قصهی قبل از خواب | نقد و بررسی بازی Dragon Quest XI
جایی خوانده بودم که دولت ژاپن Square Enix را مجبور کرده تا بازیهای Dragon Quest (به اختصار DQ) را در روزهای کاری منتشر نکند؛ چراکه همیشه مردم به بهانههای مختلف محل کار و مدرسه را میپیچانند! فرانچایز DQ در کمال تعجب به اندازهای در ژاپن مشهور است که شاید جنگ ستارگان و جهان سینمایی مارول در غرب شهرت نداشته باشند. با تمام این اوصاف، مانند خیلی از طرفداران سرسخت سبک JRPG (نقشآفرینی ژاپنی) هیچوقت جذب DQ نشده بودم و پیش خودم فکر میکردم که چرا باید وقتم را با کشتنِ این موجودات لزج آبی خندان (Slime) تلف کنم، وقتی میتوانم ساعتها در جهان گستردهی فاینال فانتزی غرق شوم؟ اما حالا که موفق شدم Dragon Quest XI (DQXI) را تجربه کنم، میتوانم با قاطعیت بگویم که کاملاً احساسات مردم ژاپن نسبت به این فرانچایز را درک میکنم. DQ برخلاف فاینال فانتزی، دربارهی پایان دنیا، جنگهای عظیم و انحطاط امپراطوریهای بیانتها نیست. DQ قصهی پریانیست که دوست داشتید مادرتان آخرِ شب تعریف کند و هنگامِ خواب وارد دنیای شیرین و مهیج پهلوانی شوید که در کنار دوستان وفادارش به غول بدجنس ماجرا غلبه میکند. در ادامه با نقد و بررسی بازی Dragon Quest XI همراه دنیای بازی باشید.
هرچند به شخصه عاشق DQXI شدهام، اما فکر میکنم این روزها که استطاعت پرداخت هزینهی بازیهای رایانهای به شدت پایین آمده، وظیفهی ما منتقدین نیز سنگینتر شده و باید خیلی جدیتر بازیها را بررسی کنیم تا خواننده بتواند با اطمینان خاطر بیشتری آنها را خریداری کنند؛ پس سعی میکنم به بهترین شکلی که قادرم DQXI را توصیف کنم.
دانجنز اند دراگونزِ ژاپنی
تا بهحال دانجنز اند دراگونز (Dungeons & Dragons) بازی کردهاید؟ یک سری رفیق دور هم جمع میشوند و با قدرت تخیلشان نقش قهرمانان و جنگجویانی را بازی میکنند که باید از دل ماجرایی فانتزی جان سالم به در ببرند. DQXI را خیلی خلاصه میشود یک دانجنز اند دراگونز ژاپنی توصیف کرد.
البته که برخلاف اکثر کمپینهای دانجنز اند دراگونز که حداکثر ده یا بیست ساعت وقت میگیرند؛ برای تمام کردنِ DQXI باید هفتاد تا صد ساعت وقت کنار بگذارید. متوجهام که ابتدا چنین حجمی ترسناک بهنظر میرسد، خصوصاً که مشغلهی همه این روزها خیلی زیاد شده، اما حقیقت اینجاست که DQXI با بازیهایی مثل Persona 5 -که برای تمام کردناش حداقل صد تا صد و ده ساعت زمان لازم دارید- خیلی متفاوت است. از چه لحاظ؟ خُب، DQXI مثل کتاب داستانی طولانی است که هروقت دلتان گرفت میتوانید چند صفحه از آن را ورق بزنید و بهخاطر آورید که چهقدر این کتاب را دوست دارید.
DQXI را هروقت که دوست دارید، میتوانید کنار بگذارید و خیالتان راحت باشد که مکانیکهای بازی فراموشتان نمیشوند.
من عادت دارم که همیشه هنگام صبحانه و شام یک قسمتِ نیم ساعته از سریالهای کمدی بریتانیایی مورد علاقهام (مثل Blackadder یا Fawlty Towers) تماشا کنم. این کار باعث میشود استرسم روزانه کاهش پیدا کند و کمی از دغدغههای فکریام کاسته شود؛ DQXI جزو معدود بازیهاییست که آرامشی مشابه به من منتقل میکند.
تنها افسوسی که هنگامِ بازی کردن DQXI داشتم، این بود که چرا Square Enix هنوز نسخهی Nintendo Switch را منتشر نکرده تا بتوانم هرجا که دلم میخواهد وارد دنیای زیبای DQXI شوم.
جهانی بیهمتا و دیدنی
اولین چیزی که در DQXI توجهام را جلب کرد، جهانِ بازی بود. هربار که وارد دهکده یا شهری بزرگ میشوید، پیش خودتان میگویید: «این یکی باید شهر اصلی بازی باشد.» ولیکن چند ساعت بعد وارد شهری عظیمتر میشوید. توجه و دقت به جزئیات در طراحی شهرها و دهکدهها مثال زدنی است و ممکن است ساعتها درگیرتان کند.
جهان رنگارنگ و خوشگل DQXI همیشه تازگی دارد و به سختی جادوی خود را از دست میدهد. حتی وقتی که وارد سیاه چالها میشوید، از زیبایی و ظرافتش کاسته نمیشود.
من عاشق طراحیهای انیمه و مانگای Dragonball هستم و وقتی اولین بار چشمم به DQXI افتاد، یک دل نه صد دل عاشق ظاهر شخصیتها شدم. آکیرا توریاما (خالق مجموعه Dragonball) واقعاً این بار گل کاشته و یک سری از بهترین دیزاینهایش را بهکار برده.
شاید تنها ایرادی که بتوان گرفت، این است که چرا توریاما شخصیتهای بیشتری طراحی نکرده. گاهی وجود NPCهای تکراری و عدم تنوع در شماری از دیزاینهایشان، آزاردهنده میشود. البته، این ایراد کوچک با دیالوگهای گوناگونی که ارائه میدهند و حرفهای جالبی که همیشه برای گفتن دارند، قابل چشمپوشی است (فارق از Side Questها تقریباً تمام NPCها در بازی چیزی برای گفتن دارند).
و نکتهی قابل توجه اینجاست که دیالوگها فقط صرف اینکه حرفی رد و بدل شده باشد، نوشته نشدهاند و حقیقتاً این احساس به شما منتقل میشود که وارد جهانی زنده شدهاید.
DQXI همچنین شامل کُلی دشمن ریز و درشت میشود که در عینِ سادگی، فوقالعاده خلاقانه و چشمنواز طراحی شدهاند که برخلاف بسیاری از JRPGها (مثل Octopath Traveler) باعث میشود Grind کردن عذابآور بهنظر نرسد.
آسان اما سخت
برخلاف فاینال فانتزی که هربار مکانیک گیمپلی و مبارزات را تغییر میدهد، DQXI به اصالت خود وفادار مانده و کاملاً مشابه یک JRPG کلاسیک عمل میکند. سیستم مبارزه همانطور که احتمالاً انتظار دارید، از استراتژی Turned-based پیروی میکند و با خیال راحت میتوانید روی تک تک حملاتتان تأمل کنید.
شخصیتهای اصلی (دوستانتان – که جلوتر بیشتر دربارهشان صحبت میکنیم) هرکدام ویژگی خاصی دارند که با بهره گیری از Skillهایشان، قابلیتهای منحصر بهفرد در اختیار بازیکن قرار میدهند. در ابتدا مبارزات بیش از حد ساده و ابتدایی بهنظر میرسند؛ اما هرچقدر که Skillهای بیشتری آزاد کنید و از ماهیت عجیب Pep* سر درآورید، متوجهِ عمق مکانیک مبارزات خواهید شد.
DQXI در قیاس با بیشتر JRPGها آسان است؛ شاید زیادی آسان است! و اگر چند روزِ پیش، این نقد را مینوشتم احتمالاً از این نکته بهعنوان یکی از نقاط منفی بازی یاد میکردم؛ اما بگذارید برایتان شرح دهم که چرا آسانی بازی درواقع یکی از نقاط قوت آن است: با اینکه DQXI از مکانیک JRPGهای قدیمی استفاده میکند اما شامل Random Encounters (دشمنهایی که جلویتان سبز میشوند و به ناچار باید با آنها مبارزه کنید) نمیشود و شما به معنای واقعی کلمه بهجز باسها میتوانید از تمام دشمنان گذر کنید. حالا انتخاب با شماست؛ قادرید با Grind کردن قوی و قویتر شوید تا بالطبع بازی نیز آسانتر شود یا اینکه سرراست سراغ باسها بروید و وارد مبارزاتی سخت و چالشبرانگیز شوید که یادآور مجموعهی پرسونا و شین مِگامی تنسی است.
DQXI بالانسی ظریف بین سختی و آسانی برقرار میکند و دست بازیکن را بازمیگذارد تا به هر روشی که دوست دارد آن را تجربه کند.
*وقتی شخصیتها بخش زیادی از جانشان را از دست میدهند، نیروی خاصی بهدست میآورند که Pep نام دارد و باعث افزایش قدرتشان میشود.
رفاقت
برای من بهترین بخش DQXI شخصیتهایی هستند که در طول بازی همراهیات میکنند. DQXI بهجای اینکه بهزور شخصیتهای جدید را اضافه کند، میگذارد مسیر داستان شما را به سمتشان بکشاند و زمانی که همهی شخصیتها کنار هم جمع میشوند (حدوداً بیست ساعت بعد از آغاز بازی) تو گویی همهی آنها دوستان صمیمیتان هستند و مدتهاست که میشناسیدشان (نمود این موضوع حتی در مبارزات و ارتباطی که شخصیتها باهمدیگر ایجاد میکنند نیز به چشم میخورد).
هیچ چیزی لذت بخشتر از رفقای وفادار و چندلایهای نیست که هرموقع دلتان خواست با آنها گپ بزنید و در جنگلهای خطرناکِ پر از هیولا باهمدیگر کَمپ درست کنید. دوست ندارم برای بزرگانگاریِ DQXI بازی دیگری را خراب کنم اما ای کاش Octopath Traveler نیز بهجای اینکه هشتتا داستان بیربط -که اکثرشان از نظر داستان سرایی هم جذابیت ندارند- را به هم وصل میکرد، از DQXI یاد میگرفت و بیشتر روی هارمونیِ بین شخصیتها و جایگاه هرکدام در طول داستان تمرکز میکرد.
مبارزهی خِیر و شَر؟
داستان DQXI خیلی ساده و قابل حدس آغاز میشود؛ با قهرمانی ساکِت (مانند Link) که ناگهان قدرت عجیب و غریبِ نهفتهای (Luminary) در خود کشف میکند. قدرتی که وعدهی نابودی تاریکی را داده اما متاسفانه پادشاه میپندارد که Luminary درواقع نابودگر دنیاست و سربازانش را اجیر میکند تا قهرمان داستان را زندانی کنند.
من هم مثل شما ابتدا فکر میکردم که DQXI قرار است یک داستان کلیشهای از مبارزهی خیر و شر باشد، اما در نیمههای دوم و سوم بازی، به شکل حیرتانگیزی از توئیستهای داستان متعجب شدم! دوست ندارم چیزی را اسپویل کنم و اگر بخواهم خیلی ساده داستان DQXI را شرح دهم باید بگویم که DQXI مانند سریال دکترهو است که اول ساده و کودکانه بهنظر میرسد اما وقتی که به انتهای فصلها میرسید، میفهمید که چرا کل انگلستان کشته مُردهی یک باجهی پلیس پرنده هستند.
قصهی قبل از خواب
DQXI هرچیزی است که یک طرفدار JRPG میخواهد. اگر از انفجار و بکشبکش خسته شدهاید و دوست دارید کمی ریلَکس کنید و با خیال راحت یک بازی آرامشبخش تجربه کنید که دست شما را همه جوره باز میگذارد؛ DQXI بهترین انتخاب ممکن است.
DQXI به حدی مرا به این فرانچایز علاقمند کرد که این روزها به دنبال Dragon Quest VIIIی هستم که خیلی سال پیش برای پلیاستیشن ۲ خریدم اما هیچوقت تجربهاش نکردم.
Resolution
Platform: PS4 – Score: 9 out of 10
DQXI everything that a JRPG fan wants. If you are exhausted from explosions and massacres, and you like to play a relaxing & friendly game which gives freedom in everything, DQXI is the best choice you have got. DQXI made me love this series so much that I am looking for the Dragon Quest VIII I bought many years ago to play on my PS2; which I never have found the time to play.
(نقدی که مطالعه کردید، نسخهی منتقدین بازی Dragon Quest XI بود که توسط ناشر آن یعنی Square Enix برای دنیای بازی ارسال شده است.)