خانه » نقد و بررسی نقد و بررسی The Walking Dead: No Going Back | پردهی خونین آخر × توسط رضا قرالو در ۱۳۹۳/۰۶/۲۸ , 16:57:36 59 پردهی خونین آخر نقد و بررسی The Walking Dead: No Going Back آن صحنهی شاهکار فیلم «نجات سرباز رایان» را یادتان هست که تام هنکس بعد انفجار خمپارهای در نزدیکیاش، گیج و منگ و ناتوان، تکه تکه شدن سربازها را تماشا میکرد و کاری از دستاش برنمیآمد؟ قسمت آخر فصل دوم مردهی متحرک چنین بلایی سرم آورده است! «راه بازگشتی نیست» (No Going Back) گیجام کرده و بلایی سر روح و روانم آورده که دارم مثل تام هنکس فیلم اسپیلبرگ حسرت میخورم که چرا نتوانستم از آدمهای قصهام محافظت کنم! میدانم که برخورد خیلی احمقانه و بیش از اندازه احساساتی با قضیه دارم ولی چه حس دیگری میشود داشت؟! دنیای ما گیمرها همین شکلی است! همراه باشید با نقد و بررسی The Walking Dead: No Going Back جینی و کنی ریتم بازی عالی است و برخلاف قسمت چهارم سریعتر پیش میرود. سکانسهای سینمایی و درگیرکننده بسیاری هم در این قسمت انتظارتان را میکشد، با زوایای دوربین بدیع و افکتهایی که در کمتر قسمتی دیده بودید. ولی همهی اینها در درجهی دوم اهمیت هستند و عنصر مهم که نحوهی تعریف داستان است برگ برندهی بازی و حسن ختام فصل دوم است. حدسام در مورد شخصیت جین و نحوهی ورودش به داستان برای پایانبندی نهایی کاملا درست بود. ولی اصلا به این قضیه افتخار نمیکنم! چون هیچ انتظارش را نداشتم تلتیلیهای بیرحم چنین نیت شومی در سر بپرورانند! قسمت پایانی برخلاف چیزی که فکر میکردم مثل یک درام جریان پیدا میکند ولی مثل یک تراژدی ویران کننده تمام میشود. انتظار این را داشتم که سازندهها برای پایانبندی بازیشان یک غافلگیری تمام عیار در کیسه داشته باشند ولی اصلا به این فکر نمیکردم که این غافلگیری با تغییر در سبک تعریف داستان همراه باشد. راه بازگشتی نیست از صحنهی پایانی قسمت چهارم شروع میشود. پایان تکاندهندهای که یک ماه برای دیدن نتیجهی پنهان مانده در پس آن صفحهی سیاه و شلیکهای پر از پژواکاش صبر کرده و پا درهوا مانده بودیم. با اینکه فکر میکردم صحنهی پایانی قسمت چهارم به یک فاجعهی تمام عیار ختم شود ولی ولی اینطور نشد. همین اولین غافلگیری مهم بازی بود که البته بهشدت نگرانم کرد. نگران اینکه حالا که دشمنی به نام روسهای مزاحم وجود ندارد چه چیزی قرار است آدمهای قصه را به چالش بکشد. سوالی که برایام مطرح شده بود خیلی زود جواب گرفت. مصیبت حتا به دوربین هم نزدیکتر است! جین که در قسمت قبل از گروه جدا افتاده بود بازگشتی پیشبینی پذیر به داستان داشت. برخلاف تصور، جین بیش از اینکه مکملی برای کلمنتاین باشد مکملی شد برای کنی که شخصیتاش قوام یافتهترین شخصیت بازی است. کنی که مصایب بسیاری را تحمل کرده، شخصیتی دارد چند بعدی و کاملا کار شده که کافی است در میانهی درام داستان رهایاش کنید تا هرچه میخواهید در پایان از حضورش برداشت کنید. این برداشت البته در صورتی محصول پربارتری خواهد داشت که شخصیتی که در تضاد با شخصیت او باشد در داستان حضور داشته باشد. جین چنین ویژگیهایی دارد و برخلاف کنی انسانی است که در لحظه تصمیم نمیگیرد و برای انجام همهی اعمالش دلایل منطقی دارد و همین به نقطهی تقابل او با کنی تبدیل میشود. کنی بعد از فجایعی که بر سرش آمده به موجودی دمدمی مزاج و خشن تبدیل شده و آرام آرام در حال تبدیل شدن به انسانی غیرقابل تحمل است. بده بستانهای این دو شخصیت در بخش اعظمی از بازی هم به پر رنگتر شدن این رفتار کنی کمک میکند و هم به قوام پیدا کردن عکسالعمل کلمنتاین و بقیهی افراد گروه به رفتارهای او. هرچه داستان جلوتر میرود کاملا احساس میکنید که این رفتار کنی و تقابل او با جین قرار نیست به جاهای خوبی ختم شود. برخلاف قسمت آخر فصل قبل که در آن آرام آرام با پایان محتمل بازی رودرو شدیم و درامی تاثیرگذار شکل گرفت فرمول بندی پایان داستان فصل دوم کاملا با قبل فرق میکند. مکانیک پایانبندی بازی در فصل نخست بر همان چیزی استوار بود که بارها در طی قسمتهای قبلی تجربهاش کرده بودیم؛ انتخابهای شاخهبندی شده برای تجربهی بازی به شکلهای مختلف و رسیدن به پایانی واحد. ولی در پایان فصل دوم دیگر خبری از یک پایان واحد نیست. قدم گذاشتن روی یخ یا زایش استرس با کمک زاویهی دوربین و کارگردانی پردهی آخر میخواستم برای توصیف درست و علمیتر بخش پایانی یک سری تعریف از درام، ملودرام و تراژدی را ردیف کنم و همه چیز را بر اساس آنها تعریف کرده و قال قضیه را بکنم! ولی دلم برای شما و خودم سوخت! آخر چه کسی اهمیت میدهد که بازی مثل یک دارم تمام شده یا یک تراژدی؟! مهمترین مساله این است که پایانبندی قسمت پایانی فصل دوم دل و روح آدم را خراش میدهد و ما دوست داریم بدانیم چرا؟! ما بازی میکردیم به امید اینکه آدمهای قصه را نجات بدهیم، به امید اینکه بهترین تصمیمها را برایشان بگیریم و در آن دنیای فلک زدهی کثیف رستگارشان کنیم. ولی حالا میبینیم آنها با دست خودشان گلوی هم را میدرند! آنها آدمهای سابق نیستند و از انسانیت فاصله گرفتهاند و خوی حیوانی و غریزهی نجات پیدا کردن روح و روانشان را از هم پاشانده. پیش خودمان فکر میکنیم من هیچکدام اینها را نمیخواستم، چه اشتباهی کردم و چه تصمیمی باید میگرفتم و نگرفتم که این آدمها را چنین کرد. پس زور میزنیم تا آنها را منصرف کنیم و راه و تصمیم درست را نشانشان بدهیم ولی در کمال ناامیدی میبینیم که نمیشود! آنها دارند راه خودشان را میروند و لحظه به لحظه به پرتگاه نیستی نزدیکتر میشوند. در واقع این همان تراژدی است؛ کاری از دستمان برنمیآید، ما ناتوان از تغییر سرنوشت هستیم و ضعیفتر از چیزی که فکرش را میکردیم. و باز فکر میکنیم چرا؟! این چرا جواب بسیار سادهای دارد؛ سرنوشتی که لی در پایان فصل اول با آن مواجه شد بر اساس تصمیم خودش شکل گرفت. او در رسیدن به این پایان از ارادهی خودش کمک طلبیده بود و ما بهعنوان بازیکننده او را در رسیدن به آن یاری داده بودیم. به همین خاطر وقتی آن پایان پر از اشک و آه رقم خورد تنها دلمان بهدرد آمد و شاید هم گریستیم ولی حسرت نخوردیم. قاب یا انتقال حسی غریب با کمک کارگردانی! برخلاف لی، کلمنتاین هنوز یک بچه است که قدرت تغییر دنیای پیراموناش را ندارد و همینجاست که تراژدی رقم میخورد. او تمام تلاشاش را میکند تا از رخ دادن فاجعه جلوگیری کند ولی نمیتواند و ما هم بهواسطهی حضور اوست که داریم داستان را پیش میبریم و شکست میخوریم. پس وقتی او زورش نمیسد ما هم ناتوان خواهیم بود. وقتی بازی را تمام کردم فقط حسرت میخوردم! حسرت اینکه ای کاش لی بود و کمکم میکرد تا تراژدی را بشکنم و آدمهای بیچاره و تکهتکه شدهی داستان را نجات بدهم. ولی ناتوانی کلمنتاین همان تراژدی محتوم و غیرقابل تغییر بود که یقهام را چسپیده بود. بازی برخلاف فصل اول چند پایان کاملا متفاوت دارد و قصهی بازی را از نظر فنی خیلی خوب و مهندسی شده جمعبندی می کند؟ این خیلی خوب است ولی چه فایده که ما هیچکدام این پایانها را دوست نداریم! آری! تراژدی پایان همین شکلی ویرانمان کرد و پردهی آخر را کشید. یکی از همان پایانهای دوست نداشتنی! پلتفرم: PC تهیهکننده: Telltale Games سازنده: Telltale Games سبک: ماجرایی امتیاز: ۵ از ۵ نویسنده رضا قرالو نقد و بررسی 59 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. خیلى وقت بود مى خواستم داد بزنم که نقد این قسمت مرده ى متحرک آقاى قرالو رو مى خوام ولى هر دفعه به دلیلى نمى شد! بالاخره خودشون نوشتن! :۱۸: واقعا از خواندن کلمه به کلمه اش لذت بردم! :۱۵: اینکه نظر ایشون رو راجع به بازى بدونم خیلى خوشایند بود. دقیقا همون چیزى که منتظرش بودم! تحلیل بازى با استفاده از حس هایى که ایجاد مى کنه! این یعنى اینکه یکى که بازى رو درک کرده دست به قلم شده نه کسى که فقط مى خواد با ایراد گرفتن از چنین آثار هنرى اى قدرت درک و دید تیز خودشو به اثبات برسونه و به بقیه بقبولونه که من مى فهمم که بازى چیه, گیم پلى یعنى چى, گرافیک و داستان سرایى باید چجورى باشه و حتى اگه داستانى پایانى مطابق حدسیات و سلایق من تموم نمیشه یعنى اینکه قطعا ایرادى داره! و در این لحظه است که من به حال بشریت(و البته با دلایلى افزون بر این! :۲۴: ) تاسف مى خورم! در هر صورت نهایت تشکر رو دارم به خاطر چیزى که واقعا دوست داشتم قبل از تعطیلى مجله ( )به وقوع بپیونده و نپیوسته بود! واقعا ممنون! :۱۵: منتظر نقد آقاى ایزدى از wasteland 2 هستیم! :۲۴: :۱۵: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید بیگ لایک! :۲۴: ****اسپویل***** شما اخرش کی رو انتخاب کردین؟ ۱۰ big fu-cking like + آواتارت عشق است. ۱۰ جین و خانواده. البته بار اول! :۲۴: قابل شما رو نداره! :۲۴: ۱۰ نقد خیلی زیبایی بود :۱۵: اما هم خود متن حاوی اسپویلر بود هم کامنتای دوستان :۲۳: ینی زدید نابود کردید تجربه ی بازیو قشنگ!حالا باز خوبه همه کامنتا رو نخوندم… ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید خب تو این هفته واکینگ دد و ولف امانگ آس رو بازی کردم. واکینگ دد نسبت به فصل اول پس رفت داشت ولی اپیزود آخرش خوب بود و پایان های خوبی داشت. ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید بهترین پایان بازی هم موندن با جین و خانواده جدید بود ۱۰ لطفا بگین من این پایان رو انتخاب کردم! نه اینکه بهترین بود(البته منم همینو انتخاب کردم :lol: ) ۱۰ من همه پایان هارو دیدم آخه ۱۰ به به نویسنده ی بزرگ … ممنون … منتظر بعدیاش هم هستیم :۱۵: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید با تشکر خوب بود مخصوصا “پرده اخر” بر عکس شما از پایانی که انتخاب کردم راضی هستم,کلم و جین! :۱۵: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید به به جناب قرالو! بسیار ممنون از شما. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید برعکس من هم بسیار از انتخابم راضی بودم و اصلا پشیمون نیستم.صدبار هم تکرار شه موندن با کنی رو انتخاب میکنم. :۱۵: ۰۰ عالی بود. ****** اسپویل!!!!!!!!!!!!! من دوست دارم با ادمی باشم که رفتار منطقی و عاقلانه داشته باشه و تصمیمات احساسی نگیره. اون ادم، جین بود نه کنی. البته کنی با توجه به مصیبتهایی که سرش اومده بود، دیگه کنترلی روی اعصابش نداشت و تقصیر خودش نبود. صحنه اخری که رقم خورد تقصیر کنی بود. من خودمم مطمئن بودم که جین بچه رو اورده. ولی کنی از اونجایی که احساسیه، تصمیم غیر عاقلانه گرفت و به جین حمله کرد. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید :!: spoiler alert :!: ولی به نظر من مقصر جین بود نه کنی. کنی عصبانی شد ولی اول جین بود که دستشو کرد تو چشم زخمی کنی و چاقو کشید. ۰۰ نظر من هم جین هم کنی مشکل روانی داشتن :۲۳: ۱۰ فقط حسرت می خورم که ای کاش لی بود… خیلی تشکر آقای قرالو.. اون صحنه ای که کلمنتاین بیهوش میشه و تو بغل لی به هوش میاد… من اشکم درومد… دوباره صدای لی، دوباره صدای کلمنتاین، و دوباره دیالوگ های این دو داغونم کرد… فوق العاده بود… پایان بازی هم فوق العاده بود… یکی از بهترین پایان بندی هارو داشت، ولی پایان فصل یکو ترجیح میدم… :۱۵: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید همیشه نقد های آقای قرالو زیبا ودقیق بوده وهست والبته خواهد بود ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید بر خلاف بعشی از رفقا کنی برای من یکی از دوست داشتنی ترین و قابل باور ترین شخصیت ها بود با تمام پیچ های شخصیتیش . نمود شخصی ک چیزی های با ارزشی رو از دست داده رو ب شکل زیبایی می شد تو دیالوگ ها و حرکات این شخصیت دید . در هر صورت تل تیل با انتخاب های پایان بازیی ک قرار داد ما رو به شاخه ای بودن واقعی فصل بعد امیدوارم کرد . نقد هم بسیار عالی بود (هرچند دوست داشتیم توی مجله می خوندیمش ) ___________ It will END where it Began ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید نمایش بیشتر
خیلى وقت بود مى خواستم داد بزنم که نقد این قسمت مرده ى متحرک آقاى قرالو رو مى خوام ولى هر دفعه به دلیلى نمى شد! بالاخره خودشون نوشتن! :۱۸: واقعا از خواندن کلمه به کلمه اش لذت بردم! :۱۵: اینکه نظر ایشون رو راجع به بازى بدونم خیلى خوشایند بود. دقیقا همون چیزى که منتظرش بودم! تحلیل بازى با استفاده از حس هایى که ایجاد مى کنه! این یعنى اینکه یکى که بازى رو درک کرده دست به قلم شده نه کسى که فقط مى خواد با ایراد گرفتن از چنین آثار هنرى اى قدرت درک و دید تیز خودشو به اثبات برسونه و به بقیه بقبولونه که من مى فهمم که بازى چیه, گیم پلى یعنى چى, گرافیک و داستان سرایى باید چجورى باشه و حتى اگه داستانى پایانى مطابق حدسیات و سلایق من تموم نمیشه یعنى اینکه قطعا ایرادى داره! و در این لحظه است که من به حال بشریت(و البته با دلایلى افزون بر این! :۲۴: ) تاسف مى خورم! در هر صورت نهایت تشکر رو دارم به خاطر چیزى که واقعا دوست داشتم قبل از تعطیلى مجله ( )به وقوع بپیونده و نپیوسته بود! واقعا ممنون! :۱۵: منتظر نقد آقاى ایزدى از wasteland 2 هستیم! :۲۴: :۱۵: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
نقد خیلی زیبایی بود :۱۵: اما هم خود متن حاوی اسپویلر بود هم کامنتای دوستان :۲۳: ینی زدید نابود کردید تجربه ی بازیو قشنگ!حالا باز خوبه همه کامنتا رو نخوندم… ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
خب تو این هفته واکینگ دد و ولف امانگ آس رو بازی کردم. واکینگ دد نسبت به فصل اول پس رفت داشت ولی اپیزود آخرش خوب بود و پایان های خوبی داشت. ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید
با تشکر خوب بود مخصوصا “پرده اخر” بر عکس شما از پایانی که انتخاب کردم راضی هستم,کلم و جین! :۱۵: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
برعکس من هم بسیار از انتخابم راضی بودم و اصلا پشیمون نیستم.صدبار هم تکرار شه موندن با کنی رو انتخاب میکنم. :۱۵: ۰۰
عالی بود. ****** اسپویل!!!!!!!!!!!!! من دوست دارم با ادمی باشم که رفتار منطقی و عاقلانه داشته باشه و تصمیمات احساسی نگیره. اون ادم، جین بود نه کنی. البته کنی با توجه به مصیبتهایی که سرش اومده بود، دیگه کنترلی روی اعصابش نداشت و تقصیر خودش نبود. صحنه اخری که رقم خورد تقصیر کنی بود. من خودمم مطمئن بودم که جین بچه رو اورده. ولی کنی از اونجایی که احساسیه، تصمیم غیر عاقلانه گرفت و به جین حمله کرد. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
:!: spoiler alert :!: ولی به نظر من مقصر جین بود نه کنی. کنی عصبانی شد ولی اول جین بود که دستشو کرد تو چشم زخمی کنی و چاقو کشید. ۰۰
فقط حسرت می خورم که ای کاش لی بود… خیلی تشکر آقای قرالو.. اون صحنه ای که کلمنتاین بیهوش میشه و تو بغل لی به هوش میاد… من اشکم درومد… دوباره صدای لی، دوباره صدای کلمنتاین، و دوباره دیالوگ های این دو داغونم کرد… فوق العاده بود… پایان بازی هم فوق العاده بود… یکی از بهترین پایان بندی هارو داشت، ولی پایان فصل یکو ترجیح میدم… :۱۵: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
بر خلاف بعشی از رفقا کنی برای من یکی از دوست داشتنی ترین و قابل باور ترین شخصیت ها بود با تمام پیچ های شخصیتیش . نمود شخصی ک چیزی های با ارزشی رو از دست داده رو ب شکل زیبایی می شد تو دیالوگ ها و حرکات این شخصیت دید . در هر صورت تل تیل با انتخاب های پایان بازیی ک قرار داد ما رو به شاخه ای بودن واقعی فصل بعد امیدوارم کرد . نقد هم بسیار عالی بود (هرچند دوست داشتیم توی مجله می خوندیمش ) ___________ It will END where it Began ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید