سایهای از دیروز، اسیر در تاریکی امروز
خانه » نقد و بررسی » نقد و بررسی بازی
بازی Alone in the Dark به عنوان یک نام بسیار مهم در ژانر وحشت بقا تلقی میشود و سالهای زیادی از عمر این نام میگذرد.
هرچند که این سری در ادامه راه از کیفیت اولیه خود فاصله گرفت، اما وقتی صحبت از نقد و بررسی بازی Alone in the Dark به میان میآید، انتظارات همچنان بالا باقی میماند. همگی خواستار روبرو شدن با اثری باکیفیت هستیم، چرا که این مجموعه، بهعنوان محصولی که سالها پیش با اولین نسخه خود حرفهای بسیاری برای گفتن داشت اما سوال اینجاست:
آیا جدیدترین نسخه از این مجموعه توانست یک اثر درخور و شایسته تحویل مخاطب دهد؟ با نقد و بررسی بازی Alone in the Dark همراه بخش نقد و بررسی سایت دنیای بازی باشید.
هر زمان که صحبت از بازیهای ژانر وحشت بقا در تاریخ صنعت ویدیوگیم میشود، در کنار عناوین نام آشنایی همچون رزیدنت ایول و سایلنت هیل، نام بازی Alone in the Dark نیز به میان میآید. اولین نسخه از بازی Alone in the Dark در سال ۱۹۹۲ منتشر شد. یعنی زمانی که هنوز دو مجموعهی اسم برده شدهی رزیدنت ایول و سایلنت به بازار نیامده بودند.
این نسخه از بازی با تحسینهای فراوانی توسط منتقدان روبرو شد و توانست منبع الهام بزرگی برای بازیهای بعد از خودش با رویکرد بقا شود. با گذشت زمان طی این سالها نسخههای دیگری نیز از این مجموعه منتشر شدند اما نتوانستند مورد توجه و ستایش قرار بگیرند. آخرین نسخه از این مجموعه نیز در سال ۲۰۲۴ منتشر شده و به نوعی یک ریبوت محسوب میشود.
داستان بازی Alone in the Dark حول محور یک آسایشگاه روانی میچرخد. امیلیهارتوود از عموی خود جرمی هارتوود نامهای دریافت میکند، مبنی بر اینکه کارکنان آسایشگاه عضو یک فرقه هستند و سعی بر آسیب رساندن به جرمی را دارند.
امیلی نگران از وضع سلامتی عمویش که در آسایشگاه بستری است، کارآگاهی خصوصی به نام ادوارد کارنبی را استخدام میکند و همراه با آن عازم سفر میشوند تا در آسایشگاه موردنظر به ملاقات عمویش بروند تا از وضع سلامت او اطمینان حاصل کند. البته او حرفهای عمویش را جدی نگرفته و صرفا به آنجا میرود تا به عمویش سری بزند و وضعیت عمویش را از نزدیک مطلع شود. استخدام کارآگاه و آوردنش همراه خویش به علت حفظ جانب احتیاط است.
این خلاصهی چیزیست که بازی در همان ابتدا راجع به کلیت داستان بازی Alone in the Dark به ما میرساند.شروع بازی نوید یک داستان پرکشش و مرموز را به مخاطب میدهد. متاسفانه باید بگوییم این حس تعلیق در ادامه نمیتواند به خوبی ادامه پیدا کند و مدتی بعد شما در کشف ماجرا دچار خستگی و کلافگی میشوید.
با این وجود ممکن است همچنان باخود بگویید درست است که روایت داستان به صورت خستهکنندهای جلو میرود و انتظار دارید پس از تحمل آن، سرانجام به قسمت شیرین ماجرا رسیده و به صورت جذابی با حقیقت پس پردهی رازها روبرو شویم اما متاسفانه باز هم شما قرار است ناامید شوید. البته در برخی نقاط داستان هنگام کشف جوابها، مقداری حس تازه به من منتقل شد اما به هر حال کلافگیهای داستان به آنها میچربد.
پازلهای بازی تعدادشان کم نیست. تعدادی از آنها ممکن است جالب به نظرتان برسد اما متاسفانه در مورد پازلها نیز کلافگی دوباره به سراغتان میآید. لحظاتی در بازی وجود دارند که ممکن است حس اسرازآمیز بازی شما را قلقلک داده و کنجکاو کند تا در لحظات پیش رو دلتان بخواهد چیزهای بیشتری از داستان متوجه شوید اما پازلها در زمان نامناسب جلوی راه شما قرار میگیرند و ریتم بازی را خرابتر میکنند.
همچنین پازلهای بازی همگی متفاوت از هم نیستند و اغلب آنها شبیه به یکدیگر هستند. به عنوان مثال در بازی هر از گاهی یک جورچین مقابل شما قرار میگیرد و با این که سروکله زدن برای حلشان میتواند لذتبخش باشد اما با خود میگویید که ای کاش سازندگان خلاقیت بیشتری از خود نشان میدادند.
سیستم مبارزات بازی شاید در حالت کلی آنقدرها هم بد به نظر نرسد اما شما اگر رزیدنت ایولها یا حتی آلن ویک ۲ و سایلنت هیل ۲ را تجربه کرده باشید دیگر کنار آمدن با گانپلی این محصول برایتان کار بسیار دشواری خواهد بود.
گاهی آنقدر از شلیک به دشمنها خسته میشدم که ترجیح میدادم ریسک استفاده از سلاح سرد را به جان بخرم و به دل دشمنها بزنم، شاید اینطوری یک کم برای خودم تنوع ایجاد کنم!
اگر طراحی دشمنان کمی متنوع و جذابتر ساخته میشد، در این صورت شاید میتوانستیم به هر حال سیستم مبارزات را بهتر تحمل کرده و تا حدودی از درگیری با دشمنان لذت ببریم.
بسیاری از بازیهای ژانر ترسناک ممکن است در مجموع آنقدرها بازی خوبی نباشند اما با این وجود در ترساندن مخاطب موفق عمل کنند. بازی Alone in the Dark از این قاعده پیروی نمیکند و در ترساندن مخاطب نیز شکست میخورد.
البته بازی به لطف صداگذاری نسبتا خوب در برخی لحظاتش ممکن است بتواند به شما اضطراب دهد و گاهی نیز از رویارویی ناگهانی با دشمنان در مقابلتان مقداری برای لحظاتی بترسید اما بازی به هیچ وجه در سطح و اندازهای نیست که بتواند دوستداران ژانر وحشت را سیراب کند.
بخش وسیعی از تایم بازی را در ساختمان بزرگ آسایشگاه به سر میبریم و برای کشف حقایق نهفته در این مکان مجبوریم در راهروها مدام تردد کرده و به اتاقهای مختلف سرک بکشیم. طراحی محیطی این بخش از بازی پیچ در پیچ و گاهی لحظات ممکن است حس کنید در یک هزارتو قرار دارید.
البته وجود چنین نکتهای را نمیخواهم به عنوان یک ضعف در نظر بگیرم و به شخصه مشکلی با خود این عمارت نداشتم؛ اما چیزهای جزئی و در ظاهر پیش پا افتاده وجود دارند که باعث میشوند چرخیدن در این آسایشگاه چندان کار لذت بخشی نباشد و باعث گیج شدن و کلافگی شما گردد. برای مثال یکی از چیزهایی که میتواند گشت و گذار در یک محیط را برای شما آسانتر و لذتبخشتر کند بودن یک نقشهی خوب است.
بازی از این لحاظ، نقشهاش بهطور کلی مشابه نقشههای سری بازی رزیدنت ایول است اما هنگامی که اراده میکنید تا نقشهی محیطی که در آن هستید را تماشا کنید مجبور هستید اول وارد سیستم اینونتوری شوید و بعد با جابجایی آن، نقشه را باز کنید. این موضوع شاید در ظاهر آنقدرها هم مسئله مهمی به نظر نیاید اما هنگامی که برای پیدا کردن مسیرتان هر چندقدم مجبور به چک کردن نقشه شوید آن موقع متوجه عذاب این موضوع خواهید شد.
همچنین نشانگر کارکتر شما بر روی نقشه به شکل یک دایره است و متوجه شدن این که شما کدام جهت نقشه ایستادهاید سریع و راحت نخواهد بود. یکی دیگر از نکات ریز و آزاردهنده بازی زمانی است که شما میخواهید از درهای مختلف رفت و آمد کنید.
انیمیشن باز کردن درها به تنهایی چیز بدی نیستند اما پس از لحظاتی در به صورت خودکار شروع به بسته شدن میکند و اگر در همان لحظه شما هوس برگشتن و عبور مجدد از در را داشته باشید، یا باید طبق زمانبندی مناسب قبل از بسته شدن در از آن عبور کنید یا اگر هم نه مجبور خواهید شد چند لحظه مقابل در صبر به خرج دهید تا به شکل کامل بسته شده و سپس بتوانید مجدد آن را باز کنید.
در مقایسه به عنوان مثال به درهای رزیدنت ایول توجه کنید که هنگام عبور از آنها چه کاملا باز باشد یا نیمه باز شما مشکلی برای عبور از آنها ندارید و حتی میتوانید با انیمیشنی آرام یا سریع آنها را باز کنید. قبول داریم که این نکته در بازی Alone in the Dark شاید آنقدرها مشکل مهمی به حساب نیاید اما وقتی که به دفعات بخواهید بین اتاقها و مکانها جابجا شوید میتواند واقعا آزاردهنده باشد.
هنگامی که خبر پشتیبانی از زیرنویس فارسی برای بازی آمد بسیاری از گیمرهای ایرانی گوشهایشان برای اخبار این بازی تیز شد و مشتاق بودند هنگام انتشار آنها نیز به خرید و تجربه بازی بپردازند. وجود زیرنویس فارسی برای هر گیمی میتواند اتفاق جذابی باشد چه برسد به محصولی که با توجه به ژانر و ماهیت آن، داستان آن از کلیدیترین المانها خواهد بود.
به عنوان مثال اگر اثری مانند آلن ویک زیرنویس فارسی را به بازی خود اضافه میکرد، گیمرهای بیشماری را جذب این خود میکرد. بله، در زمانهای به سر میبریم که میتوانیم با استفاده از اینترنت به فهم داستان بازیها سوق پیدا کنیم اما به هر حال تجربهی دست اول و مستقیم از یک بازی همراه با زیرنویس فارسی، مخاطب را علاوه بر فهم حوادث داستان همزمان با گیمپلی نیز درگیر میکند که درنتیجه چنین تجربهای بسیار لذتبخشتر خواهد بود.
هنگامی که بازی Alone in the Dark منتشر شد نظر غالب رسانهها و افراد این بود که بازی بسیار معمولی است و ارزش تجربه را ندارد. با همه این اوصاف اما شخصا این نظر را داشتم که بازی حتی اگر کیفیت خوبی هم نداشته باشد اما به لطف زیرنویس فارسی واجب میشود تا گیمرهای ایرانی به سراغش بروند و علی الرغم ایراداتی که از بازی گرفته میشود، به هر حال بتوانند حداقل از داستان بازی به واسطه ترجمه، لذت نسبی از آن ببرند.
اما بگذارید خیالتان را راحت کنم؛ این بازی حتی با زیرنویس فارسی نیز هیچ ارزش تجربهای برایتان نخواهد داشت!
نقد و بررسیها در روزهای اولیه ایرادات بسیاری به لحاظ فنی از بازی میگرفتند و بعنوان مثال تجربه بازی را دارای باگهای متعدد میدیدند. شخصا برای من آنچنان باگ زیادی رخ ندادند و تجربه بازی را تحت تاثیر قرار ندادند. بنابراین در این زمینه شکایتی از محصول ندارم.
گرافیک بصری خود بازی نیز بستگی به آن دارد که به کدام محیط و مرحله دقت کنید. بعضی صحنهها میتواند واقعا به ذوق بزنند. با این حال در مجموع ماجرا به لحاظ کیفیت فنی محصول را قابل قبول میبینم.
عنوان Alone in the Dark با وجود تم جذابی که در ابتدا به ما نشان میدهد اما طولی نمیکشد که به لطف روایت بد داستانی شما را از خودش خسته میکند. هرچند ممکن است مجدد شما کنجکاوی شما را برای لحظاتی قلقلک دهد اما همهی این امیدها درنهایت به پوچی میرسند و سیستم مبارزات هم چک دیگری را روانه گوش مخاطب میکند. اگر جای شما بودیم از تجربه این محصول دوری میکردیم.
این بود نقد و بررسی بازی Alone in the Dark و اکنون شما مخاطبان دنیای بازی نظرات خود را درباره بازی مذکور بیان کنید.
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.