتقای گرافیکی فاحش، این طراحی چهره متفاوت «واندر» است که خودنمایی میکند. بهشخصه چندین ساعت طول کشید تا توانستم با چهره جدید وی کنار بیایم. ظاهر واندر در بازی اصلی، جوانی نوزده تا بیستویک ساله را نشان میدهد. ولی بازطراحیاش، سنش را به وضوح پایین آورده و بازهای حدودا شانزده تا هجده به وی بخشیده. جدا از این مساله، انیمیشنهای چهره ساده صورتش که بعضا مشابه جعبه ماستی خالیست مقداری آزاردهنده است. خصوصا وقتی به طراحی صورت «لرد امون» نگاه میکنیم و توجه به جزییات و حالات چهرهاش این سوال را در ما بر میانگیزد که چرا برای پروتاگونیست قصه این دقت نظر را شامل نکردهاند؟ درست است که دیالوگها و کاتسینها کم هستند و نیاز چندانی هم به انیمیشن چهره احساس نمیشود، ولی بهنظرم جای داشت که مقداری اهتمام بیشتر در راستای ارتقای کیفی انیمیشنهای چهره واندر به خرج بدهند نمونهای دیگر از ارتقای گرافیکی و تلاش خوب سازندهها در نسل هشتی کردن یکی از بهترین گرافیکهای کنسول پلیاستیشن دوم. «مونو»، دختری زیباروی که بهخاطر سرنوشت نفرین شدهاش قربانی شد و زندگی با تلخکامی با وی بدرود گفت. شخصیتی که دلیل اصلی تمامی تقلاها و تلاشهای بیوقفه و مستمر «واندر» و اسب باوفایش، «آگرو» است. بازگرداندن حیات و زندگی در کالبد بیجان این فرشتهی خاموش. زیبای خفتهای که داستان بازی همانند دیگر بخشهای خود، هیچ توضیحی درخصوص این سرنوشت نفرین شده و چیستی رابطهاش با واندر به دست نمیدهد و پر کردن این جاهای خالی را، تماما بر عهده بازیکنان میگذارد. تا در احساس ساکت جاری در بطن اثر غرق شوند و عشق جاویدان و بیمثال واندر به مونو را با گوشت و خون درک کنند. مجنون و شیفتهاش شوند و بدل به واندری شوند که بخشیدن گرما به وجود سرد و عاری از هستی مونو به تنها هدف و فکرشان تبدیل شود. ورودی «سرزمین ممنوعه» (The Forbidden Land) جادویی و اسرارآمیز بازی. جایی که «دورمین» در آن جای دارد و در ازای نابودی شانزده کلوسی غولپیکر، هستی از دسترفتهمان را به وی باز میگرداند؛ ولی در ازای بهایی بزرگ، بهایی به عظمت و از خودگذشتگی که واندر قرار است با شکستدادن تمامی این کلوسیها به جان بخرد. بهایی که تراژدی نهایی و قطعه بینظیر Sunlit Earth را شکل داده و Shadow Of The Colossus را سایه کلوسوس گردانیده. شاید تنها تغییری در گرافیک و طراحی بازی که شاید اندکی از آن جادوی خاص نسخه اصلی بازی کاسته، تغییر نورپردازی اغراقآمیز و شدید آن در بسیاری از صحنهها و جایگزینیاش با سیستم نورپردازی رئالیستی و واقعگرایانه است. شاید در نگاه اول بهنظرتان این تغییر مناسب و امری کاملا مورد نیاز باشد؛ ولی باید در نظر داشت که اوئدا و همکارانش از عمد با خلق سیستم نورپردازی خاص Shadow Of The Colossus سال ۲۰۰۵، قصد داشتند حس جادویی بودن و اعجابانگیزی حاکم بر تمامی سرزمین ممنوعه را به بازیکن انتقال دهند. اینکه یکچیزی در اینجا متفاوت است، درست است که بهشکلی عجیب همیشه آفتاب بر اینجا حکم فرماست، ابرهایی ضخیم سرتاسر این سرزمین را پوشیدهاند و باوجود تابش بیوقفه خورشید، سردی و احساسی از نبودنی عجیب و غیرقابل وصف بر آن حکمفرماست. مجموعهای از احساسات که اوعدا موفق شد با خلق اتمسفری هوشمندانه و استفاده مناسب از نورپردازی و طراحی به آن دست پیدا کند. کاری که سازندههای جدید با سرزمین ممنوعه انجام دادهاند، خلق ورژن زندهتر و روحدارترش است. حالا رنگها زندهترند و نورپردازی واقعگراست؛ گرافیک بهلطف این تغییرات بیش از پیش میدرخشد و کیفیت بالایش را به رخ میکشد، ولی از آنطرف مقداری