آشفتگی ذهن‌های آینده | نقد و بررسی بازی State of Mind

در ۱۳۹۷/۰۸/۰۸ , 20:11:40
کنسول نینتندو سوییچ (Nintendo Switch)

«استیت او مایند»، یک بازی ماجراجویی سه بعدی سوم‌شخص در سبک گرفیک ادونچر است، که به‌طور کلی درمورد «ترنس-هیومنیست» است. عنوانی‌ است که سعی دارد مفاهیم و پیامدهای تبدیل شدن به یک فرا-انسان را در آینده، بررسی کند. استودیوی آلمانی سازنده‌ی بازی Daedalic Entertainment، تجربه‌ی خلق داستان‌هایی با روایت جذاب را با ساخت بازی‌های اشاره و کلیک دارد. آن‌ها در بازی جدیدشان، سعی کرده‌اند تا تجربیات‌شان را در یک بازی بزرگ‌تر و روایتی پیچیده‌تر، امتحان کنند. نتیجه‌ی این تلاش، قدم بزرگی برای این استودیو و سبک بازی‌های ماجراجویی روایت‌ محور نیست؛ اما تجربه‌ای جذاب از –روایت آشفته‌ی- یک داستان عملی‌تخیلی است. در ادامه با نقد و بررسی بازی State of Mind همراه دنیای بازی باشید.

کنسول نینتندو سوییچ (Nintendo Switch)

داستان بازی در برلین سال ۲۰۴۸ اتفاق می‌افتد. شخصیت اصلی بازی، ریچارد نولان، خبرنگار یک نشریه به نام The voice، خودش را درحالی پیدا می‌کند که ذهنیت درستی از اتفاقاتی که برایش افتاده ندارد. بعد از صحبت کردن با دکتری که بعد از بیدار شدن او را ملاقات می‌کنید، متوجه می‌شوید که در یک حادثه‌ی تصادف رانندگی، هوشیاری خود را برای مدتی از دست داده بودید. بعد از این‌که به خانه می‌روید، با رباتی که همسر ریچارد برای مراقبت ازش در خانه گذاشته، مدتی سر و کله می‌زنید تا از شرش خلاص می‌شوید. روایت بازی، در ساعات ابتدایی کمی گنگ است. کلیت داستان مفهوم جذابی دارد و احتمالاً بهترین بخش بازی هم همین است. اما برخی از کلیشه‌هایی که وجودشان لازم نبود، به بازی لطمه می‌زنند؛ به عنوان مثال، صحبت‌های نولان با ربات‌اش، حرف‌های نخ‌نما شده و نه‌چندان تازه‌ای هستند که در تمام داستان‌هایی که درباره‌ی ترنس‌-هیومنیست است، به کرات تکرار شده‌اند. این کلیشه‌ها اگر به‌درستی در بازی پیاده می‌شدند، ممکن بود به پرداخت داستان کمک زیادی بکند. مشکل روایت بازی به دیالوگ‌های کهنه‌ و خسته‌کننده‌ی بازی ختم نمی‌شود؛ سازندگان سعی کرده‌اند با قرار دادن نوشته‌ها و پازل‌هایی که برای برخی از آیتم‌های محیط آورده‌اند، بخش زیادی از داستان را روایت کنند. اما این نوشته‌ها بیشتر دارای اطلاعات به‌درد نخور و اضافی است که فقط برای مانور دادن روی دنیایی است که خلق کرده‌اند. به‌هرحال، داستان بازی، بعد از مدتی قابل فهم می‌شود؛ اما وقتی شخصیت دوم وارد بازی می‌شود، دوباره احوال روایت داستان آشفته می‌شود. آدام نیومن، اسم شخصیت دوم بازی است که بدون مقدمه، قبل از این‌که به خوبی با دنیای بازی و شخصیت ریچارد آشنا شویم، وارد بازی می‌شود. این ورود ناگهانی، دومین ضربه‌ای است که به روایت بازی وارد می‌شود و گذر از آن، بزرگ‌ترین مشکل بازی است.

کنسول نینتندو سوییچ (Nintendo Switch)

بازی تم سایبرپانکی دارد که در پرداخت به جزییات‌اش، چندان موفق نیست. بیشتر بار روایت در استیت او مایند به‌دوش محیط قصه‌گوی آن است. اگر کمی زیبایی بصری در محیط بازی بیشتر دیده می‌شد، بازیکن بیشتر به گشتن در محیط و خواندن توضیحات آیتم‌ها ترغیب می‌شد. طراحی‌ ربات‌ها و وسایل نقلیه زیبا نیست و به سختی می‌شود با آن‌ها ارتباط برقرار کرد. به‌نظر می‌رسد که سازندگان وقت زیادی برای پرداختن به جنبه‌ی هنری بازی صرف نکرده‌اند. پس سعی کردند تا با اضافه کردن یادداشت‌ها و توضیحات اضافه، بازیکن را با جهانی که در آن قرار دارد آشنا بکنند. این روش آشنا کردن بازیکن با محیط و شرایطی که در آن قرار دارد، در نوع خود ایرادی ندارد. اما اگر به‌خوبی پیاده‌سازی نشود، ادامه‌ دادن داستان را طاقت‌فرسا می‌کند. قصه‌گویی محیطی، نوعی روایت است که مدتی‌ است در بازی‌ها دیده می‌شود. در این نوع روایت، بازیکن در تعامل با دنیای بازی، اطلاعات تکمیلی از اتفاقات پیرامون به‌دست می‌آورد. اما در استیت او مایند، بیشتر این توضیحات و اطلاعات، کمکی به درک بهتر داستان نمی‌کند؛ حتی در بعضی موارد، باعث ایجاد ابهام در داستان می‌شود.

همان‌طور که بالاتر به آن اشاره کردم، طراحی‌ بعضی از اشیا و شخصیت‌ها، خوب نیست و بازیکن نمی‌تواند به‌راحتی با آن‌ها ارتباط برقرار کند. اما طراحی هنری بازی، در سطح قابل قبولی است. سبک گرافیکی پولی-آرت خاصش، به‌خوبی با تمی که سازندگان انتخاب کرده‌اند هم‌خوانی دارد. اما ضعف در طراحی، باعث شده تا تم سایبرپانکی که از بازی‌های جدید انتظار داریم را در استیت او مایند پیدا نکنیم. انیمیشن صورت‌ شخصیت‌ها، بدترین بخش بازی است. ناهماهنگی بین احساسات و حالات چهره، نداشتن لیپ سینک برای صحبت کردن، و رباتیک بودن آدم‌ها، حس خوبی را در کات‌سین‌ها و مکالمه‌ها (که در بازی کم هم نیستند) ایجاد نمی‌کند. این مشکل به‌حدی جدی است که صداپیشگی‌ خوب شخصیت‌ها هم نمی‌تواند آسیبی که انیمیشن‌ها به بازی وارد می‌کنند را کمتر کند. استیت او مایند در بخش صدا، در سطح خوبی است. دیالوگ‌ها برخلاف انیمیشن مصنوعی و آزاردهنده‌ای که دارند، به لطف صداپیشگان خوب بازی، پخته هستند. علاوه‌بر صداپیشگی خوب شخصیت‌ها، موسیقی بازی به‌خوبی با حوادث بازی هماهنگ هستند و حس لحظه‌ را درست القا می‌کنند.

کنسول نینتندو سوییچ (Nintendo Switch)

بعد از انیمیشن‌های بد بازی که آزاردهنده‌ترین بخش بازی هستند، کنترل بد آدام و ریچارد، هنگام راه رفتن و حل پازل‌هاست. راه رفتن در محیط‌های کوچک و بسته، به‌خاطر دوربین سوم شخص بد، گاهی اعصاب خوردکن می‌شود. سرعت حرکت دوربین در محیط‌های بسته، با کنترل بد کرکتر موقع راه رفتن، پیدا کردن اشیای قابل تعامل را سخت می‌کند. مجبورید برای پیدا کردن آیتم‌ها با ساده‌ترین مکانیک‌های بازی، سروکله بزنید. اگر دوربین و فضای بازتر و بهتری برای محیط‌ها تعریف می‌شد، این مشکل کمتر جلوی بازیکن را برای لذت بردن از بازی می‌گرفت.

استیت او مایند گرافیک ادونچر خوبی است، که اگر بتوانید از همه‌ی موانعی که برای لذت بردن سرراه‌تان قرار دارد بگذرید، آن‌ را دوست خواهید داشت. مضمون‌زدگی در بخش داستانی، روایت کسل‌کننده، کنترل بد، مشکلاتی هستند که بازی را خسته‌کننده می‌کند. اما تم (هرچند ناقص) سایبرپانکی‌اش، داستان جالب و شخصیت‌هایش، همراه با موسیقی مناسب‌اش، نقاط قوت آن هستند. اگر مکانیک‌های اولیه در بازی به‌خوبی پیاده می‌شدند و سازندگان از تجربه‌ی ساختن ادونچر‌های قدیمی در توسعه‌ی روایت خوب برای بازی جدیدشان استفاده می‌کردند، استیت او مایند تجربه‌ی خاطره‌انگیزی می‌شد.

 

Resolution

Platform: PS4 – Score: 5.5 out of 10

If you can ignore everything in the game which could stop you from enjoying it, State of Mind will be a good Adventure game with a nice narrative and a nice OST. The game suffers from unripe atmosphere, story and it suffers from bad design of navigation which makes it annoying to continue playing. If the developers designed the basic moves well and they tried to use the experience of other Adventure developers, State of Mind would be a memorable experience.

 

(نقدی که مطالعه کردید، نسخه‌ی منتقدین بازی State of Mind بود که توسط ناشر آن یعنی Daedalic Entertainment برای دنیای بازی ارسال شده است.)


1 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. نکته‌ای که تو نقد برام جلب توجه‌کرد، ضعف گیم‌پلی بازی بود. با توجه به سابقه طول و دراز استودیو Daedalic در ساخت ادونچرای گوناگون همچین مشکلی یه‌مقدار عجیب جلوه می‌کنه. ولی بازم داستان و شخصیتاش طبق معمول کارای Daedalic، اونطور که شما گفتی خوب کار شدن و توقعات رو براورده میکنن.
    هرموقع فرصت شد نیم‌نگاهی به این اثر هم باید بندازم
    تشکر بابت نقد

    ۲۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر