میراث ابدی | نقد و بررسی بازی Pillars of Eternity 2: Deadfire
سال ۲۰۱۵ استودیوی Obsidian با همکاری هوادارانش، عنوان خوشساخت Pillars of Eternity را روانهی بازار کرد تا هم کمکی باشد برای ادامهی حیات شرکت، و هم ادای احترامی باشد برای سبک نقشآفرینیهای کلاسیک. حالا آنها با عرضهی نسخهی دوم عنوان محبوب خود، نهتنها قدمی محکم برای ساخت بازیهای بعدی خود برداشتهاند، بلکه در بعضی موارد به ساختارشکنی و استانداردسازی پرداختهاند. Pillars of Eternity 2: Deadfire عنوان بینقصی نیست، اما دنیای فانتزی خاصاش، با مبارزههای تاکتیکی و طراحی خوبشان، عیبهای بازی را میپوشاند و آن را بهحدی جذاب میکند که مدت زمان طولانی بازی، به تجربهای خاطرهانگیز و کمنظیر تبدیل شود. ارزشهای گرانبهای بازی از مشکلات آن بیشتر است، پس در ادامهی این مقاله، سعی شده تا این ارزشها که بازی را زیبا میکند را بررسی کنیم. با نقد و بررسی بازی Pillars of Eternity 2: Deadfire همراه دنیای بازی باشید.
این بازی ادامهی مستقیم Pillars of Eternity است که سال ۲۰۱۵ توسط استودیوی ابسیدین ساخته شد. عنوانی که با دوربین ایزومتریک، در دنیایی فانتزی به نام Eora، پنج سال بعد از حوادث نسخهی اول بازی میشود. «دد فایر» تجربهای خاص از نقشآفرینیِ دریانوردی دزدان دریایی، در یک دنیای فانتزی زیبا با گیمپلی خلاقانه و داستانی نهچندان جذاب است. بازی در قسمت داستان، ضعیفتر از بقیهی بخشها عمل میکند. در ابتدا، داستان بازی با ایمپورت کردن سیو بازی شما از نسخهی قبلی، یا یک پرسش و پاسخ برای تعیین کردن گذشتهی شخصیت شما آغاز میشود. همانند بقیه بازیهایی که قابلیت انتقال سیو از نسخهی قبلی را دارند، بهترین کار برای شروع بازی جدید، اجتناب کردن از بخش پرسش و پاسخ و استفاده کردن از انتقال سیو است. زیرا اگر از جزییات داستان نسخهی قبلی به خوبی آگاهی نداشته باشید، سوالها و بهطبع جوابهایی که باید انتخاب کنید، بسیار گیجکننده میشوند.
در بخش سوال و جواب دد فایر علیرغم اینکه برای هر جوابی توضیحات طولانی نوشته شده، ولی حتی برای کسانی که نسخهی اول را تجربه کردهاند نیز سردرگمی بههمراه دارد. هرجوابی که انتخاب کنید، درنهایت گذشتهی شخصیت بینام و نشان شما را میسازد و در ادامهی داستان تاثیر مستقیم دارد. بعد از جواب دادن به سوالهایی که درمورد فعالیتهای گذشتهی شخصیت شما میشود، به دنیای بزرگ اقیانوسها و جزایری میروید که ماجراجویی اصلی تیم دزدان دریایی از همانجا آغاز میشود. بهنظر میرسد اگر تیم سازنده از همان فرمول روایت داستان خطی، مانند نسخهی اول، بهجای اتفاقات از پیش تعیین نشده روایت غیرخطی استفاده میکردند، میتوانستد داستان حماسیتر و تاثیرگذارتری خلق کنند و روایت بازیشان را از این آشفتگی دربیاورند. در یک عنوان نقشآفرینی جهانباز، یکی از اصلیترین ارکانی که میتواند ادامه دادن بازی را برای مخاطب جذاب بکند، داستان و روایت بازی است؛ اما «دد فایر» خیلی زود داستان خود را گم میکند و بازیکن در چندساعت ابتدایی بازی هیچ ایدهای درمورد حماسهای که شخصیتهای بازی از آن حرف میزنند ندارد. بهمرور بازیکن با انجام فعالیتها و دریافت ماموریتها در جریان خط داستانی اصلی بازی قرار میگیرد. همچنین بعضی از ماموریتهای جانبی NPCها هم جذاب هستند که به پیشبرد داستان اصلی هم کمک میکنند. ماموریتهای جانبی و گشتوگذار در دنیای بازی از نقاط قوت هر بازی نقشآفرینی است که در «دد فایر» آن را به بهترین شکل ممکن تجربه میکنیم. به دلیل اهمیت زیادی که داستان در مراحل بازی دارد، ماموریتهای جانبی بازی هم با خط اصلی داستان پیوند خوردهاند؛ این اتفاق باعث شده تا آزادی عمل در پیشبرد مراحل جانبی بازی کنترل شدهتر باشد. دوپارگی میان سبک روایی خط اصلی و فرعی داستان بازی کمی آزاردهنده است. دنیای قابل تعامل بازی، که سازندگان برای پیدا کردن گنجها یا دریافت ماموریتهای مختلف آن را در بازی ایجاد کردهاند، در بعضی موارد مانند استخدام کردن افراد جدید در گروه، تاثیری جدی و مستقیم روی داستان و نحوهی پیشروی بازی داد. اما هنوز هم مانند بقیهی عناوین این سبک، هدف و الزام وجود این مراحل، ارتقای سطح بازیکن و Loot کردن است. برای جمعبندی بخش داستانی «دد فایر»، میتوان گفت اگر به بازی فرصت بدهید، ممکن از داستان و روایتی جذاب را ارائه کند. اما چند ساعت ابتدایی بازی کافی است تا به کلی از داستان بازی زده بشوید!
شخصیتهای بازی بهخوبی با تم هنری و داستان بازی همخوانی دارند که با ترکیب صداپیشگی عالی و لهجههایشان، بسیار باورپذیر هستند. بهجز صداپیشگی شخصیتهای اصلی بازی، دیالوگهای فرعی دچار مشکلاتی در بخش صداگذاری است که گاهی حرف زدن با دیگر شخصیتها را عذابآور میکند. این مشکلات فنی در بخش صداگذاری، بعضاً در مبارزات هم دیده میشود؛ در بعضی مبارزات صداها و افکتهای صوتی بازی به طور کامل قطع میشود و این مورد آزاردهنده، در دیالوگها هم دیده میشود. اما جدا از مشکلات فنی در صداگذاری، موسیقی بازی بهقدر کافی حماسی و زیبا است. موسیقی بازی مقدار زیادی به زیبایی مبارزات میافزاید و بازیکن را بیشتر از همیشه غرق در محیطهای بازی میکند.
طراحی هنری پیلارز او اترنیتی ۲، از بهترینهای سبک خودش است. در «دد فایر» شاهد یک تم کاملاً متفاوت از نسخهی اول بازی هستیم. جسارت سازندگان بازی در تغییر دنیایی که مخاطبان در آن زندگی کردهاند، باعث شده تا نسخهی دوم بازیشان از نظر بصری کاملاً متفاوت باشد. تلفیق المانهای دو بعدی و سه بعدی برای خلق محیطهای بازی، ترکیبی زیبا و خاص است که باعث میشود بازی جذابیتهای ظاهری زیادی پیدا کند. اما در برخی مناطق بازی، دودست شدن آبجکتهای سه بعدی در محیط، با پسزمینهی دو بعدی، کاملاً به چشم میآیند و آزاردهنده میشوند؛ این مشکلی است که بیشتر بازیهایی که از پرسپکتیو ایزومتریک برای زاویهی دوربین استفاده میکنند، با آن دست و پنجه نرم میکنند؛ اما این مشکل در «دد فایر» به جذابیت بصری بازی لطمهی جدی نمیزند. کارگردانی هنری بازی، بهجز در چند مورد خاص، تقریباً بینقص و پیشرو است. طراحی ظاهری شخصیتها، از جمله الفها و هیولاهای دشمن زیبا و شگفتانگیز هستند. طراحی بعضی از دشمنان خاص بازی، چشمنواز و خارقالعاده هستن. بهطوری که یکبار رویارویی با آنها کافی است تا برای همیشه آن مبارزه به یادتان بماند. همچنین محیطهای بازی هم از نظر معماری و هم رنگبندی و خلاقیت، در بالاترین درجه ممکن برای یک نقشآفرینی ایزومتریک هستند. تنوع محیطهایی که طی ماجراجوییتان آنها را کشف میکنید، بسیار بالا هستند و خسته کننده نمیشوند. اما مشکلات فنی گرافیک، برخلاف بخش هنری آن که از نقاط قوت بازی بهشمار میرود، بسیار آزاردهنده هستند. بهینهسازی بازی در نگاه اول قابلقبول است. اما مشکل لودینگ در برخی از بافتهای محیط و افتفریم بازی در مبارزههای شلوغ، باعث میشود تا «دد فایر» از این نظر بسیار بد عمل کند. این مشکل فقط در بخش گرافیکی به بازی لطمه میزند، بلکه بهشدت از جذابیت مبارزههای شلوغ میکاهد.
مبارزات همزمان (Real Time)، با قابلیت متوقف کردن بازی، از اساسیترین نکات موفقیت «دد فایر» است. چالش اصلی مبارزات تاکتیک شما در مقابله با گروه دشمنان است. مدیریت منابع و تقسیم وظایف بین اعضای گروه همراه خود، آنالیز رفتار و استراتژی دشمنان و زمانبندی برای دفاع و حمله، هستهی اصلی مبارزات «دد فایر» است. مبارزات بازی به لطف سیستم متوقف کردن بازی، گاهی شبیه به یک بازی Turn Based یا SRPG میشود. شاید در اولین نگاه بهنظر برسد این که میتوانید مبارزه را برای مدتی متوقف کنید و به مدیریت گروه یا تعیین استراتژی فکر کنید، سختی بازی را تا حد زیادی کم میکند؛ اما چالش اصلی مبارزات، هوشمصنوعی پویا برای همراهان و دشمنان است. درک کردن عملکرد همراهان خود و نحوهی رفتار آنها در مواقع مقابله با دشمنان، زمانبر است ولی چالشی که ایجاد میکند بسیار لذتبخش است. همهی این چالش و لذت مدیون سیستم دستوراتی است که همراهان موقع مبارزات میتوانند از آنها پیروی بکنند. وقتی همراهان با هوشمصنوعی هدایت میشوند، مبارزات بازی بسیار روانتر است و وقفهای که با متوقف کردن بازی برای مدیریت آنها ریتم بازی را کند میکند، کمتر ایجاد میشود. اما اگر بخواهید همهی گروه را خودتان کنترل کنید، سیستم مبارزات بازی بهکلی تغییر میکند. برای اینکه بتوانید همهی شخصیتها را بهخوبی کنترل کنید و یک مبارزهی سخت را ببرید، باید همهی مهارتها و زیر-مهارتها کلاس شخصیتهایی که کنترل میکنید را بهخوبی یاد بگیرید. درخت مهارت بازی، شامل قابلیتها و قابلیتهای Passive زیادی است که یادگرفتن همهی آنها بسیار وقتگیر و چالش برانگیز هستند. بهخصوص وقتی که شخصیت اصلیتان را بهصورت Multiclass ساخته باشید. شخصیت مالتیکلس چالش جداگانهای برای بازیکن دارد. این ویژگی بازی، به بازیکن این امکان را میدهد که کلاس بازیکن خودش را از یک کلاس محدود، به تلفیق دو کلاس جدا تبدیل کند. برای بازیکنانی که میخواهند سختی بیشتری تجربه کنند، چالش ترکیبی که هم برای ارتقای دو کلاس کاملاً متفاوت دارد، میتواند لذتبخشترین قسمت نقشآفرینی باشد. شخصیتهای مالتیکلس بهطور کلی دارای لایهها و عمق بیشتری برای ارتقا و مبارزه کردن هستند. بهشرطی که بتوانید بازی کردن با هر دو کلاس بازی را به خوبی یاد بگیرید.
با اینکه Pillars of Eternity II: Deadfire عنوان بینقصی نیست، اما بدونشک از پرچمداران سبک نقشآفرینیهای کلاسیک بعد از سالهای کمفروغش است. عنوانی که درکنار پدیدهای بهنام Divinity، از بهترینهای سبک خودش است.
Resolution
Platform: PC – Score: 9 out of 10
Although Pillars of Eternity II: Deadfire is a not a perfect game, it is one of the flagships of its genre, RPG, without a doubt.
(نقدی که مطالعه کردید، نسخهی منتقدین بازی Pillars of Eternity 2: Deadfire بود که توسط ناشر آن یعنی Obsidian Entertainment برای دنیای بازی ارسال شده است.)