یک دقیقههای بیانتها | نقد و بررسی بازی Minit
«مینیت» (Minit) از آن دست بازیهای خاص و خلاقانه است که نمونهاش کم پیدا میشود و حتی در بازار بازیهای عاشقانه و برآمده از دل مستقل نیز، همانندش کم است و به اندازه کمبود کمیتاش، تاثیرگذاری و حس حالش بس ناب و شیرین. بهسادگی ظاهر و کلیتاش بر هستیتان چمبره میزند و بهمثابه بختکی زندگیتان را متعلق به خویش میکند. اثری بسیار جمع و جور و مینیمال که موفق میشود استعارهای بسیار کوچک و جیبی(!) از کلیت ژانر نقشآفرینی و خصوصا آثار دهه هشتاد و نود میلادی باشد. امثال نسخههای اولیه «افسانه زلدا»، سری «مادر» و بسیاری دیگر از ماجراجوییهای دوبعدی و پیکسلآرتی که سالها رویاهای بازیبازان آن سالها را در مینوردیدند و حالا Minit، در نسل هشتم بازیهای ویدئویی، بدون کمترین اطلاع و فقط با هنر سازندههایش در چند ساعت گیمپلی کوتاهاش در شکلی اعلا یکی از اولین اهداف بازیهای ویدئویی را محقق میکند؛ سرگرم کردن. در ادامه با نقد و بررسی بازی Minit همراه دنیای بازی باشید.
Minit را فقط پنج نفر ساختهاند. پنج هنرمندی که در کارنامهشان آثار درخشان گونهگونی بهچشم میخورد و نشان میدهد که بهوجود آمدن اثری به خاص بودن Minit که در سر و شکلی اینچنین ساده، بتواند این سطح از کیفیت و سرگرمیسازی را با خود همراه سازد اتفاقی نبوده. در کارنامه کاری این پنج شخص آثاری مثل Nuclear Throne، Horizon Zero Dawn، Luftrausers و Dr. Langeskov بهچشم میخورد که همگی از جمله آثار بسیار خوب و چشمگیری در ژانر خودشان هستند.
برای من که در چند سال گذشته بیشتر توجهم را به بخش خلاقانه و دوستداشتنی مستقل این هنر دوستداشتنی معطوف کردهام، برخورد با امثال Minit و چشیدن مزه ناب و دلپذیرشان بهمثابه نوشدارویی است که اتفاقا در همان موقع مناسباش راهی وجودم شده و از درون بنده را دچار حیرت و حظی مستمر میکند و در هنر و زیبایی خاص خود غرق میکند.
اولین لحظههای برخوردتان با Minit چندان خوشایند نیست. گرافیک پیسکلی و ساده و رنگبندی سیاه و سفیدی که بر تمام اثر حکمفرماست مقداری سایه و تیرگی بر ذهنتان میاندازد. شک و تردیدی که بعد از گذشت دو دقیقه، جایش را به کنجکاوی و بعد از سپریشدن دقایقی دیگر، به لذت و عیشی ناب میدهد. تازه میفهمید که بازی عجب جواهریست و سازندهها چهقدر عالی توانستهاند در این سر و شکل بسیار ساده و با استفاده هوشمندانه از عنصر زمان، دست به خلق چه ماجراجویی سحرانگیزی بزنند.
آثار متفاوت و با کیفیت بسیاری هرسال عرضه میشوند. محصولاتی که با زیباییها و هنر خود چنان ما را در دنیای ساختگی خویش غرق میکنند که با رغبت و میلی بیانتها به هستی واقعی و مستمر خودمان پشتپا میزنیم و با شوری مداوم خود را در جادویش پرتاب میکنیم. از این بین، آثار کمتری هستند که غافلگیرتان کنند. از نقطهای خودشان را وارد زندگی و آگاهیتان کنند که اصلا توقعاش را ندارید و فکرش را نمیکردید. چندسال پیش Undertale این کار را با من کرد. مستقلی بسیار زیبا که هنوز بعد از گذشت سه سال، طعم و مزه بیمثالش در ذهنم مشغول قطاربازی است. Minit، نه به کیفیت «آندرتیل»، ولی مشابه آن از دری سرّی و نامرئی پا به ذهنتان میگذارد و جادویش را رویتان اجرا میکند.
بازی را از خانه شخصیت سفیدرنگ و پرندهشکل بازی شروع میکنید. سگ خستهتان را ترک میگویید و پا به دنیای پیکسلی و دورنگ بازی میگذارید. مقداری در محیط بازی گردش میکنید و خواه و ناخواه بهدلیل معابر متعددی که سد راهتان قرار میگیرد، سر از محوطه مد نظر سازنده در میآورید. برق درخشان شمشیری در کنار ساحل، توجهتان را جلب میکند. برش میدارید و در لحظهای که غرق شور و سرور ناشی از یافتناش، نفرین یک دقیقه بر سرتان نازل میشود. زمانسنجی یکدقیقهای در کنار نوار قلبشکل سلامتیتان ظاهر میشود و بدون اتلاف وقت سقوط خودش به صفر را شروع میکند. پسرکی پستچی سر و کلهاش پیدا میشود و به شما میگوید که به کارخانه شمشیرسازی بروید. شمشیر نفرینشده، دنیایی برای کاوش، ماموریتی برای دنبالکردن و ثانیههای رو به انتهای یک دقیقه جانتان، دیگر از یک ماجراجویی چه میخواهید؟
در Minit هر یکدقیقه میمیرید! مهم هم نیست کجای نقشهی بازی باشید، بلافاصله بازی شما را به خانهتان برمیگرداند. سازندهها کل پیکره و وجودیت بازی را براساس این محدودیت زمانی شکل دادهاند. از طراحی دنیای مترویدوانیا شکل بازی گرفته تا فاصله بین مکانهای گونهگون. بازیکن بخت برگشته هم بعد از چندبار مردن، مجبور میشود خودش را با این یکدقیقههای چالشآفرین تطبیق دهد و به ماجراجویی عجیبش ادامه دهد. این لوپهای یکدقیقهای نیز ابدا عنصری اضافی نیستند که بازیسازان صرفا برای خاص و متفاوت کردن محصولشان با دیگر آثار آن را در بازی چپانده باشند؛ بلکه یکی از ستونهای هویتی اصلی Minit است و تمامی بخشهای دیگر، حول آن شکل گرفتهاند.