از آن حس جادویی و انزوا و مرگی که در تمامی سرزمین وسیع و خالی ممنوعه جولان میدهد کاسته شده. تغییرات و افت ایجاد شده بسیار جزییست و صرفا برای طرفداران سینهچاک و جوندههای نسخه اصلی قابل توجه است؛ ولی کنکاش در آن و بررسی تاثیرگذاری شیوههای مختلف طراحی و نورپردازی و تفاوتهای حسی که در خلق اتمسفر و القای احساسات به بازیکن ایجاد میکنند بسیار قابل توجه و حائز اهمیت است. در کل بیست و یک ساعت مشغول تجربه این بازسازی دلنشین بودم. دور اول بازیکردنم ۱۲ ساعت به طول انجامید. در شکل معمول، تقریبا به مدت زمانی بین ۵ تا ۸ ساعت برای تمام کردن بازی نیازمندید، ولی دنیای بازی از چنان طراحی و ظرافت و هنری برخوردار بود که بیانصافی میدیدم که بهراحتی از کنار اینهمه زیبایی و هنر بگذرم و در احساس جاری در آن شنا نکنم. سوار بر امواج شورانگیز زیباییش نشوم و خودم را در سروری آرامشبخش فرو نبرم. یکی از بهترین کلوسیهای بازی که مبارزه با وی نصفش بر روی زمین و سوار بر آگرو عزیز و نصف دیگر در آسمان و آویزان از این کلوسی بلند قامت دنبال میشود. حماسه و شکوه است که از این عکس درحال فریاد کشیدن است و هیجان و هایپ است که بعد از بارها تجربهاش، مجددا شروع به بلیعدن من در ظرافت و کرشمههای خودش میکند. محیطهای بسیار متنوعی در این سرزمین جادویی و سرد وجود دارند. از بیابانهای لمیزرع گرفته تا چمنزارهای سراسر گل و جنگلهای انبوه و گرمسیری. لحظه در میان شن و ذرات ریز ماسه درحال غوطهور خردنید و لحظهای دیگر در جنگلی سرسبز که مترنم به صدای پرندههاست، مدهوش مشاهده تابش تکه تکه آفتاب از میان شاخ و برگ این درختهای انبوه هستید. گیمپلی بازی همان است که در نسخه اصلی شاهدش بودیم. اثری را متصور شوید که هر مرحلهاش مشتمل بر مبارزه با یک غولآخر چند فوتی پشمالوست! شما باید ابتدا مکان کلوسی مورد نظر را در سرزمین وسیع ممنوعه پیدا بکنید، بعد از یافتناش، نقاط ضعفاش را متوجه شوید و اینکه چگونه باید به بخشهای علامتدار و مشخص بدنش برسید تا بتوانید با شمشیرتان به وی ضربه بزنید. تازه بعد از انجام این چند مرحله، کار اصلی شروع میشود و آن بالا رفتن از کلوسی خوش قد و قامت است و زمینزدنشان است. در میان زمین و آسمان معلق، آویزان از سر یا دستان این هیولاها و با همت و ارادهای بس سنگین و هدفی مشخص. هر مرحله از Shadow Of The Colossus یک خان رستم است؛ یک حماسه است؛ یک قصهی شاعرانه از تلاش و امید است؛ عشقی جاویدان است که از صفحه مانیتور و کدنویسیهای صفر و یکی خارج میشود و شما و تمامی وجودیتان را با خود و حماسه سراسر احساسش همراه و همسو میگرداند. Shadow Of The Colossus اوئدا جاهطلبانه و آرمانگرایانه است. با دقتنظر و گزیدهچینی بیمثال و طراحیهایی که فقط تحسین و حیرت را برایتان بهدنبال دارد. فضای داستانگویی و احساسی نابی دارد که خاص شخص اوئدا و تیمش است. با کمترین دیالوگ و کاتسین ممکن و صرفا با قراردادن شما در پروسه انجام کار، مشابه یک سفر جادهای در کنار دیگری. بدون اینکه اتفاق خاصی بیفتد، بدون اینکه رخدادی خارج از اتفاقات معمول بهوقوع بپیوندد، شما چنان در زمان حالی تماما محسور شور و سرور غرقید که اصلا متوجهاش نیستید؛ اصلا به آن فکر هم نمیکنید و این جادوی اوئدا و بازیهایش است. چنان مشغول بالا و پایین پریدن و کمک به یکدیگر هستید، از این نقطه به آن نقطه، از این پرتگاه به آن پرتگاه، از این کلوسی به آن کلوسی که اصلا متوجه نیستید که چقدر بهیکدیگر نزدیک هستید. چهقدر با هم خوبید و بدون اینکه متوجهاش باشید، عشق و دوستی عظیمی را میان شخصیتهای بازی و خودتان احساس میکنید. انگاری سالهاست که میشناسیدشان، آن هم بدون هیچگونه صحبت و حرف که از جمله مهمترین راههای ارتباطی و شناخت انسانهاست. صرفا با پیش هم بودن و شکلدادن یک درک متقابل؛ صرفا با داشتن درد و هدفی مشترک و تلاش بیوقفه برای دستیابی به آن. «ایستراگ» (Easter Egg) بازی «آخرین نگهبان». جعبه مذکور از جمله اجزای بسیار پرکاربرد در آن بازی بهحساب میآمد و ماده آبیرنگ و درخشان درونش نقش غذای «تریکو»، همان موجود بزرگ گربهشکل را ایفا میکرد. ایستراگ بازی «ایکو». اولین ساخته اوئدا و و ساخته مورد علاقهام در میان سگانه بازیسازیش. ساحلی که شباهت وصفناپذیری به ساحل انتهایی آن بازی دارد و هندوانهای یادآور پایان ویژه نسخه HD که برای کنسول پلیاستیشن سوم عرضه شد، است. امیدوارم بلوپوینت و سونی برنامهای برای ریمیک ایکو نیز داشته باشند. حیف است این شاهکار بیمثال به این راحتیها به دست فراموشی سپرده شود. بگذارید هیچ نگوییم و صرفا نظارهگر این زیبایی شورانگیز باشیم. دوست و همکار عزیزم، «محمد رجایی» در نقدی که برای ریمستر دوازدهمین «فانتزی نهایی» کار کرده بود، در مقدمهاش به توضیح مفصلی درخصوص چیستی یک بازسازی و ریمستر و توجه به جنبههای هنری و ارزش وجودیش ارائه کرد و به طرح این پرسش برآمد که چه بازسازی را ما هنر میدانیم؟ اثری که صرفا همان ساخته قبلی را با سر و شکلی نونوار و مناسب زمانه کنونی، بدون تغییر محتوایی مجدد راهی بازار و بازیکنندههای جدید بکند و یا لازم است که تغییرات محتوایی و وجودی نیز شامل حال کلیتاش بشود؟ جواب محمد به این سوال کاملا معلوم است؛ ولی برای شخص بنده، واقعا فرقی ندارد. از آنجایی که خود اوئدا بالای سر این بازسازی نبود، هرگونه تغییری، مشابه تغییر نورپردازی، میتوانست به منزله فاصلهگیری و ایجاد رخنهای در پیکره یکدست و بینظیر Shadow Of The Colossus و جادوی بینظیرش باشد. از آنطرف، بازسازی عین به عین هرآنچه که پیشتر وجود داشت و صرفا ارتقای ویژگیهای گرافیکی و ظاهری نیز چندان گزینه ایدهآلی نیست. چرا وقتی فرصت بازسازی یک عنوان پیشپایمان قرار میگیرد، از آن فرصت طلایی در راستای ارتقای تمامیت وجودی و کلیت کار بهره نگیریم و کیفیت و تاثیرگذاری احساسی و ذهنی محصول را چندین پله ارتقا ندهیم؟ چرا نباید شاهد بازسازی میبودیم که تجربه کلی بازی اصلی را نه صرفا در خلق مجدد همانی که بود در ظاهری زیباتر، بلکه در محتوایی عمیقتر و پرداختی ظریفتر چندین پله ارتقا میداد و محصول ساختارشکن و بینظیری را خاص روزگار حال تحویل هستی میداد. در اینکه سونی و بلوپوینت راه محافظهکارانهای را پیش گرفتند هیچ شکی نیست، خلق مجدد این شاهکار، آن نیز بدون حضور خالقان اصلی و آن هم در این کیفیت و زیبایی کنونی، امری نیست که بهراحتی بهدست بیاید و نیاز به هنر و تلاش بسیار بالایی دارد. ولی ایکاش لااقل در دیگر پروژههای این چنینی سازندهها نه در خلق عین به عین هرآنچه که بود، بلکه در ارتقای تمامیت ساخته پیشین در سطح و لولی بالاتر اهتمام بورزند و از اتکای کامل بر روی نوستالژی دستپوشی کنند. ضمن بازی با نوستالژی، خاطرات جدید و ناب بسازند و بازسازی را بدل به عنوانی بس کاملتر و قویتر کنند. میوههای گونهگونی بر روی درختان پراکنده در سرزمین ممنوعه جای گرفتهاند که خوردنشان میزان نوار سلامتیتان را ارتقا میبخشد. علاوه بر میوه، شکار و خوردن دم مارمولکهای دمنقرهای نیز نوار استقامتتان را ارتقا میدهد که کمک بسیار بزرگی در مبارزات با کلوسیهای بازیست. این مارمولکهای خاص را میتوانید در کنار شانزده معبد موجود در سرزمین وسیع بازی بیابید. بقیهشان نیز در مکانهایی خاص حضور دارند که برای پیدا کردن همگیشان باید ماسک مخصوص ردیابی مارمولکها را با شکست دادن تعداد مشخصی کلوسی در بخش زمانی بازی (Time Attack Mode) بهدست بیاورید که کمک شایانی به شما در شکار کردن این مارمولکهای سیاهرنگ میکند. «معبد پرستش» (Shrine Of Worship)، جایی که بر روی بخش بستر شکل و سنگیش بدن بیجان «مونو» جایگرفته و «دورمین» در انجا با شما سخن میگوید. صدای عجیب و مذکر/مونثاش در فضای خالی و سنگی معبد طنینانداز میشود و واندر را راهی شکار و کلوسی بعدی که باید زمین بزند، میکند. روی هر کلوسی نقاط حساسی وجود دارد که با پیدا کردن آنها باید با شمشیرتان ضربات متعددی به این بخشهای مشخصشده وارد کنید تا با کاستهشدن از نوار سلامتشان، زمینشان بزنید. امان از دست تقلاهای مداوم کلوسیهای بختبرگشته و شمایی که باید بهمثابه شپشی برای حفظ جانتان سفت و محکم به موهای ضخیم این هیولا بچسبید. تغییرات اندکی در کنترل واندر و آگرو ایجاد شده است. دیگر برای غلت خوردن نیازی نیست دکمه گرفتن را نگهدارید و سپس دکمه پرش را بزنید. تک دکمهای به رسم بازیهای مدرن کنونی عمل غلت را به انجام میرساند. دکمه پرش نیز عوض شده؛ البته در تنظیمات کنترلر، تمامی تنظیمات بازی اصلی موجود است و درصورت دلخواه میتوانید آن را برای خودتان فعال کنید. کنترل آگرو نیز مقداری آسانتر و دمدستیتر گشته. اوئدا از عمد در Shadow Of The Colossus سال ۲۰۰۵ کنترل وی را مقداری بدقلق طراحی کرده بود. چرا که بهنظر او آگرو یک اسب است و ماشین نیست که قرار باشد از تمامی دستورات و اوامر شما عین به عین پیروی کند. این عمل در این بازسازی نیز بهچشم میخورد. بعضی اوقات به حرفتان گوش نمیدهد، در شرایط مختلف خودش میایستد و وقعی به دستوراتتان نمیدهد. همین عمل ساده ولی پرریسک اوئدا و همکارانش، به آگرو پرسوناژ و موجودیتی بسیار بیشتر از یک وسیله نقلیه بخشید. نگاهی بیندازید به آثاری که در آن شما سوار بر اسب میشوید. «رستگاری سرخپوست مرده»، «کیش قاتل: برادری»، «افسانه زلدا: نبض طبیعت» و بسیاری از عناوین دیگر که در آن این موجود زیبا و باوقار چهارپا، صرفا نقش وسیله نقلیه شما و ایجاد صدای یورتمهرفتن دلنشین را دارد و بس؛ ولی در «سایه کلوسوس» اینچنین نیست. آگرو بدون اینکه حتی کلمهای به رسمفانتزیهای اینچنینی زبان به سخن بگشاید، یا خود بازی وقت خاصی را بهطور اختصاصی صرف بخشیدن شخصیت و ویژگیهای خاص به وی بکند هستی و موجودیت پیدا میکند. برای بازیکن معنادار میشود و رابطهی دوستداشتنی و زیبایش با واندر بسیار ملموس و ناب میگردد. دستیابی به این رخداد و مهم، امر اصلا سادهای نیست که فکر کنید هر خالقی میتواند بهراحتی با مقداری صرف وقت به آن دست یابد. ما آثار بسیاری داریم که شخصیتهایش آدمیزادند و کلی خط دیالوگ و ساعت بسیاری شخصیتپردازی دارند و باز با این وجود شخصیتهایشان شکل نمیگیرد. نمیتوانند پا را از مترسکی مضحک فراتر بگذارند و کمترین احساسی را در بازیکن در خصوص خود برانگیزند. حالا ببینید بازیسازان این اثر چقدر میتوانستهاند خلاق و هنرمند باشند که اینچنین یک اسب را دوستداشتنی و قابلتوجه بنمایند. بتاز آگرو، بتاز ای اسب باوفای من. کلوسی محسور در مکانی کولسیوم شکل که با دهانش لیزرهای کشندهای را پرتاب میکند و قرار گرفتن در معرض دودشان مقداری زیادی از نوار سلامتیتان میکاهد. یکی از کلوسیهای بازی که تمامی مبارزه با او در این دریاچه سرد و تاریک بهوقوع میپیوندد. در آب سیاه میلولید و به کلوسی دراز و مارماهیشکل میچسبید. منتظر زمان مناسب میمانید و بهمحض آمدنش بر روی سطح آب، شمشیرتان را از قلاف در میآورید و آماده فرستادن او به اعماق بیانتهای دریاچه غرق در تاریکی میکنید. مهمی که با آگرو به زیبایی حاصل شد، در خصوص رابطه واندر با مونو نیز صادق است. بازی هیچ توضیحی در خصوص «لور» (Lore) و بکاستوری دنیا و شخصیتها نمیدهد. این شمایید که باید قطعات مختلف پازل قصه بازی را با خلاقیت و اندک نشانههای موجود در اثر کنار هم قرار دهید و حتی خلقاش کنید. با این وجود، وقتی متوجه نگاههای خیره و غمزده واندر به دختر میشویم، وقتی تلاشهای بیوقفه و غیرممکناش را میبینیم، وقتی اندکاندک تباهشدنش را شاهدیم و در دستیابی به این تراژدی محنتزده همراهیش میکنیم، عشق و احساس شکل میگیرد و خودش را به در و دیوار پیکره وجودی و آگاهیمان میکوبد. احاطهمان میکند و از چپ و راست به هستیمان مشت میکوبد و ما را در هنر بیانتهای خود میبلعد. سازندههای بازی بهزیبایی هرچه تمامتر رسانه بازیهای ویدئویی را متوجه شدهاند و دست به خلق اثر و داستانپردازی زدهاند که به جرات شاید فقط در هنر هشتم بتواند اینچنین تاثیرگذار و زیبا ظاهر بشود. اینچنین فرد را با خودش همراه سازد و روی تاثیر بگذارد. آن نیز در اثری با قصهای مینیمال که بهظاهر کمترین تلاشی برای داستانسرایی نمیکند. ولی چه غوغاییست در آن زیرلایههای احساسی و هنری که ناخودآگاهمان را وارد رویایی سراسر لذت و سرور میکند. «کو اوتانی» (Kow Otani) نیز برای نواختن مجدد قطعات بینظیری که خلق کرده بود، بازگشته و باریدیگر بهلطف هنر موسیقیایی والایش تمامی احساسات و تفکرات جاری در بطن بازی را به چندین پله بالاتر ارتقا بخشیده است و بیش از پیش بازیکن را درگیر اتفاقات و حماسههای بازی میکند. بسیار زیباست. از هیچچیز برای بازگرداندن تو دریغ نخواهم کرد. و چه کارها که برای عشق نمیکنیم، چه از خود گذشتگیها و کشمکشهایی که بر خود روا نمیداریم؛ برای چه دلیلی؟ چه مفهومی؟ صرفا عشق؟ چه کسی میداند. جواب واندر به این سوال کاملا مشخص است. سوالی که باقی میماند، این است که جواب شما چیست… . Shadow Of The Colossus را بازی کنید. میخواهد نسخه سال ۲۰۰۵ باشد، میخواهد ورژن HD سال ۲۰۱۱ باشد و یا این بازسازی باکیفیت. تجربهاش کنید و با معنایی زیبا و خلاقانه از هنر و بازی ویدئویی آشنا شوید. خودتان را در دنیای خالی و سرد سرزمین ممنوعه رها کنید و بگذارید جریان سیال احساسات و عشق وجودتان را لبریز بگرداند. سوار بر آگرو شوید و یورتمهکنان به صدای حرکت نسیم بر روی پهنههای سرسبز گوش فرا دهید. پرواز کبوترهای سفیدرنگ و عقابهای پرابهت را نظاره کنید. به دیدار مونوی خفته بروید و بگذارید که جادوی بازی شما را آرامارام در خود حل بکند. به رویاهایتان دستیابد و بدل به بخشی از وجودیتتان شود. Resolution Platform: PS4 – Score: 9.5 out of 10 Shadow Of The Colossus is a must-play for anyone who loves any kind of art. Play this game if you want to experience art in the body of a video game. Let yourself go in a cold world in which love makes the cold world, warmer and more beautiful and be sure, Shadow Of The Colossus knows how to drown you in a world full of meaning, wonder, and mystery. نویسنده علی فتحآبادی Bluepoint Gamesfumito uedaICOShadow of the Colossusteam icoThe Last Guardianشرکت سونی (Sony) نقد و بررسی 11 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. سلام ببخشید اسم این هیولاها کلوسی هست یا کلوسوس؟ چرا هر کی یه چیز به این هیولاها میگه؟؟؟؟؟ اگه اسم شون کلوسی هست پس کلوسوس چیه؟؟؟!!!!! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید خود کلمه colossus به معنی غول پیکر و یا مجسمهای که از حد معمول بزرگتره. تو خود بازی شخصیت دورمین کلوسوسها رو گهگاهی «کلوسی» (Colosi) مورد خطاب قرار میده. جدای از این و به غیر از راحتتر بودن نامیدن دلیل خاص دیگری برای انتخاب کلوسی بهجای کلوسوس وجود نداره. ۰۰ عالی علی جان :۱۵: بازیهای اوئدا واقعا عالیه ولی Shadow of the clossus بهترینشونه به نظرم و یکی از بهترین بازیهاییه که بازی کردم. واقعا باشکوه و بینظیره. کار بلوپوینت هم خیلی خوب بوده تو بازسازی. یه چیز در مورد بازی بگم اینه که جزو معدود بازیهایی (یا شاید تنها بازی) باشه که آدم اصلا از کشتن باسها خوشحال نمیشه. این کلوسیها خیلی مظلومن و بعد از کشتنشون آدم واقعا ناراحت میشه و اصلا حس پیروزی به آدم دست نمیده. ۲۰ برای پاسخ، وارد شوید دقیقا. موجوداتی بیازار و معصوم که از همهجا بیخبر قربانی شمشیر شما میشوند. هیولاهایی چند فوتی که وجودیتشون برابر با نیستیشان است. نگهدارندههای روح دورمین و قفسهایی معصوم و جاندار که بیخبر پا به هستی گذاشتند و بیخبر شکار شدند و دار فانی را ودا گفتند. ۱۰ البته من خودمو اصلا با کاربرای قدیمی خوب سایت یکی نمیدونم فقط بابت دنبال کردن دی بازی طی این ۱۳ سال و هر از گاهی شرکت در نظرات طی این سال ها و صد البته خاطره های بیشمار با دو هفته نامه لفظ «من قدیمی»رو به کار بردم ۲۰ برای پاسخ، وارد شوید لطف میکنین که وقت ارزشمند قرار میدید و علاوه بر اون قوت قلب به نویسنده ها که بتونن ادامه بدن. واقعا ارزشمند هست. سایت ما نویسنده های خیلی عالیای داره (بجز خود بنده بقیه خیلی بالاتر از استاندارد هستن) که واقعا لایق این هستن که بیشتر مورد توجه قرار بگیرن اما به دلیل تعهد قلبی فوقالعادهای که به سایت دارن نمیتونن موقعیت دیگهای رو بپذیرن کما اینکه موقعیتهای بسیار بهتر به خیلیاشون پیشنهاد شده اما تعهد قلبی اونها به شما کاربران سایت و خود سایت مانع از پذیرفتن شده. بازم ممنون بابت انرژی مثبتی که دادید. ۱۰ بابت این همه تلاشی که انجام می دین خواستم بگم که زیاد بودن کامنت ها ملاک خوب بودن سایت نیست همین هایی که ادعا میکنن فلان سایت ۴۰۰ کامنت خورده یه نگاهی به کامنت ها بندازید میبینید ۲۰۰ تاش دو نفر هستش که دارن باهم چت میکنن ۲۰۰ تای دیگه هم دو نفر دیگه هست که با شمشیر و تبر پلاستیکی افتادن به جون هم که ps4 بهتره چون انحصاری زیاد داره یا جبعه مجهول بهتره چون true 4k میده قویتره البته که جذابیت کامنت ها به همین جنگ های پلاستیکی هستش ولی اکثر مخاطبان دی بازی این مراحل رو خیلی وقت پیش رد کردن. خیلی عوامل هست که من قدیمی کم میتونم تو نظرات ظاهر بشم٬ تو نسل هفت وقبل از اون هر گیمی رو حالا به خاطر ارزون بودن و مهمتر از همه زمان فراوانی که داشتیم بازی میکردیم و نظر میدادیم ولی حالا نصف بازی ها رو اصلا من کلا نتونستم تجربه کنم یا هم اکثرا دیر تجربه کردم به خاطره همون نکته زمان کافی که نتونم به موقع نظر بدم…به هیچ وجه نسل طلایی این سایتو با هیچ سایتی که الان داره فعالیت میکنه یکی نکنید محتوای ۴۰۰تا کامنت اونجا ۱ اپسیلون محتوای یه کامنت اینجا رو هم نداره ولی دیگه اگه کاربرای قدیمی سایت هم باز بیان و دور هم جمع بشن فک نمیکنم بازم اون نسل رو بتونن بسازن چون همه اونا هم مشکل وقت ٬زمان و انگیزه رو خواهند داشت پس به هیچ عنوان مطالب این سایت یا نقد های خوبی که نویسنده های توانا و جوان این سایت دارن زحمت میکشن و تهیه میکنن دلیل شرکت نکردن قدیمی ها نمی تونه باشه یه مثال فوتبالی میزنم برای اینکه میلان رو به اوج خودش برگردونیم نباید که حتما بریم شوچنکو مالدینی کاکا کافو پیرلو رو برداریم بیاریم بگیم این تیمو برگردونین به اوج دیگه اینا رسالتشونو انجام دادن و رفتن دیگه حالا نمیتونن که کاری بکنن تنها راه اینه که نسل طلایی رو شما دوباره خودتون بسازید که دارین میسازید و خودشم نه با قدیمی ها بلکه با نسل جدید و با شیوه های جدید بازاریابی و نوین خلاصه اصلا بابت این کم بودن کامنت ها راهی رو که در پیش گرفتین رو کم رنگ نکنید…این جواب رو من می خواستم زیر پست نمرات خدای جنگ بزارم ولی فرصت نشد بازم ممنون بابت یایت خوبتون ۴۰ برای پاسخ، وارد شوید کامل و عالی :۱۵: ۱۰ @xbox1rising :۱۵: :۱۵: :۱۵: هر چهقدر تشکر و قدردانی از این کامنتتون کنیم واقعا کافی نیست. امیدوارم نهتنها دنیای بازی، بلکه هر رسانه و هر بخش و گروه دیگری که جوانهای لایق و خبرهی همان حرفه در آن فعالیت میکنند، به جایگاهی که واقعا لایقشان است برسند. با همه حرفهاتون هم موافقیم؛ ولی فقط اینکه کاربرایی خودشون رو قدیمی و عاشق دیبازی میخونن و بعد با برخوردهایی زننده، فوق تکراری و بیاساس که فقط و فقط طلبکارن ظاهر میشن… دیگه خودتون نظر ما رو درموردشون میدونین و خودتون هم خبر دارین چقدر آزاردهندس این نوع برخوردها… . خلاصه اینکه، تا شما و کاربرایی مثل شما هستن و خوانندههایی که به زحماتمون اهمیت میدن، برای ما کافیه :۱۵: ۰۰ یه همچین گیمی رو واقعا فقط میتونیم بازسازیشو ببینیم :۱۵: بابت نقد خوبتون ممنون لذت بردیم ۵۱ برای پاسخ، وارد شوید تشکر بابت وقتی که گذاشتید ۴۲ نمایش بیشتر
سلام ببخشید اسم این هیولاها کلوسی هست یا کلوسوس؟ چرا هر کی یه چیز به این هیولاها میگه؟؟؟؟؟ اگه اسم شون کلوسی هست پس کلوسوس چیه؟؟؟!!!!! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
خود کلمه colossus به معنی غول پیکر و یا مجسمهای که از حد معمول بزرگتره. تو خود بازی شخصیت دورمین کلوسوسها رو گهگاهی «کلوسی» (Colosi) مورد خطاب قرار میده. جدای از این و به غیر از راحتتر بودن نامیدن دلیل خاص دیگری برای انتخاب کلوسی بهجای کلوسوس وجود نداره. ۰۰
عالی علی جان :۱۵: بازیهای اوئدا واقعا عالیه ولی Shadow of the clossus بهترینشونه به نظرم و یکی از بهترین بازیهاییه که بازی کردم. واقعا باشکوه و بینظیره. کار بلوپوینت هم خیلی خوب بوده تو بازسازی. یه چیز در مورد بازی بگم اینه که جزو معدود بازیهایی (یا شاید تنها بازی) باشه که آدم اصلا از کشتن باسها خوشحال نمیشه. این کلوسیها خیلی مظلومن و بعد از کشتنشون آدم واقعا ناراحت میشه و اصلا حس پیروزی به آدم دست نمیده. ۲۰ برای پاسخ، وارد شوید
دقیقا. موجوداتی بیازار و معصوم که از همهجا بیخبر قربانی شمشیر شما میشوند. هیولاهایی چند فوتی که وجودیتشون برابر با نیستیشان است. نگهدارندههای روح دورمین و قفسهایی معصوم و جاندار که بیخبر پا به هستی گذاشتند و بیخبر شکار شدند و دار فانی را ودا گفتند. ۱۰
البته من خودمو اصلا با کاربرای قدیمی خوب سایت یکی نمیدونم فقط بابت دنبال کردن دی بازی طی این ۱۳ سال و هر از گاهی شرکت در نظرات طی این سال ها و صد البته خاطره های بیشمار با دو هفته نامه لفظ «من قدیمی»رو به کار بردم ۲۰ برای پاسخ، وارد شوید
لطف میکنین که وقت ارزشمند قرار میدید و علاوه بر اون قوت قلب به نویسنده ها که بتونن ادامه بدن. واقعا ارزشمند هست. سایت ما نویسنده های خیلی عالیای داره (بجز خود بنده بقیه خیلی بالاتر از استاندارد هستن) که واقعا لایق این هستن که بیشتر مورد توجه قرار بگیرن اما به دلیل تعهد قلبی فوقالعادهای که به سایت دارن نمیتونن موقعیت دیگهای رو بپذیرن کما اینکه موقعیتهای بسیار بهتر به خیلیاشون پیشنهاد شده اما تعهد قلبی اونها به شما کاربران سایت و خود سایت مانع از پذیرفتن شده. بازم ممنون بابت انرژی مثبتی که دادید. ۱۰
بابت این همه تلاشی که انجام می دین خواستم بگم که زیاد بودن کامنت ها ملاک خوب بودن سایت نیست همین هایی که ادعا میکنن فلان سایت ۴۰۰ کامنت خورده یه نگاهی به کامنت ها بندازید میبینید ۲۰۰ تاش دو نفر هستش که دارن باهم چت میکنن ۲۰۰ تای دیگه هم دو نفر دیگه هست که با شمشیر و تبر پلاستیکی افتادن به جون هم که ps4 بهتره چون انحصاری زیاد داره یا جبعه مجهول بهتره چون true 4k میده قویتره البته که جذابیت کامنت ها به همین جنگ های پلاستیکی هستش ولی اکثر مخاطبان دی بازی این مراحل رو خیلی وقت پیش رد کردن. خیلی عوامل هست که من قدیمی کم میتونم تو نظرات ظاهر بشم٬ تو نسل هفت وقبل از اون هر گیمی رو حالا به خاطر ارزون بودن و مهمتر از همه زمان فراوانی که داشتیم بازی میکردیم و نظر میدادیم ولی حالا نصف بازی ها رو اصلا من کلا نتونستم تجربه کنم یا هم اکثرا دیر تجربه کردم به خاطره همون نکته زمان کافی که نتونم به موقع نظر بدم…به هیچ وجه نسل طلایی این سایتو با هیچ سایتی که الان داره فعالیت میکنه یکی نکنید محتوای ۴۰۰تا کامنت اونجا ۱ اپسیلون محتوای یه کامنت اینجا رو هم نداره ولی دیگه اگه کاربرای قدیمی سایت هم باز بیان و دور هم جمع بشن فک نمیکنم بازم اون نسل رو بتونن بسازن چون همه اونا هم مشکل وقت ٬زمان و انگیزه رو خواهند داشت پس به هیچ عنوان مطالب این سایت یا نقد های خوبی که نویسنده های توانا و جوان این سایت دارن زحمت میکشن و تهیه میکنن دلیل شرکت نکردن قدیمی ها نمی تونه باشه یه مثال فوتبالی میزنم برای اینکه میلان رو به اوج خودش برگردونیم نباید که حتما بریم شوچنکو مالدینی کاکا کافو پیرلو رو برداریم بیاریم بگیم این تیمو برگردونین به اوج دیگه اینا رسالتشونو انجام دادن و رفتن دیگه حالا نمیتونن که کاری بکنن تنها راه اینه که نسل طلایی رو شما دوباره خودتون بسازید که دارین میسازید و خودشم نه با قدیمی ها بلکه با نسل جدید و با شیوه های جدید بازاریابی و نوین خلاصه اصلا بابت این کم بودن کامنت ها راهی رو که در پیش گرفتین رو کم رنگ نکنید…این جواب رو من می خواستم زیر پست نمرات خدای جنگ بزارم ولی فرصت نشد بازم ممنون بابت یایت خوبتون ۴۰ برای پاسخ، وارد شوید
@xbox1rising :۱۵: :۱۵: :۱۵: هر چهقدر تشکر و قدردانی از این کامنتتون کنیم واقعا کافی نیست. امیدوارم نهتنها دنیای بازی، بلکه هر رسانه و هر بخش و گروه دیگری که جوانهای لایق و خبرهی همان حرفه در آن فعالیت میکنند، به جایگاهی که واقعا لایقشان است برسند. با همه حرفهاتون هم موافقیم؛ ولی فقط اینکه کاربرایی خودشون رو قدیمی و عاشق دیبازی میخونن و بعد با برخوردهایی زننده، فوق تکراری و بیاساس که فقط و فقط طلبکارن ظاهر میشن… دیگه خودتون نظر ما رو درموردشون میدونین و خودتون هم خبر دارین چقدر آزاردهندس این نوع برخوردها… . خلاصه اینکه، تا شما و کاربرایی مثل شما هستن و خوانندههایی که به زحماتمون اهمیت میدن، برای ما کافیه :۱۵: ۰۰
یه همچین گیمی رو واقعا فقط میتونیم بازسازیشو ببینیم :۱۵: بابت نقد خوبتون ممنون لذت بردیم ۵۱ برای پاسخ، وارد شوید