بررسی بازی Saints Row: The Third – بازگشت فانتزی

شاید در نگاه اول خیلی از شما سری Saints Row را یک تقلید بسیار ضعیف از روی سری GTA بدانید و معتقد باشید که این سری دربرابر سری GTA هیچ حرفی برای گفتن ندارد. اگر این طرز فکر را دارید پس تا آخر این نقد با من همراه باشید تا با هم نگاهی بیندازیم به عنوان Saints Row: The Third و ببینیم که آیا واقعا با یک بازی تقلیدی از بازی های دیگر طرف هستیم یا نه؟
یکی از خصوصیات بسیار جالب و نو آورانه این بازی که شاید خیلی سخت بتوانید در عناوین دیگر Open World پیدا کنید،به شدت فانتزی و خنده دار بودن بازی است که همین امر بازی را بسیار جالب و خلاقانه کرده است. صدای کاراکتر ها، وضعیت محیط اطراف و…همگی جلوه ای فانتزی و جالب به خود گرفته اند. در این بازی تغییرات زیادی نسبت به شماره قبلی اش به وجود آمده اما استویدو سازنده بازی همچنان همان استودیو Volition inc میباشد.
در قدم اول به داستان بازی میپردازم؛ داستان بازی نسبت به دو شماره گذشته بسیار پر محتوا تر شده است و دیگر مانند دو نسخه گذشته تکراری و یکنواخت نیست و در کل پیشرفت های زیادی داشته. در نسخه دوم بازی گروه Saint بالاخره موفق به این شدند که به یک شخصیت نمادین و قدرتمند در شهر Stillwater تبدیل شوند و این کار را با شکست دادن همه رقبا و دشمن های خود انجام دادند و البته این کار ها چندان هم آسان نبودند. داستان نسخه سوم بازی دقیقا دنباله همین اتفاقات است؛ در ابتدای بازی در حال سرقت کردن یک بانک هستید و این کار را هم تا لحظات آخر با موفقیت پیش رو گذاشتید، اما در آن لحظات آخر SWAT کار شما را بی فایده میسازد و نه تنها باعت با شکست رو به رو شدن سرقت شما میشود، بلکه شما را روانه ی زندان هم میکند و از این جاست که خط داستانی اصلی بازی آغاز میشود. در ادامه یکی از همه کاران گروه جنایتکار و جاه طلب Syndicate، به پلیس پیشنهاد دادن رشوه به مقدار زیادی را میدهد تا پلیس رئیس گروه ما را، گروه Saint را آزاد کند. در ادامه Phillipe Loren، رئیس همین گروه جنایتکار پس از آزاد کردن رئیس گروهی که ما در آن هستیم، دو فرد از گروهمان را که نامشان Shaundi و Gat باشند، به گروگان میگیرد و برای آزاد کردن آن ها شرط و شروطی درباره معاملات و چیز های دیگر با رئیس گروه ما میگذارد که البته رئیس مان نیز با Phillipe Loren به توافق نمیرسد و به همین دلیل اعضای گروهی که ما در آن هستیم، تصمیم به حمله به گروه دیگری میکنند تا بتوانند افراد گروگان گرفته شده را آزاد کنند. آن ها موفق به این کار میشوند اما در عوض یکی از مهم ترین اعضای گروه خود یعنی جانی را از دست میدهند و بعد از آن به دنبال این هستند که انتقام مرگ جانی را از گروه Syndicate بگیرند.
داستان بازی به این شرح میباشد و حالا حتما شما هم با من موافق باشید که Saints Row: The Third داستانی پویا و کار شده دارد و در زمینه داستان نهایت قدرت را به کار گرفته.

در یک عنوان Open World، خیلی خیلی مهم است که وضعیت صدا گذاری و دیالوگ های کاراکتر های بازی چگونه باشد و در اصل اگر این دو عامل در یک بازی Open World موفق کار نکرده باشند، خیلی ها آن عنوان را یک بازی ضعیف میخوانند. اما در Saints Row: The Third این گونه نیست و صدای کاراکتر ها و دیالوگ گویی آن ها خیلی خوب هستند و البته مانند دیگر عوامل بازی نیز بسیار جنبه طنز و خنده داری دارند و در بعضی مواقع باعث خنده بازی کننده میشوند. میتوان گفت که سازنده بازی سعی کرده نو آوری در ساخت این بازی داشته باشد و سعی کند آن را از دیگر عناوین Open World متمایز سازد که البته در این کار بسیار بسیار موفق عمل کرده و توانسته تفاوت های زیادی در این زمینه ایجاد کند و برای نمونه هم میتوان به همین سبک صدا گذاری و دیالوگ گویی اشاره کرد. علاوه بر صدا گذاری، موسیقی بازی نیز واقعا به حال و هوای بازی میخورد و در هر موقع از بازی، موسیقی کاملا هیجانی و مناسب با آن صحنه اجرا میشود. تعداد آهنگ های لایسنس شده برای بازی واقعا زیاد هستند و همه این آهنگ ها از هر سبکی وجود دارند؛ رپ، متال، راک و …
اما میرسیم به گرافیک بازی؛ چیزی که خیلی ها در نسخه دوم بازی از آن گله مند بودند و خود سازنده بازی هم از کار خودش راضی نبود، وضعیت بسیار بد افکت های تصویری و گرافیک بازی بود که حتی به گفته بعضی کارشناسان از نسخه اول بازی هم ضعیف تر بود. اما حالا و در نسخه سوم این بازی گرافیک وضعیت بهتری به خود گرفته و دیگر مانند دو نسخه قبلی افت فریم های شدید و افکت های تصوصری نا مناسب خود نمایی نمیکنند. البته هنوز هم اشکالاتی در گرافیک بازی وجود دارد که باعث میشود یکی از دلیلی که خیلی ها میگویند سری GTA خیلی بهتر از این سری است، همین وضعیت گرافیک باشد. البته از نظر من فعلا اصلا کار درستی نیست که این دو عنوان را با هم مقایسه کنیم، اما اگر دنبال گرافیک بهتر هستید، قطعا سری GTA برای شما گزینه مناسب تری است. هنوز هم در تصاویر بازی افت فریم ها هستند و وضعیت افکت های تصویری هم همجنان خیلی خوب نیستند. البته از حق نگذشته وضعیت گرافیک هنری بازی خیلی خیلی زیاد پیشرفت کرده و در بعضی صحنه ها، حال و هوای آن محیط به خوبی به بازی کننده منتقل میشود و ضعف هایی که در گرافیک بازی نام بردم، مربوط به گرافیک تکنیکی بازی میشوند. اما خوب این سری جای پیشرفت دارد و میتوان به گرافیک بازی در نسخه های بعدی دل بست. در کل گرافیک بازی نسبت به عوامل دیگر آن ضعیف تر میباشد.

گیم پلی بازی اما واقعا تحسین بر انگیز و بی نظیر است. در گیم پلی بازی شما دستانتان برای انجام ماموریت های مختلف و کار های دلخواهتان بسیار باز تر از گذشته است. همچنین یکی از عواملی که باعث راحت تر شدن کار گیمر در حین بازی کردن شده است، اختیاری کردن انجام وظیفه های فرعی و رقابت های دیگر است. در نسخه قبلی بازی برای این که بتوانید ماموریت اصلی خود را به پایان ببرید، باید چندین ماموریت فرعی نیز انجام میدادید تا ماموریت اصلیتان تمام شود و از نظر خیلی از گیمر های این کار زیاد برای یک همچین بازی خوب نیست و بهتر است که انجام این ماموریت های فرعی تاثیری بر ماموریت های اصلی نداشته باشند که در این نسخه جدید از بازی نیز همین اتفاق افتاده. اما حالا به این معنا نیست که ماموریت های فرعی بی اثر و بی فایده اند و نباید آن ها را انجام داد؛ بلکه انجام آن ها بسیار لازم است و در جمع آوری تجربه لازم در بازی و پول و انواع امکانات دیگر در بازی بسیار لازم هستند. انجام آن ها کمک زیادی به شما خواهد کرد. اسلحه های جدید و جالب تری به شما میدهد، پول بیشتری به شما میدهد، امکان خرید لباس برای خودتان، امکان تغییر اساسی چهره شما و… این یعنی در اصل با انجام این ماموریت های فرعی و اضافه خیلی چیز های جدید در بازی به دست خواهید آورد. این ماموریت ها بر تجربه شما افزوده میکند و هر چه تجربه شما در بازی بیشتر شود، Level و دیگر امکانات شما در بازی هم بالاتر و بیشتر میشوند؛ پس این ماموریت های فرعی را جدی بگیرید!

حالا میرسیم به باگ ها! با توجه به گرافیک تکنیکی ضعیف در بازی، وضعیت باگ ها هم اصلا تعریف دار نسیت و در بازی شما همه جا میتوانید شاهد باگ های بسیار خنده دار و تعجب آوری باشید. برای مثال رد شدن افراد از بین هم، رد شدن ماشین ها از بین هم، معلق ماندن اجسان در هوا و انواع و اقسام باگ های دیگر که واقعا این جور باگ ها در سطح یک بازی حرفه ای نیستند و سازنده بازی باید برای ساخت شماره های بعدی به فکر راه چاری ای برای پوشاندن این باگ ها باشد.
از باگ ها که بگذریم، هوش مصنوعی هم زیاد خوب نیست، البته در مقایسه با بازی هایی با هوش مصنوعی کم مانند Golden Eye:Reloaded 007 هوش مصنوعی Saints Row: The Third قابل قبول است اما اگر بخواهد با بازی های بزرگتر بجنگد نیاز به هوش مصنوعی بهتری دارد.
در آخر هم میرسیم به وضعیت تخریب پذیری بازی در صحنه های اکشن که آن هم زیاد جالب نیست و تخریب پذیری بازی در اکثر مواقع بسیار مصنوعی و بی روح به نظر میرسد و سازنده بازی باید برای تخریب پذیری نسخه های بعدی هم فکری بیندیشد.

در پایان میتوان گفت که Saints Row: The Third یک بازی خلاقانه و همراه با نو آوری های بسیار بود که جنبه طنر و فانتزی مانند آن هم به جذابیت بازی می افزاید. به امید نسخه های بهتر و بیشتر از این سری …

داستان:۹
صدا گذاری و موسیقی:۸.۵
گرافیک:۶.۵
گیم پلی:۹
هوش مصنوعی:۶
تخریب پذیری:۶
امتیاز کلی: ۸