خانواده؛ بنیادی ناگسستنی
خانه » سینما و تلویزیون
«میچلها در برابر ماشینها» The Mitchells vs the Machines انیمیشنی در ژانر کمدی ، علمی تخیلی و ماجراجویانه است که توسط Sony Pictures Animation و «مایک ریاندا» ساخته شده است. میچلها در برابر ماشینها که در نتفلیکس اخیرا بسیار مورد توجه قرار گرفت، یک انیمیشن گرم و خندهدار است که از ترکیب چند ایده تکراری و نخنما معجونی متفاوت از عشق و محبت میسازد. با نقد و بررسی انیمیشن میچلها در برابر ماشینها دنیای بازی را همراهی کنید.
میچلها در برابر ماشینها اولین تجربه کارگردانی «مایک ریاندا»، کارتونیست و صداپیشه آمریکایی، محسوب میشود. فیلمنامه انیمیشن The Mitchells vs the Machines را نیز خود ریاندا به همراه «جف راو» به نگارش درآورده است. در ابتدا قرار بود این انیمیشن با نام Connected یا «متصل» توسط کمپانی سونی در سال ۲۰۲۰ اکران شود، اما به دلیل شیوع ویروس کرونا و تعطیلی سینماها، سونی حق توزیع این عنوان را به نتفلیکس فروخت. انیمیشن متصل تحت نام The Mitchells vs the Machines در تاریخ ۲۳ آوریل ۲۰۲۱ در چند سینمای محدود و در تاریخ ۳۰ آوریل (۱۰ اردیبهشت) به صورت دیجیتالی توسط نتفلیکس عرضه شد. در ادامه خواهیم گفت که این تغییر نام تا چه اندازه به انتقال غیر مستقیم مضمون این انیمیشن کمک کرده است.
داستان انیمیشن میچلها در برابر ماشینها دربارهی خانواده میچل است؛ خانوادهای که اعضایش به علت تفاوت نسلها از درک یکدیگر عاجزند. پدر خانواده، «ریک میچل» عاشق طبیعت است و از خانهنشینی و تکنولوژی بیزار است. مادر خانواده، «لیندا» به مانند تمام مادران، دلسوز و مهربان است. او بر خلاف پدر خانواده، اسیر دنیای مجازی شده و مدام زندگی خودش را با دیگران مقایسه میکند و غصه میخورد. «کیتی» دختر خانواده که کاراکتر اصلی داستان نیز هست، عاشق فیلمسازی است و به تازگی در یک مدرسه فیلمسازی در کالیفرنیا قبول شده است. با این حال ریک چندان دخترش را درک نمیکند و متوجه استعداد او نیست. از آن طرف کیتی هم فکر میکند پدرش به او هیچ توجهای ندارد. کوچکترین عضو خانواده نیز «آرون» است؛ پسر کوچک خانواده که عاشق دایناسورهاست و هنوز درگیر زندگی مجازی نشده است. البته این خانواده یک عضو دوستداشتنی دیگر نیز دارد؛ «مونچی» سگ با نمک خانواده میچل است که بخش زیادی از بار طنز انیمیشن را به دوش میکشد. داستان از جایی شروع میشود که کل جهان تحت سلطه رباطهایی هوشمند درمیآید. خانوادهی میچل تنها بازمانده از این رویداد آخرالزمانی است. آنها با تمام مشکلات خانوادگی خود تلاش میکنند که در ابتدا خود و در ادامه دنیا را نجات دهند.
در ۲۰ دقیقه ابتدایی انیمیشن تمام شخصیتهای داستان با تمام ویژگیهایشان به خوبی برای مخاطب معرفی میشود. پرداختن به جزییات و ویژگی شخصیتها در بخشهای مختلف، با وجود این که زمان انیمیشن را زیاد کرده است، اما به روابط بین آنها عمق بخشیده و باعث شده بیشتر شخصیتها را درک کنیم. این شخصیتپردازیها در اوج سادگی، وظیفهی خود را به خوبی انجام میدهند. به طور مثال حسادتی که مادر خانواده به همسایهی خود میکند بسیار ملموس است و به خوبی توسط مخاطب احساس میشود. اعضای خانواده میچل قابلیتهای ویژه و پیچیدهای به مانند اعضای خانواده آقای شگفت انگیز ندارند. چیزی که آنها را باورپذیر و دوستداشتنی میکند، سادگی آنهاست. مخاطب نوجوان و جوان به خوبی میتواند کیتی را درک کند و خود را جای او بگذارد. مخاطب بزرگسال نیز به خوبی میتواند با ریک و لیندا به عنوان پدر و مادر خانواده میچل احساس نزدیکی کند. به همین دلیل این انیمیشن آینهای در مقابل تمام سنین تلقی میشود که خود را درون آن میتوان پیدا کرد.
در ابتدای انیمیشن شاهد این هستیم که دنیای تکنولوژی اعضای خانواده میچل را از هم دور کرده و شکافی عظیم بین آنها ایجاد کرده است. معضلی که در بسیاری از خانوادههای امروزی دیده میشود. ریاندا با هوشمندی بسیار همین معضل را دستمایه خلق داستان آخرالزمانی خود میکند. رباطها در این انیمیشن نمادی از تکنولوژی ساخته دست انسانها هستند که بر زندگی خالقین خود تسلط پیدا میکنند. همه ما با این موضوع دست و پنجه نرم کردهایم. هیچکدام از ما شاید نتوانیم حتی به مدت دو روز بدون موبایل یا کامپیوتر خود زندگی کنیم. شاید خودمان به این موضوع واقف نباشیم اما این دستگاهها تمام زندگی ما را تحت و شعاع خود قرار دادند. انیمیشن میچلها در برابر ماشینها بدون اینکه درگیر شعارزدگی شود، به خوبی به این موضوع اشاره میکند. ریاندا به عنوان کارگردان و فیلمنامهنویس کار زندگی امروزی خانوادهها را به خوبی درک کرده و با ساخت این انیمیشن در صدد تبیین این معضل گام مثبتی برداشته است.
در بررسی انیمیشن The Mitchells vs the Machines باید گفت که ایدهی تسلط تکنولوژی یا به طور خاص در این انیمیشن ماشینها بر انسانها ایده چندان جدیدی نیست. در بسیاری از سریالها و فیلمهای مختلف با این ایده مواجه بودهایم. یکی از بهترین سریالهایی که از این ایده به بهترین شکل ممکن استفاده کرده سریال «آینه سیاه» است. ریاندا سعی کرده این ایده جذاب اما تکراری را با بنیاد گرم خانواده گره بزند تا از زاویهای متفاوت به این معضل نگاه شود. او پس از خلق شخصیتهای باورپذیر، داستانی جذاب و سرگرمکننده را تصویر میکند و در خلال این داستان به شکلی غیرمستقیم پیام خود را به تماشاگر منتقل میکند. در ابتدا گفتیم که تغییر نام انمیشن از متصل به میچلها در برابر ماشینها تصمیم بسیار هوشمندانهای بوده است. ریاندا با این تغییر نام نشان میدهد که تصمیم گرفته ابتدا روی داستان خود تمرکز کند و از شعار دادن فاصله بگیرد. برگ برنده این انیمشن دقیقا در همین موضوع نهفته است. در نام اولیه انیمیشن یعنی متصل به شکلی واضح به مضمون اثر اشاره شده بود که این میتوانست تاثیر منفی روی مخاطب بگذارد. مضمون زمانی میتواند روی ناخوداگاه مخاطب تاثیر داشته باشد که در میان داستانی جذاب منتقل شود. در انیمیشن میچلها در برابر ماشینها ما شاهد این هستیم که میچلها با پیوند قلبی که با یکدیگر برقرار میکنند، بر تمام مشکلات خود غلبه میکنند. آنها با اتحاد نه تنها ارتباطات بین خود را تقویت میبخشند بلکه دنیا را هم نجات میدهند.
ساخت آخرالزمانی که ماشینها در آن حکمفرمایی میکنند، بدون یک آنتاگونیست قوی باورپذیر نمیشد. برای این امر هوشی مصنوعی به نام Pal ماشینها را کنترل میکند تا تمام انسانها را به فضا بفرستد و اسیر خود کند. یکی از نکات کنایهآمیز و جالب این انیمیشن نوع از بین رفتن این هوش مصنوعی است. شکل از بین رفتن این هوش مصنوعی، آسیبپذیری تکنولوژیهای روز را به یادمان میآورد؛ گوشیهای هوشمندی که با وجود قدرتشان با افتادن داخل یک لیوان آب برای همیشه از بین میروند. در نقطه مقابل به خوبی نشان داده میشود که پیوندهای خانوادگی با هیچ مشکلی گسسته نمیشود.
داستان این انیمیشن پیچدگی خاصی ندارد، کاملا قابل پیشبینی است و در بخشهایی از ریتم میافتد اما اینها مشکلی به کلیت اثر وارد نکرده است. چراکه هدف انیمیشن در حقیقت ایجاد یک حس امید در هریک از ماست. امید به به پیوندهای خانوادگی و زندگی. زمانی که این انیمیشن را تماشا میکنید، قدر خانواده و داشتههایتان را بیشتر میدانید و همدیگر را بیشتر درک خواهید کرد. ریاندا با ساخت انیمیشن میچلها در برابر ماشینها کانون خانواده را گرمتر و احساسات تماشاگر را به خوبی درگیر میکند. به همین منظور این انیمیشن با تمام ایرادات کوچکش، به اهدافش میرسد و تاثیرش را روی مخاطب بجای میگذارد.
انیمیشن میچلها در برابر ماشینها به شدت در افکتهای تصویری متعلق به شبکههای اجتماعی، تصاویر شلوغ و اغراقآمیز، خلاقانه عمل کرده است. خلاقیت و نوآوری حرف اول را در خلق این جهان میزند. در خلق این جهان رنگبندی شاد و زیبای اثر با لحظات طنز و احساسیاش بسیار همخوانی دارد و هر مخاطبی را صرف نظر از اینکه در چه سنی قرار دارد، به وجد میآورد. کارگردان برای نزدیکی مخاطب جوانتر به انیمیشن از بسیاری از میمهای شبکههای اجتماعی بر روی تصاویر خود استفاده کرده که بسیار گیرا و جالب از آب درآمده است. انیمیشن، بهترین مدیوم برای پیادهکردن این ایدههای ناب است. استفاده از این تصاویر بصری جذاب در پیش بردن داستان انیمیشن بسیار تاثیر مثبتی داشته است. این موضوع باعث شده که فرم و محتوا در تناسب درستی از یکدیگر قرار بگیرند. در یک سوم انتهایی انیمیشن با لحظات اغراقآمیز و کودکانه زیادی مواجه میشویم، مانند سوپرهیرو شدن لیندا برای نجات جان فرزندش، اما به نظر من خوردهای به این لحظات نباید گرفت. گاهی باید کودک شد و جدی بودن را فراموش کرد، چون کودک بودن کوچک بودن نیست، لذت بردن است. اگر کودک درون خود را رها کنید با تمام وجود میتوانید با این انیمیشن بخندید و رویاپردازی کنید.
انیمیشن میچلها در برابر ماشینها در خلال داستانی جذاب به مسائل مهم و ارزشمندی پرداخته است. این انیمیشن که ترکیب خلاقانهای از طنز و احساسات است برای کودکان آموزنده، برای بزرگترها هشداردهنده و برای هر دو گروه بسیار سرگرمکننده است. پیشنهاد میکنیم تماشای این انیمیشن زیبا را به هیچ وجه از دست ندهید. با دیدن این انیمیشن دو ساعت از زندگی روزمره خود فاصله بگیرید و حال دلتان را خوب کنید. انیمیشن میچلها در برابر ماشینها بدون تردید بهترین انیمیشن سال ۲۰۲۱ تا به امروز است.
امیدواریم که از مطالعهی نقد و بررسی انیمیشن The Mitchells vs the Machines لذت برده باشید. نظر شما در مورد انیمیشن میچلها در برابر ماشینها چیست؟ نظر خود را در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید.
شخصیتپردازی
گرافیک بصری باکیفیت
طنز دلپذیر
رساندن مضمون در خلال داستانی جذاب
ایده اولیه تکراری است
در بخشهای کوتاهی داستان از ریتم میافتد
علاقه مند به بازی، سینما و کتاب
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.