در کوچههای هفترنگ!
خانه » نقد و بررسی
اگر از شما سوال شود که یکی از چالشبرانگیزترین امور در حوزه بازیهای ویدیویی چیست، به احتمال قوی خواهید گفت ساخت یک بازی که بتواند در بدترین سناریو نیز موجب خرسندی و رضایت مخاطب خویش شود. اما از نظر نویسندهی این مطلب، دیگر در نسل فعلی تنها ساخت یک بازی موفق ملاک سازندگان نیست؛ آنها طالب این هستند که بتوانند خلاف کلیشه عمل کرده، سبکهای متنوع را در همدیگر آمیخته و درنهایت محصولی متفاوت را ارائه دهند که هم موفق باشد، هم بتواند تعاریف جدیدی را در مدیوم سرگرمی ارائه دهد. عنوان «خیابانهای روگ» (Streets of Rogue) خود یک نمونه بارز این ادعا است که اتفاقا، امروز قرار است مورد نقد و بررسی هم قرار بگیرد. اگر خیال کردهاید که این عنوان قرار است چیزی مشابه بازی به یاد ماندنی «خیابانهای خشم» (Streets of Rage) باشد، مرتکب اشتباه بزرگی شدهاید. «خیابانهای روگ» یکی از موفقترین عناوینی است که نه تنها در ترکیب چند ژانر مختلف به نحو احسن موفق شده، بلکه در نوع خود هم عنوان مستقل فوقالعاده غنی به شمار میآید.با آخرین مقالات بازی و نقد بازی Streets of Rogue همراه دنیای بازی باشید.
«استریتس آو روگ» یک عنوان دوبعدی اکشن «روگلایک» بوده که که سعی دارد تجربهای فراتر از استانداردهای ژانر خود را ارائه دهد.با عنوانی روبهرو هستید که فرای انتظارات شما و حد و حدود خودش عمل میکند.
تعیین کردن یک ژانر مشخص برای این بازی عملی کمابیش اشتباه است؛ چرا که «خیابانهای روگ» از همان ابتدای امر این موضوع را آشکارا به شما القا میکند که عنوان پیش روی شما، نه یک بازی بلکه چند بازی مختلف محسوب میشود. اما پیش از صحبت بیشتر، بهتر است توضیحی مختصر دربارهی سبک «روگلایک» بدهیم تا به کمک آن تفهیم شود چرا رویه این عنوان با دیگر عناوین همسبک خودش متفاوت است. براساس تعریف داده شده طی کنفرانس مربوط به ساخت عناوین «روگلایک» در شهر برلین، عنوانی در این ژانر، بهطور اجمالی، باید شامل یک سری ویژگی مشخص باشد که پارهای از آنان، در «مرگدائمی» (Permadeath) بودن بازی، «منبعمحور» بودن (Resource Management)، وجود چندین راه حل برای حل یک ماموریت و خاصیت «سیاهچال گردی» (Dungeon Crawler) خلاصه میشوند. اما نقطهی تمایز بازی یاد شده با دیگر عناوینی که پیرو این خط مشی هستند، این است که فراتر از مفاهیم یاد شده عمل میکند. در عنوان فوق شما شاهد آزادی عملی مشابه برخی از بازیهای پرادعای روز دنیا چون «دئوس اِکس» (Deus Ex) (همانطور که در توضیح بازی هم آمده!) هستیم. در اینکه شما تا چه حد میتوانید از منابع خودتان برای فتح یک طبقه از بازی استفاده کنید، عظمتی چون برخی از عناوین بزرگ «شبیهسازی» را شاهدید و مجموعا، با عنوانی روبهرو هستید که فرای انتظارات شما و حد و حدود خودش عمل میکند. به همین خاطر است که این بازی با سایر همنوعان خود تفاوت داشته و عنوانی ویژه محسوب میشود.
حال که به درکی درست از روند بازی رسیدیم، وقت آن است که به بررسی آن بپردازیم و باید گفت که گیمپلی این عنوان، علارغم مستقل بودنش، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. مختصرا اگر بگوییم، هدف بازیکن این است که به طبقهای از مناطق مختلف بازی رفته، یکسری ماموریتها را انجام داده و درنهایت از طبقه یاد شده خارج شود. این روال کاری بازیکن در اکثر مراحل بازی است، اما اینکه چگونه این وقت را سپری کند یا اصلا چقدر وقت سپری کند دیگر به بازیکن برمیگردد، که آن هم به سبب محتوای بسیارش است. قبل از شروع مراحل، شما باید یک شخصیت را برای انجام بازی انتخاب کنید و از آنجایی که با یک عنوان مجهز به مکانیزم «مرگدائمی» روبهرو هستیم، این انتخاب بسیار حیاتی بوده و بر پیمایش مسیر بازی تاثیر فراوان خواهد داشت. طیف شخصیتهایی که برای گزینش موجود هستند بسیار وسیع است؛ به همین دلیل بازیکن هیچگاه احساس محدودیت را تجربه نخواهد کرد. نتیجه این خواهد بود که گیمپلی این عنوان نه تنها پتانسیلهای فراوانی خواهد داشت، بلکه بازیکن نیز هم از جهتی آنگونه که میلش است بازی میکند و از جهت دیگر، ترغیب میشود که بازی را چندین و چند بار به اتمام رساند. این خود ارزش تکرار را دوچندان میکند. برای انجام بازی راههای گوناگونی وجود دارند که با احیای شرایط لازم، یا در برخی موارد داشتن شخصیت متناسب، ممکن شده و بازیکن را در کسب موفقیت یاری میکنند
همانطور که ذکر شد، در هر طبقه شما مجبور به انجام لیستی از ماموریتها هستید. این وظایف عموما شامل از بین بردن یک هدف مشخص، آزاد کردن گروهی دیگر و مواردی از این دست هستند. طبقات و مسائلی که به بازیکن سپرده میَشوند، طبق سبکی که دارد، شانسی بوده و از سیستم «آر اِن جی» (RNG) استفاده میکنند. برای به اتمام رساندن هر چیزی چند مسیر وجود دارد که کشف یکایک آنها بر عهدهی بازیکن است. تصور کنید که میخواهید وارد یک اتاق شده، ماشینی را از کار انداخته و فرار کنید. همچنین در ورودی این اتاق قفل بوده و تعدادی «شخصیت غیرقابل کنترل» (NPC) پشت آن مشغول نگهبانی دادن هستند. حال بازیکن چه باید بکند؟ در یک سناریو، شما میتوانید به راحتی در ورودی را با یک ابزار انفجاری نابود کرده و سپس به کشت و کشتار همه دشمنان بپردازید. در سناریویی دیگر، بازیکن میتواند سیستم کل اتاق را هک کند و اینگونه راه خود را باز کند. یا اصلا شما آنها را متقاعد میکنید که خود شما را راه دهند. همانطور که متوجه شدهاید، برای انجام بازی راههای گوناگونی وجود دارد که با مهیا شدن شرایط لازم، یا در برخی موارد داشتن شخصیت متناسب، ممکن شده و بازیکن را در کسب موفقیت یاری میکنند. در تجربهی شخصی خود، بعد از باز کردن شخصیت «کمدین»، تمامی ماموریتهایم را با مزاح و جوک گفتن برای دیگران تمام کردم. یعنی آنها را میخنداندم و اینگونه رضایتشان را کسب میکردم! آنها هم به دستورات من عمل میکردند.
هرچند یک مشکلی اینجا وجود دارد و آن هم سیستم آموزشی کمی گیجکننده بازی است. عنوان فوق از گفتن اکثر موارد لازم برای تجربهی بهتر خودداری میکند. به همین دلیل و به سبب آسان نبودن بازی، بازیکن ممکن است از ادامه دادن منصرف شود. اگر بخش آموزشی بهینهتری برای ساعات ابتدایی در نظر گرفته میشد، تجربهی بازی به مراتب روانتر بود.
البته لازم میدانم ذکر کنم تجربهی شما تنها محدود به انجام این اعمال نیست. در کنار این ماموریتها، یکسری فعالیت فرعی هم وجود دارد که با انجام آنها پول و امتیاز تجربه (Xp) بیشتری کسب میکنید. برای مثال، یکی رایجترینِ این اعمال، آزادسازی تعدادی برده است که با کشتن صاحب آنان، یا خریدشان ممکن میشود. پیشتر اشاره کردیم که این بازی فراتر از حد و مرز خود عمل میکند و زمانی که مشغول این کارها شوید، درست متوجه این جمله خواهید شد. شما با یک «روگلایک» عادی روبهرو نیستید، بلکه با عنوانی پویا و به شدت باز سروکار دارید که سعی دارد، به رغم برخی عناوین مشابه، بازیکن را تا حد ممکن از آزادی برخوردار بکند.
با پول و تجربهای که کسب میشود، بازیکن میتواند به خرید وسایل مختلف، اعم از انواع و اقسام سلاحهای گرم، ابزار الکترونیکی و غیره بپردازد، یا شخصیت خود را بهتر کند. شما اجازه دارید برای شخصیت خود یکسری ویژگی جدید تعریف کنید و به این ترتیب، راههای جدیدی را برای انجام فعالیتهایتان امتحان کنید. اگر یک شخصیت «هکر» بردارید، میتوانید با کسب ویژگیهای مناسب او را مانند یک شخصیت نظامی ماهر وارد چالشهای جنگی کرده و از پس این موانع بر بیایید. البته با وجود خوب بودن این ویژگی، میتوان از آن ایراد هم گرفت؛ زیرا بین تمامی شخصیتها یک تعادل کلی وجود ندارد و موجب میشود که احساس کنیم برخی از آنها کاملا بیهوده و ضعیفاند.
همانطور هم که در ابتدای متن ذکر کردیم، مرگ شما در این بازی باعث به پایان رسیدن دور فعلی شما شده و مجبور خواهید بود که همه چیز را از ابتدا آغاز کنید. این عنوان از بخش چندنفره هم برخودار است، بنابراین برای گذراندن اوقات فراغت با دوستان خود گزینه بسیار مناسبی محسوب میشود.
داستان بازی در یک پادآرمانشهر خیالی رخ میدهد که شهردار ظالمش، ناگت مرغ را ممنوع کرده و موجب شده که عدهای از عشاق غذاهای مرغی، با تشکیل گروهی از شورشیان، به مبارزه مشغول شوند. شما هم یکی از این مبارزان هستید که باید نظام دیکتاتوری این حاکم ظالم را نابود کرده و موجب آزادی استفاده از ناگت مرغ شوید! نکتهی بسیار مهم این است که، ناگت مرغ در این دنیا از پول هم ارزش بیشتری دارد. روایت بازی را میتوان نسخهی کمدی و پارودیوار عنوان «استریتس آو ریج» دانست که طی آن هم شما به مبارزه با «آقای اِکس» (Mr.X)، شهردار ظالم آن دنیا، میرفتید. اما این بار دیگر مسئله نظم و قانون نیست بلکه داستانی مرغآلود بوده که خود را جدی نمیگیرد و از شما هم نمیخواهد جدیاش بگیرید چرا که اصلا نیازی نیست. در عنوانی مثل «استریتس آو روگ»، شالوده اصلی بازی گیمپلی است، پس توجه بازیکن باید به سمت گیمپلی جلب شود که خوشبختانه هم همینطور شده و بازی تکلیفش را با خود از قبل مشخص کرده است. با این تعابیر، آیا این به این معنا است که روایت نادیده گرفته شده؟ خوشبختانه جواب نه است و این موضوع با وجود راویهای بامزه داستان و مزاحی که بین آنها رد و بدل میشود مشخص است. هرازگاهی توجه کردن به دیالوگها و سیر داستانی هم موجب خنده شده و هم شما را از آخرین تغییرات این دنیای جالب باخبر میکند.
سبک و سیاق بصری بازی همانگونه که مشخص است پیکسلی بوده که خب اگر دروغ نگویم با مذاق بسیاری میسازد. چنین انتخابی موجب شده که شکل و شمایل بازی با فضا و گیمپلی آن مطابقت داشته باشد که خود از موارد بسیار مهمی است. با وجود پیکسلی بودن طراحی بصری، جلوههای گرافیکی اندکی، مثل نورپردازی جذاب بازی، موجب میشود چشمهای بازیکن از دیدن این فضا خسته نشود و خلاصه، بخش فنی بازی متعادل است. موسیقی و جلوههای صوتی هم در نگاه کلی خوب کار شدهاند و از استاندارد لازم برخوردار هستند، به خصوص وقتی صحبت از المانهای انفجاری باشد!
«اِستریتس آو روگ» از آن دسته بازیهای مستقلی است که بدون هیچ سروصدایی وارد بازار میشود اما در پایان روز، آنقدر بازیکنان را سمت خود میکشاند که عبور از آن در آخر کار غیرممکنی است. گیمپلی بازی از جمله مهیجترین و بامزهترین مواردی است که میتوانید میان عناوین «روگلایک» پیدا کنید و وجود عوامل دیگر چون روایتی کوتاه اما مناسب و فضای دوست داشتنی، موجب شده که به سادگی این عنوان را یکی از بهترین عناوین مستقل فصل فعلی بنامیم.
Resolution
Platform: PC – Score: 8.8 out of 10
Streets of Rogue happens to be one of those indie games that come out surreptitiously, but end up becoming one of the most favored titles among players. The gameplay can easily be considered to be one of the best, if not the best, among rouge-like games; in addition to that, a simple but sarcastic narrative, along with a tangible and funny atmosphere, makes this game even harder to miss, so if you happen to be a fan of rouge-like games, be sure not to miss this one out.
(این نقد بر اساس نسخه منتقدین بازی نوشته شده که توسط TinyBuild Games در اختیار دنیای بازی قرار گرفته است.)
+گیمپلی بازی بسیار مهیج و متنوع است
+وجود آزادی وسیع به هنگام بازی کردن
+داشتن دنیایی دوستداشتنی
+روایتی خندهدار و جالب
+وجود بخش چندنفره
-نبود بخش آموزشی ساده و کاربر دوستانه
-متعادل نبودن تمامی شخصیتهای موجود
دانشجوی کارشناسی زبانشناسی، نویسنده سابق وبسایت پردیسگیم https://steamcommunity.com/id/Persona_Paradox/
1 دیدگاه ثبت شده است
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
پرمحتوی و خوب