خانه » نقد و بررسی نقد بازی Viviette × توسط محمد حسین بطحایی در ۱۳۹۸/۰۱/۱۳ , 20:44:01 1 احتمالاً سبک وحشت یکی از عجیبترین سبکهایی است که طی زمان پای خود را در زمین بازیهای ویدیویی گذاشته. در ظاهر سبک وحشت باید سبکی باشد که دستاش از همه لحاظ بسته باشد. مخصوصاً در قیاس با دیگر سبکهایی که در دنیای بازیهای ویدویی جا خوش کردهاند. ولی ظاهراً سبکی که راستش به شخصه انتظار مرگش را خیلی وقت پیش داشتم هنوزم به این صنعت خشن و ستمگر چنگ میزند و قرار نیست دست از سر ما بردارد تازه گویا میخواهد از همهی ابزارهایی که به واسطه ارتقاء تکنولوژی به دست آورده نیز استفاده کند و قدرتمندتر از آن چه که بوده ظاهر شود. با این حال در گوشهی کوچکی از ماجرا، بازیهای ترسناک کوچکی نیز هستند که به سنتها چنگ میزنند و سعی میکنند مخاطب خود را بدون سکانسهای مغز خورد کن و دهن باز کن به وجد بیاورند. این بازیهای مستقل بخشی از روح بازیهای ترسناک در این نسل هستند و بدون آنها قطعاً این ژانر چیز مهمی را از دست میداد. در این مطلب قصد داریم به بررسی بازی Viviette بپردازیم، بازی مستقل و جدیدی که از این سبک برای سوییچ عرضه شده. در ادامه با آخرین مقالات بازی و نقد بازی Viviette همراه دنیای بازی باشید. عمارت متروکه ویویت، اثر جدید استودیوی تقریباً نوپای DYA Games است که با ۳ ساخته قبلی استدیو تفاوتهای عظیمی دارد. برخلاف روند همیشگی استودیو در ساخت بازیهای ۱۶ بیتی با گرافیک و فضای شاد و فان و بدون تمرکز بر داستان و در عوض، ارائه گیم پلی آرکید و سریع، این بار استودیو دست روی ساخت عنوانی با داستان سنگین و چند پایانی، گیم پلی سبک، با این حال معما محور و آرامتر و در نهایت یک تجربه ترسناک از فضای ۱۶ بیتی است که این استودیو در خلق آن مهارت بسیاری دارد. فضای ۱۶ بیتی بازی اگر لحظهای فکر کرده اید قرار است علیه فضاسازی ترسناک بازی عمل کند سخت در اشتباه هستید. DYA Games هر چقدر استودیوی نوپایی باشد و بیشتر از ۵ سال در این صنعت سابقه نداشته باشد حداقل در ساخت یک بازی ۱۶ بیتی، به شدت ماهر است. بازی با زاویه ایزومتریک خود (که نمونه مطرحاش را میتوان Stardew Valley به حساب آورد) و استفادههای عجیب و غریب در انیمیشنها، و کانسپتآرتهای ۱۶ بیتی و طراحی فوقالعادهی اسپرایتها و مدل شخصیتها و اشیاء و صد البته نورپردازی عجیب، در زمینه بصری به یکی از بهترین چیزهایی که ژانر وحشت در قالب یک عنوان ۱۶ بیتی میتوانست دست پیدا کند دست پیدا کرده. با این حال فراتر از فضاسازی بصری با باران و نورپردازی محشر و… باید صداگذاری بازی را ستایش کرد. مثل همیشه همه چیز در یک بازی ترسناک بیشتر از هر چیز به صداگذاری محشر آن بستگی دارد و ویویت در این زمینه کاملاً نمره قبولی را پشت سر میگذارد. از صدای باد و باران، تا صدای قدمها، صدای اشیاء، صدای هیولایی که در عمارت پرسه میزند و زوزه میکشد. همگی از لحاظ دقت و ایجاد حس فاصله و تاریکی و تنهایی و وحشتانگیزی به صورت زیبایی عمل میکنند. خاطرات از بین رفته داستان بازی ساده شروع میشود. شما در بیمارستان، به طرز عجیبی تحت معالجه هستید و خاطرات خود را از دست دادهاید و سعی میکنید از اول به یاد بیاورید هنگام رویارویی با عمارت مرموز نویل چگونه دوستان خود را گم کردهاید، چه بلایی بر سر آنان آمده و خود شما چه خطراتی را تجربه کردهاید. شما از ابتدا در فلش بک عظیمی که خط داستانی اصلی بازی را تشکیل میدهد کنترل شخصیت اصلی را بدست میگیرید تا دوستان خود را که اسیر این عمارت خوفناک شدهاند را نجات دهید و راز این عمارت را برملا کنید. داستان به خودی خود برای تجربه چند ساعته بازی به شدت خوب است و کفایت میکند. ولی طرز روایت آن، حسابی گیجکننده است و این گیجکننده بودن در ترکیب با گیم پلی معمولیاش به طرز کاملاً محسوسی، انگیزه شما را برای ادامه بازی کم میکند و به آشیل پای بازی تبدیل میشود. رازهای عمارت و پیشینه آن همان گونه که حدس زدهاید کاملاً از طریق نوشتهها و تصویرسازیها و سرنخهایی که در عمارت پخش شده، سعی میکند خود را به مخاطب نشان دهد. این روش از لحاظ نظری روش به شدت مورد اقبالی است با این حال اجرای آن آنچنان هم که فکر میکنید آسان نیست. نکته استفاده از این روش روایت این است که باید حتماً این احتمال را در نظر گرفت که اگر کسی اهمیتی به داستان بازی ندهد بتواند از مابقی بازی لذت ببرد و خسته نشود. این اصل بلافاصله در ویویت زیر پا گرفته میشود. کشف رازهای عمارت نویل و ساکنان پیشیناش به شدت لذت بخش و رضایتبخش است ولی برای کسانی که واقعاً علاقه به وصل کردن نقاط داستانی گسترده در عمارت داشته باشند و در غیر این صورت این لذت را از دست میدهند و نکته مهم اینجاست که این بخش از بازی بخش مهمی از بازی را تشکیل میدهد و بدون آن خودتان هم متوجه میشوید که چیز مهمی را از بازی از دست دادهاید و آن چنان آن چیزی را که میخواهید از بازی دریافت نمیکنید و عمده دلیل این موضوع بی شک به گیم پلی بازی باز میگردد که نمیتواند جای خالی داستان را پر کند. اهریمن چاقو به دست گیم پلی بازی ساده است. شما در عمارت به گشت و گذار پرداخته و سعی میکنید دوستان خود را پیدا کنید. مطمئناً به درهای قفل و معماهای زیادی برخواهید خورد و باید حسابی هوش خود و مخصوصاً چشم خود را به کار بگیرید تا بتوانید از سر موانع عبور کنید. معماهای بازی سخت و چالش برانگیزاند، ولی آن چنان جذاب نیستند. دلیل این موضوع نیز به استفاده از فرمول چندین و ده چندین بار آزمون پس دادهی اکثر بازیهای ترسناک همانند رزیدنت اویل و سایلنت هیل در طراحی معماهاست که اکثراً به گذاشتن معما در اتاقی دیگر و جواب آن در اتاقی دیگر محدود میشود. با این حال هنوزم جوابگو است چون از نقطهای به بعد گشت و گذار در عمارت حسابی هیجان انگیز میشود. چه نقطهای؟ بعد از حل دومین معمای بازی، شما با یکی از همراهان خود روبرو می شوید و بعد از مدتی متوجه می شوید او توسط اهریمنی خونخوار تسخیر شده و به دنبال مرگ شماست. از این جا به بعد این دوست شما، دشمن شماست و صدای نفسهای ترسناکش و قدمهای هولناکاش مخل روان شما برای گشت و گذار در عمارت است و به محض این که شما را پیدا کند دست به قتل شما میزند. ترکیب این تعقیب و گریز با همان فرمول حل معمایی که گفتیم بازی را حسابی هیجان انگیز میکند. هر چند یک مشکل بزرگ این میان وجود دارد و آن هم هوش مصنوعی این هیولاست و البته چند المان ریز گیم پلی که از عدم حضورشان رنج خواهید برد. هوش مصنوعی اهریمن به شدت عجیب است. به یاد دارم یک دفعه از دست او وارد اتاقی رفتم، مشعلام را خاموش کردم و گوشه امنی پناه گرفتم تا مرا گم کنده و از اتاق بیرون برود. نتیجه به طرز وحشتناکی با چیزی که انتظار داشتم فرق داشت. نه تنها او از اتاق بیرون نرفت بلکه تا نزدیک به یک ربع (وقتی دیگر من خسته شدم) در همان اتاق در یک چرخهی کاملاً بیمعنی دور خود میچرخید. و وقتی نزدیک من میشد و متوجه من میشد، وحشی شده اما در کمال تعجب به گوشه دیگر اتاق میدوید و دوباره آرام میشد و دور بخشی از اتاق میچرخید. نه از آن اتاق بیرون میرفت و نه مسیرش را عوض میکرد تا بتوانم به دنبال راهی برای در رفتن از دست وی باشم. علاوه بر این موارد، این که هنگام وارد شدن به اتاقی نمیتوانید حضور هیولا را در آن اتاق تایید کنید به شدت اذیتکننده است. بارها شده وارد اتاقی شدم و اهریمن همان دم در یقهام را گرفت! مورد آخر گیم پلی که خیلی دوست داشتم وجود داشت، لحاظ کردن آیتمهایی بود که با آن بتوان حواس هیولا را پرت کرد. لحاظ شدن این موارد بدون این که به ترسناک بودن این بخش از گیم پلی لطمه بزند به طور قطع آن را از حالت سوال برانگیز فعلیاش دور میکرد و آن را به بخش بهتری تبدیل میکرد. باد و باران و مشعل سوزان ویویت در نهایت عنوانی نیست که بتوان آن را به همه پیشنهاد داد. عنوانی هم نیست که بتوان گفت که هیچ کس نباید به آن نزدیک شود. ویویت برای طرفداران اصیل ژانر وحشت است. آنهایی که عاشق گشت و گذار در محیطهای ترسناک هستند. آنهایی که پشت هر سرنخی، دهها سرخط داستانی به دست میآورند و آنهایی که از سر و کله زدن با یک هیولای تشنه که به خونشان است به شدت لذت میبرند. اگر از من بپرسید، باید بگویم ویویت در ارائه چنین تجربهای کاملاً موفق است. ولی مثل اکثر بازیهای ژانر وحشت این روزها در کشاندن دیگر افراد خارج از حیطه این ژانر به بازی شکست میخورد و تبدیل به تجربه غیرقابل درک و خسته کنندهای میشود که سر و کله زدن با آن مشکل است. به هر حال، باید سازندگان آن را ستایش کرد که در چنین فضای بصری به چنین تلفیق عجیبی دست پیدا کردهاند. ویویت به عنوان یک بازی سبک وحشت، برای دوستداران این سبک بیشک تجربه لذتبخشی است. مخصوصاً در ترکیب با سبک ۱۶ بیتی گرافیک آن که کمتر دیده شده؛ ولی برای دیگر افراد، فکر نمیکنم. ویویت عنوانی نیست که بتوانید با آن به این ژانر نزدیک شوید. Resolution Platform: Nintendo Switch – Score: 7 out of 10 Viviette, as a Horror game, would be a joyful experience for hardcore Horror fans. But for other gamers and the ones who want to start playing games in this genre, it is not suggested. (نقدی که مطالعه کردید، بر اساس نسخهی منتقدین بازی Viviette بود که توسط ناشر آن یعنی DYA Games برای دنیای بازی ارسال شده است.) نویسنده محمد حسین بطحایی یک نینتندو فن تنها یک ایندی فن تنها یک انیمه/مانگا فن تنها کنسول نینتندو سوییچ (Nintendo Switch) نقد و بررسی 1 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. ببخشید یه نکته رو جا داره بگم. پلات میشه نحوه روایت و چینش وقایع داستان، پس اگه روایت شلخته از نکات منفی داستان حساب میشه، پلات نمیتونه نکته مثبت باشه! یعنی میتونین بگیم داستان خوب نکته مثبته، ولی به خاطر روایت شلخته پلات نکته مثبت نمیشه. ۲۰ برای پاسخ، وارد شوید
ببخشید یه نکته رو جا داره بگم. پلات میشه نحوه روایت و چینش وقایع داستان، پس اگه روایت شلخته از نکات منفی داستان حساب میشه، پلات نمیتونه نکته مثبت باشه! یعنی میتونین بگیم داستان خوب نکته مثبته، ولی به خاطر روایت شلخته پلات نکته مثبت نمیشه. ۲۰ برای پاسخ، وارد شوید