شمعی که به دریا رفت | نقد و بررسی بازی Candleman: The Complete Journey

در ۱۳۹۷/۰۷/۰۱ , 20:24:34
بازی Candleman

اگر از طرفداران بازی‌های پازلی و پلتفرمر و هم‌زمان از خوانندگان پیگیر دنیای بازی نیز باشید، به احتمال زیاد اسم Candleman را قبلا شنیده‌اید. یک بازی ۳بعدی ساخته‌ی شرکت تازه‌کار Spotlightor Interactive، که در شهر پکن مشغول به کار است. این شرکت  در سال ۲۰۰۹ تاسیس شده و Candleman سومین محصول مستقل آن است. محصولی که زمستان سال ۹۶ به بازار آمد و بازخوردهای بسیار مثبتی در سایت‌های منتقد و در بین بازیکنان دریافت کرد. اما مسئله این‌جاست که تا چه حد می‌توانیم روی این بازخوردها حساب باز کنیم و با اعتماد به آن‌ها اقدام به تهیه بازی‌ها کنیم؟ در این مقاله سعی می‌کنیم به پاسخ این سوال نزدیک شویم. در ادامه با نقد و بررسی بازی Candleman: The Complete Journey همراه دنیای بازی باشید.

نویسنده: علیرضا خزاعی

بازی Candleman

Candleman خیلی ساده و بدون هیچ پیچیدگی شما را به بازی راه می‌دهد. نه تنظیمات خاصی هست، نه راهنماهای طولانی و نه میان پرده‌هایی بلند؛ چند دقیقه پس از اجرای بازی خود را در حال جا‌به‌جا کردن یک شمع کوچک که داخل یک شمعدان دو پایه راه می‌رود، پیدا خواهید کرد. شمعی که می‌تواند بپرد، بسوزد و یا با هل دادن، اجسام را‌ جابه‌جا کند. بازی در تاریکی شروع می‌شود و این دقیقا اولین راهنمای بازیکن است: از نور شمع استفاده کن تا بتوانی ادامه دهی. کلید شعله‌ور شدن (Burn) را فشار دهید تا شمع‌تان شعله‌ور شود و اطرافش را روشن کند تا شما از مسیر مطلع شوید و پیشروی کنید.

هدف کلی در هر مرحله رسیدن از نقطه شروع به نقطه نورانی آخر راه است. مسیری که در مراحل ابتدایی بازی فقط یک راه نسبتا پیچ در پیچ با یک سری جاهای خالی و پرتگاه است، اما اوضاع همیشه این‌گونه نخواهد ماند و با پیشرفت در مراحل مسیرها پیچ در پیچ‌تر و پازل‌ها طولانی‌تر می شوند. پازل‌ها فقط طولانی‌تر می شوند و این به معنی سخت‌تر شدن نیست. در  Candleman درجه سختی (به معنی سخت‌تر شدن انجام فرآیندها) تقریبا در طول بازی ثابت است؛ فقط زنجیره‌ی تعاملات محیطی و مدت زمان حل شدن پازل‌ها افزایش پیدا می کند.

تاکید من روی کلمه «پازل» به این خاطر است که در بازی معماهای فکری خارق‌العاده‌ای که بخواهند هوش شما را امتحان کنند یا قدرت شما در پیدا کردن ارتباط بین اجزای محیط را شدیدا به چالش بکشند، وجود ندارد. پازل‌ها همه در تعامل با محیط و تعامل با نور هستند. شاید حتی پازل هم کلمه شفافی نباشد، بهتر است بگوییم موانعی در مسیر شما هستند که می‌باید با استفاده از توانایی‌های این شمع کوچک، یعنی پریدن، شعله‌ور شدن و هل دادن، از آن‌ها عبور کنید تا به نقطه‌ی نورانی برسید. این نوع حرکت از نقطه شروع تا پایان مسیر کاملا خطی و مشخص است و شما می‌باید برای کل ۱۲ فصل بازی آن را تکرار کنید؛ فصل هایی که هر کدام با معرفی کردن موانع و مکانیک‌های جدید، پیچ‌و‌تاب‌های مختلف مسیر و استفاده از عناصر محیطی متفاوت، سعی می‌کنند خسته‌کننده یا طولانی نباشند.

اما چه فایده! شمع داستان ما آن‌قدر آهسته حرکت می‌کند که خیلی جاها ممکن است بازیکن از سر خواب‌آلودگی یا بی‌حوصلگی از بازی خارج شود. شاید بی‌راه نباشد اگر ادعا کنیم که بزرگترین چالش تجربه کردن Candleman، صبوری و باحوصله بودن است. در عبور از موانع، از همان مراحل ابتدایی تا آخرین مرحله، نقطه تمرکز گیم پلی زمان‌بندی است؛ کی بایستید، کی بپرید، کی روشن شوید. با این‌که زمان تقریبی هر مرحله بین ۱۰ تا ۱۵ دقیقه است، اما به علت وجود فقط یک چک پوینت در هر مرحله، اشتباه کردن هر جایی قبل یا بعد از چک پوینت به معنی انجام دادن دوباره همه‌ی کارهایی است که با صبر و مرارت زیاد تا به این جای مرحله انجام داده‌اید و ممکن است یک مرحله تا ۳۰ دقیقه از شما وقت بگیرد.

بازی Candleman

آتش تند زود حاکستر می‌شود

تکرار می‌کنم، عجله هیچ فایده‌ای ندارد، برعکس خیلی جاها باعث می‌شود ببازید و دوباره روز از نو. شمع قصه‌ی Candleman فقط ۱۰ ثانیه شعله دارد، یعنی در مجموع در هر مرحله می‌توانید ۱۰ ثانیه از شعله‌ی آن استفاده کنید؛ بعد از ۱۰ ثانیه شمع کاملا آب می شود و باید از چک‌پوینت دوباره بازی را شروع کنید. همچنین در هر مرحله می‌توانید تا ۱۰ مرتبه ببازید (اصطلاحا شمع ۱۰ تا جون دارد) که ممکن است در اثر آب شدن، افتادن در پرتگاه، غرق شدن، له شدن، خورده شدن توسط ارواح نورانی یا برخورد با گیاهان عجیب و غریب اتفاق بیافتد. گاهی پیش می‌آید که بعضی مراحل را با یک یا دوبار باختن تمام کنید، اما Candleman مراحلی دارد که مجبورتان می‌کند چندین و چند بار آن را تکرار کنید تا بالاخره موفق به اتمام آن شوید؛ موضوعی که می‌توانست مرا هزاران بار از به پایان رساندن بازی منصرف کند.

Candleman به‌طور کاملا خطی و مستقیم، سه ساعت گیم‌پلی دارد، اما به هیچ وجه روی اینکه بتوانید در کمتر از هفت یا هشت ساعت آن را به اتمام برسانید حساب باز نکنید. این در شرایطی است که هدف بازیکن فقط به پایان رساندن بازی باشد؛ اگر دنبال روشن کردن کل شمع های موجود در هر مرحله باشید بدون اغراق بالای ۱۰ ساعت زمان لازم دارید. شمع هایی که در گوشه و کنارهای نقشه قرار دارند و یک چالش اضافی (Extra) هستند؛ عنوان هر مرحله از بازی یک مصرع شعر است که روشن کردن تمامی شمع های مرحله باعث می‌شود مصرع بعدی شعر در آخر مرحله به نمایش در بیاید تا یک بیت کامل داشته باشید.

بازی Candleman

بی‌راه نیست اگر ادعا کنیم که نور تقریبا همه چیز Candleman است. نور و تعاریف مرتبط با آن مثل روشنایی، تاریکی، سایه، وضوح، گرما، سرما و البته یک ارتباط شاعرانه بین شمع و نور؛ شاعرانه نه فقط از نگاه ادبیات ملی، بلکه خود بازی هم بار شاعرانه دارد. مؤلفه‌هایی مثل استفاده از شعر، استفاده از راوی (Voice Over Narrative) و جان‌بخشی به یک شی باعث شده است که نور بیشتر از یک مولفه فیزیکی باشد و تبدیل شود به یک قدرت جادویی.

نور هم با داستان بازی و هم با مکانیک‌ها و تعاملات آن گره خورده‌ است. داستان یک شی غیرنورانی که از خودش می‌پرسد «من چرا شعله‌ور می شوم؟». داستان یک شمع که در سودای تبدیل شدن به نورانی‌ترین شیء تصور خود، یعنی فانوس دریایی، دست به ماجراجویی و سفری دراز می‌زند. سفری که لحظه‌به‌لحظه‌ی آن با نور آمیخته است و قدرت روشنایی بخش این شمع کوچک، او را در رسیدن به فانوس دریایی کمک می‌کند.

نور شمع در Candleman راه را به بازیکن نشان می‌دهد، شمع‌های دیگر را روشن می‌کند، یخ را آب می‌کند، گل‌های جنگلی را باز می‌کند، ترقه‌ها و فشفشه‌ها را مشتعل می‌کند، مسیرهای جدید می‌سازد و در خلاقانه‌ترین مراحل بازی (فصل هشت) با تاثیر روی سایه‌ها موانع را از بین می‌برد. در برخی مراحل بودن نور برای پیشروی لازم است و در بعضی مراحل نور خودش مانع اصلی بازی است. مفهوم و ماهیت نور در Candleman  یک گزاره فلسفی و ادبی و در عین حال کاربردی است. شمعی که دنبال درخشیدن است و در نهایت متوجه می‌شود که همه چیز به نورانی بودن نیست.

بازی Candleman

گرافیک Candleman خیلی خاص نیست. از لحاظ فنی بازی قوی ساخته نشده است. کیفیت بافت‌های پس زمینه‌ای مثل دیوارها بسیار پایین است. طراحی چند‌ضلعی‌های بازی خیلی نرم و چشم نواز نیستند و محیط ها به طور کلی گوشه‌دار به نظر می آیند. در برخی مراحل از تعداد کمی الگوی شکلی برای ایجاد کلیه موانع و چندضلعی‌ها استفاده شده که بازی را به شدت از لحاظ بصری تکراری و خسته‌کننده می‌کند. در مورد نورپردازی نمی‌توان فنی نظر داد چرا که محیط های بازی دارای نقشه کامل نیستند و فضاهای خارج از نو‌ار شمع به صورت حفره ای یا Void طراحی شده‌اند؛ از این جهت عملا نمی توان گفت که آیا سایه ها و نورها درست اعمال شده‌اند یا نه.

نقشه‌ها، به‌جز چند مورد استثنا، کوچک و جمع‌و‌جور هستند و با استفاده از یک دوربین غیرقابل کنترل (دوربین کاملا مناسب است و اصلا از بابت آن نگرانی نداشته باشید) نماهای محدودی از آن ها را در بازی می‌بینیم. طرح، سازه، موجود یا وسیله خاصی در بازی نیست که به عنوان امضای گرافیکی کار بتوان به آن اشاره کرد. اما همه این موارد را با این پیش انگاره بخوانید که در سبک بازی‌های پلتفرمر و پازلی تمرکز بازی‌ساز روی جلوه‌های بصری نیست. اما عناوین نامدار این سبک مثل The Cave یا سری Little Big Planet، هم ثابت کرده‌اند که قدرت گرافیک در این سبک بی‌تاثیر نیست و هم توقع بازیکنان را بالا برده‌اند.

بازی Candleman

بازی هیچ راهنمایی ندارد. در حقیقت کل نکته‌ی بازی همین عدم وجود راهنماست که بازیکن را مجبور به پیدا کردن فرآیندها و ارتباطات می‌کند. از اولین مرحله‌، که شمع قصه در انبار یک کشتی متروک شروع به ماجراجویی می‌کند تا مرحله‌ی آخر، بازیکن باید روابط بین اجزای صحنه و اشیا را پیدا کند و با ترکیب آن‌ها با قابلیت‌های کاراکتر، از پس موانع بر‌بیاید. در ایده و از لحاظ تئوری بسیار جالب به نظر می‌رسد، اما در بازی و در عمل خیلی کامل پیاده نشده است.

اشتباه نکنید، گیم‌پلی بازی هیچ نقص فنی ندارد؛ فیزیک بازی بسیار کامل و بی‌نظیر از آب در‌آمده و بی‌شک یک محیط بسیار قابل تعامل و پویا ایجاد کرده است. اما اگر از همه‌ی ابعاد به Candleman نگاه کنیم، ضعف‌های به نظر ساده‌ای در آن پیدا می‌کنیم که در تصویر نهایی ما از بازی تاثیرات بدی دارد. از ضعیف‌ترین قسمت‌های بازی باید صدا و موسیقی را نام ببریم. بنده صراحتا اعلام می‌کنم بازی اصلا موسیقی ندارد. فقط و فقط در ۳ مرحله‌ی بازی، آن هم نه درکل مرحله و فقط قسمت پایانی آن، شما موسیقی خواهید شنید. در باقی زمان ها و مراحل فقط و فقط صداهایی مبهم و ریز در پس زمینه و صدای پایه‌های فلزی شمعدان روی سطوح مختلف را خواهید شنید.

علاوه بر این سرعت بسیار پایین بازی (Pace) در حرکات کاراکتر و تعاملات محیط باعث می‌شود که تکرار هر مرحله به یک فرآیند دیوانه‌کننده تبدیل شود و در نهایت بازیکن را از ریسک کردن و جست‌و‌جو کردن در نقشه پشیمان کند. یا برای مثال، همه‌ی شمع‌ها را روشن کنید تا بیت شعر مرحله کامل شود (فقط همین) که اصلا محرک و انگیزه‌ی قوی برای گشتن در نقشه به دنبال شمع‌های بیشتر نیست. این که هر فصل بازی در یک مکان جدید اتفاق می‌افتد که در آن تقریبا تمام تعاملات و اشیا تغییر می‌کنند فوق‌العاده است، اما وقتی مجبور باشید تا پایان آن فصل (هر فصل چهار مرحله دارد) با همان مکانیزم‌ها سر و کله بزنید به‌شدت خسته خواهید شد.

Candleman عنوانی است که می‌توان گفت نقاط قوت و ضعف آن یکدیگر را خنثی می‌کنند و این موضوع نمی‌گذارد Candleman آن‌طور که باید بدرخشد؛ ولی ایده‌ها و مکانیک‌های بازی این امید را می‌دهند که می‌شود از بازی بعدی این شرکت توقع بالاتری داشت.

 

Resolution

Platform: PC – Score: 6 out of 10

Candleman had lots of innovations, new ideas and gameplay mechanics that will make you admire the creative minds behind them. But in overall, the game’s pros & cons offset one another and don’t let Candleman shine as it should.

 

(نقدی که مطالعه کردید، نسخه‌ی منتقدین بازی Candleman: The Complete Journey بود که توسط ناشر آن یعنی Spotlightor Interactive برای دنیای بازی ارسال شده است.)


1 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. بازی candleman واقعا بازی زیباییست که گیمر را در داستان و زیبایی خود غرق میکند.
    من خودم در حال اتمام این بازیم،توصیه میکنم این بازی را دانلود و نصب کنید.
    شاید اولاش خوب نباشد و از نصب آن پشیمان شوید، ولی با کمی بازی کردن غرق در زیبایی و خوبی آن میشوید……………….
    دانلود بازی فقط :۱گیگابایت برایpc

    ۳۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر