اولا ممنون از آقای ارکانی بابت نقدای خوبشون.من کمتر از یه هفتست با سایت آشنا شدم و هر نقدی از ایشون خوندم واقعا با یه دید وسیع و مطلع به موضوع بود. و فصل آخر بازی تاج و تخت که این همه مدت همه جهان شاید منتظر انتشار این سریال که بخشی از زندگیشون شده بود، بودند.شاید همه منتظر بودند که بالاخره جان اسنو با پادشاه شب روبرو بشه و جنگیدنشون رو ببینند.شاید همه منتظر بودند یک اتفاقی که اغلب تصور میکردند تو این فصل بیفته ولی بنظر من کلا به سمتی رفت که کسی تصور نمیکرد.طوری قصه رقم خورد که فقط تماشاگرا رو ناامید و ناامیدتر کرد.انگار سرنوشت طرفدارای سریال هم مثل سرنوشت جان اسنو بود.هرچه سختی و صبر و تحمل کردند تا فصل اخر بیاد و اونا رو بفرسته سراغ زندگیشون. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
من صبر کردم تمام قسمتای فصل هشتو باهم ببینم و به تازگی دیدم. از نظر من دیگه زیاد از حد داره در حق این سریال بی انصافی میشه. با اینکه ایرادهایی هم داره ولی نباید نکات مثبتشو نادیده گرفت. من از دیدن فصل آخر بسیار لذت بردم و همون پایانی رو دیدم که انتظار داشتم. پر از غافلگیری و تلخی. برای نمونه تاریکی قسمت نبرد وینترفل ضعف نبود بلکه یک عنصر زیباییشناسانه هدفمند از سوی سازندگان بود که به نظر من خوش ساخت و موفق هم بود. هیچکاک گفته برای القای بیشتر ترس نشون ندادن منبع ترس تاثیرگذاری بیشتری از نشون دادنش داره. همونطور که سازندگان وعده داده بودن این نبرد بزرگترین نبرد تاریخ تلویزیون بود. قسمتهای پایانی ذات و پوچی جنگ رو به بهترین شکل نشون دادن و از اون بهتر اینکه این جنگ احمقانه هیچ برندهای نداشت و هیچ شخصیتی رستگار نشد، همه جنگها باز برمیگردند سر نقطه اول. انگار از اراده انسانها خارجه همونطور که چهره اکثر شخصیتها و قهرمانهای سریال تو دو قسمت پایانی به خوبی این رو نشون میداد. مثل جان اسنو. با اینکه قدرت به تار مویی بنده اما جاهطلبی و طمع، انسانها رو از هیچ جنایتی باز نمیداره چه سرسی که هفت فصل و چه دنریس که تو یک روز آیرون ترون کورشون کرد. از نظر فنی به خصوص طراحی صحنه هم فوقالعاده بود، پر از سمبل، کنایه و معنا. از جمله شاخ و برگ دادن سقوط و خرابشدن قصر وستروس تا برفی که بیشتر شبیه خاکستر بود. دلیل آتش نزدن جان اسنو هم من فکر مینم برای این بود که اسنو در واقع یک تارگارین بود. خلاصه خیلی حرف برای گفتن در مورد این سریال دارم اما سرتونو درد نمیارم . هنوزم که هنوزه به این اثر عشق میورزم و قطعا برام موندگار خواهد بود. البته از نظر من هم سریال مشکلات کمی نداشت ولی چون خود علی جان و بقیه دوستان حسابی به مشکلات پرداختن من دیگه اونارو تکرار نمیکنم. ۴۲ برای پاسخ، وارد شوید
دیگه دور همی تر از این نمیشد تمومش کرد اونقدر سوتی داستانی داشت که از شمارش خارج بود . تمام شخصیت کلا مخالف دولوپ خودشون بود . قسمت اخر باعث شد کلا داستان پوچ بی معنی بشه . اصلا دیگه بیشتر ا این نمیشد تر زد ۰۰
نقد خوبی بود و تمام نکات موجود ذکر شد. خسته نباشی نمیدونم چرا این فصل برخلاف فصل قبل اصلا هایپ نبودم (از همون اول که هنوز معلوم نبود چی میشه). میخوام بگم خسته شده بودن و میخواستن جمعش کنن برن ولی اگه میخواستن این کارو کنن چرا دو سال لفتش دادن. قسمتهای قبل از اتفاقافتادن جنگها حسابی هیجانزدمون کردن واسه جنگ (قسمت دو و چهار) ولی هر دوتا جنگ بیشتر عذابدادن ما رو. جنگ وینترفل انقد تاریک بود که فقط میخواستم تموم شه و ببینم آخرش چی میشه. نابودی کنگزلندینگ هم اوایلش نوید جنگی مثل قسمت چهار فصل هفت رو میداد ولی هر چی گذشت فرسایشیتر شد (واسه حوصله ما). همه طرفدارا نگران این بودن که چه اتفاقی «در نهایت» واسه شخصیتها میوفته و نگران «کلیت» سریال نبودن و فکر میکنم اینم به نویسندهها و کارگردانهای سریال هم سرایت کرده بود. پایان سریال به نظرم راضیکننده بود و «تقریبا» هر شخصیت به اون چیزی که از اول میخواست و برای اون ساختهشده بود، رسید. فقط این وسط پرداخت اتفاقات و شخصیتها بد شد. . . . پ.ن. – پایانِ خوب فقط «بران»، بالاخره به قلعه و زمینش رسید ۳۴ برای پاسخ، وارد شوید
سلام دوستان حین دیدن قسمت آخر سریال, این ایده یا سوال در ذهنم بوجود آمد.در طول این هفت فصل یکی از القائاتی که داستان سعی در نشان دادنش داشت و به نظرم بار خیلی سنگینی هم داشت , شقاوت , بی رحمی و توحش انسان ها بود ,به طوری که قتل ,شکنجه, دیوانگی و تجاوز یک مسئله خیلی عادی در میان حاکمان و مردمان داستان بود( نمونه بارز جناب رمزی بولتون خودمان و امثال ایشان…). خب حالا چه شد که یک دفعه مخاطبان به سمت احساسات و عقلانیت سوق داده شدند ؟!! وقتی ما چنین پیش زمینه ی شدیدی از جنون, جادو و خوی خون آشامی مردمان آن دیار در آن برهه از زمان داریم چرا باید قتل عام دنریس برایمان عجیب باشد ؟!! فارغ از تمام مواردی که در این نقد مورد بحث قرار گرفت و همگی هم درست بودند به نظرم,روند احساساتی( فیلم هندی ) شدن داستان و حماقت موجود در روایت داستان بزرگ ترین ضربه ها رو به فصل آخر سریال وارد کردند.ژانر اثر هنری هر چقدر هم فانتزی باشد, سیر داستانی باید دارای عقلانیت باشد,به قول نویسنده وقتی شما ۷ فصل برای یک موضوع یا کاراکتر یا یک فلسفه مقدمه چینی میکنی حق نداری در فصل آخر اون رو به کل فراموش کنی و از کنارش رد بشی, این یعنی توهین به شعور مخاطب و حتی بهانه ساخته شدن یک یا چند دنباله مرتبط با سریال هم چیزی از توهین به شعور مخاطب کم نمیکند که هیچ , بیشتر توهین میکند. در کل قسمت آخر سریال, قسمتی غم انگیز برای من بود و من هم مثل نویسنده و میلیون ها بیننده دیگر جز تلخی هیچ شیرینی ای در قسمت آخر احساس نکردم ولی باز هم راضی ام چون به نظرم یک پایان تلخ و غم انگیز بی خاصیت خیلی بهتر از یک پایان گل و بلبل و (همه چی آرومه من چقدر خوشحالم) بی خاصیت هست. ممنون سریال بازی تاج و تخت که سال ها ما رو سرگرم و عاشق خودت کردی و خداحافظ. به امید روزی که دوباره سریالی به این عظمت و خوبی ساخته بشه ۸۰ برای پاسخ، وارد شوید
ممنونم از همراهی شما با نقدهای ما. در خصوص شقاوت دنیای وستروس، باید گفت که شقاوت دنیای حقیقی ما به نسب بیشتر از اون دنیاست. کافیه یک نگاهی به آمار و ارقام سازمان های جهانی بندازین. جنون و وحشیگری وستروس نمادی از جنون جهان امروزه و شخصیت های داستان هم کم به رهبران جهان ما شبیه نیستن. همانطور که خودتون اشاره فرمودین، سیر داستانی دارای عقلانیت نبود، وگرنه کسی با بد شدن دنریس مشکلی نداره. من هربار که قسمت سوم جنگ ستارگان (انتقام سیت) را نگاه میکنم، با خودم میگم اینبار آناکین مرتکب اشتباه مرگبار نمیشه و گول امپراتور را نمیخوره. آناکین هم مثل دنریس از یک ناجی به یک هیولا تبدیل شد، اما جورج لوکاس تونست به خوبی این مسئله را در یک فیلم ۲ ساعته به مخاطب نشون بده. اما سازندگان این سریال در ۶ قسمت حداقل یک ساعته نتونستن این کارو انجام بدن. پایان انتقام سیت بسیار تلخ بود، اما کسی اونو بدترین قسمت مجموعه نخواند. مشکل پایان تلخ نیست، مشکل تلخی بی پایانی هست که در اثر تنبلی، کم کاری و اشتباهات سازندگان سریال به وجود مخاطب تزریق شده. باز هم ممنون از توجه شما. ۳۰
البته تو کتاب دنریس این قابلیت داره مد کوین بشه ولی تو سریال کلا نبود . کلا این فصل پر بود از غافل گیری احمقانه بی معنی انگار فقط می خواستن غافل گیر کنن ۰۰
در کنار افت کیفیت روایت داستان و پایان خیلی بد و بی محتوا این نکته که دوسال برای چی لحظه شماری میکردیم چی شد خیلی…. نمیدونم این دوسال زمان داشتن چیکار میکردند نه سکانس های چالش برانگیزی داشت نه روایت داستان به همراه پایان پیچیده ای که نیاز به این همه زمان باشه نمیدونم جز افسوس دیگه چی بگم ۵۰ برای پاسخ، وارد شوید
اتفاقا من هم خیلی به اینکه دو سال برای ساخت چنین چیزی زمان گذاشتن فکر کردم، اما نگفتم که داغ ملت تازه نشه! ۵۰
من حرفی ندارم واقعا!! این بدترین شکست عشقی بود که خورده بودم و به نظرم خواهم خورد. قشنگ یه مدتی افسرده خواهم بود ۵۰ برای پاسخ، وارد شوید
فصل ۸ که فاجعه بود قسمت آخرشم که فرافاجعه! بیش از یک میلیون امضا جمع شده برای بازسازی فصل ۸ نمره ی قسمت آخر تو imdb عدد ۴.۵ هستش!! که نشون میده چقدر قسمت آخر اسفناک بوده حیف و افسوس برای این شاهکار که به تباهی کشیده شد ۷۲ برای پاسخ، وارد شوید