بعد از پیدا کردن شمشیر نفرین شده که همهی بدبختیها از سر گور خودش بلند میشود و بهلطف نیروی تخریبگرش، به محیطهای بیشتری از نقشه بازی دسترسی پیدا میکنید و با پیشروی در قصه، آیتمهای بیشتری را به کولهپشتی خود اضافه میکنید که هرکدام از آنها برای ورود به بخش مشخصی از نقشه، به کارتان میآیند. برای رد شدن از سیاهچالههای تاریک نیاز به نور دارید، پس تا وقتی که چراغقوهای پیدا نکنید، نمیتوانید وارد سیاهچالهها شوید و متقاعبا محیطهایی که آن سیاهچاله مذکور شما را به آنجا منتقل میکند نیز برایتان در دسترس نیست. درنتیجه، میفهمید که اول باید بهدنبال چراغ بگردید و همینطور این چرخهی مداوم نیاز ادامه پیدا میکند و بازی بدون اینکه کلمهای راهنمایی به شما برساند، در نقشه میگرددتان و خودتان با کاوش و سیاحت در دنیای مینیمال و سیاه و سفیدش، آرامآرام پرده از اسرار و محیطهای متنوع بازی بر میدارید.
بعد از تمامشدن زمان یک دقیقهایتان، به آخرین محلی که در آن استراحت کردید، برمیگردید. با کاوش در محیط بازی، به چند عدد از این محلها برمیخورید. همهی محیط بازی با یکدیگر در ارتباط است، فقط باید در زمان درست و با آیتم مناسب، آن راه ارتباطی را ایجاد کنید؛ ولی تا زمان بهوجود آمدن این ارتباط و همینطور مدت زمان محدودی که در اختیار دارید، با ورود به محیطهای کشف نشده جدید، بازی خانهای جدید برایتان قرار داده که حکم محل زنده شدن جدیدتان را دارد و تا کشف تمامی اسرار و چم و خم محیطهای تازه، دیگر نیازی به طی تمامی مسیر نیست و از خانه جدید به ماجراجویی خود ادامه میدهید. اگر هم فکر میکنید که یک دقیقه برای گشت و گذارهایتان زیاد است، بازی دکمهای مخصوص به کشتن شخصیتتان در بازی قرار داده که با فشردن آن، در هر زمان و مکانی که باشید، شخصیتتان ریق رحمت را سر میکشد و مجدد سر از آخرین تخت خواباش در میآورد.
فکر نکنید که با هربار مردن، بازیتان مجددا از ابتدا بارگذاری میشود. کلیت بازی عملا شبیه به یک ماجراجویی معمول است و مردنهای مداومتان تاثیری در اعمال و تغییراتی که در دنیای بازی اعمال میکنید، ندارد. فقط مثل باری اضافه بر سرتان هوار میشود و دمار از روزگارتان در میآورد.
واقعا حیف است از Minit تعریف و تمجید کنم و اشارهای به موسیقیهای متن فوقالعادهاش نکنم. «جوکیو کالیو» (Jukio Kallio) وظیفه خلق موسیقیهای گوشنواز این اثر را عهدهدار بوده. وی موفق شده قطعاتی چنان دلنشین و همسو با اتمسفر اثر خلق بکند که در همان اولین دقایق گوشهایتان را روی خویش متمرکز میکند. قطعاتی کوتاه، ساده ولی در عینحال بسیار تاثیرگذار که در افزایش حس و حال و تاثیرگذاری ماجراجویی خاص بازی، بسیار مثمر ثمر واقع میشود.
مهم نیست Old school باز قهاری هستید که در دهه سوم و چهارم زندگیاش بهسر میبرد و با امثال اولین زلداها و دیگر رتروهای خاطرهسازه چهقدر خاطره دارد، باز هم مهم نیست اگر بازیکن کژوالی هستید و اندک آشنایی با این دست محصولات ندارید. Minit با هوشمندی و احاطه کامل به کلیت و چیستیاش و اینکه به قصد انجام چه عملی پا به هستی نهاده، بهسرعت و بهسادگی شما را سرگرم خودش میکند. سازندههای بازی موفق به خلق سیستم تلاش و پاداش معمول بازیهای نقشآفرینی آن هم در شصت ثانیه شدهاند. همین مساله باعث شده که مدت زمان کوتاه گیمپلی بازی و دورهای یک دقیقهایش، به اندازه ساعات طولانی یک نقشآفرینی عظیم شما را راضی و خشنود سازد و بدل به تجربهای دلچسب و خاص در خاطرهتان شود.
.Resolution
Platform: PC – Score: 8.5 out of 10
Minit brings you a magical and fantastic adventure. With its clever world design, in a very minimal and simple way, it will drown you in its oceans of creativity and ambiguity and presents you the first job of every good game; being fun.
(نقدی که مطالعه کردید، نسخهی منتقدین بازی Minit بود که توسط ناشر آن یعنی Devolver Digital برای دنیای بازی ارسال شده است.)