بررسی فیلم The Wailing
در ۱۳۹۶/۰۶/۰۹ , 19:15:11
کارگردان هونگ جین نا
سازنده راک استار
ناشر اکتیویژن
رده بندی سنی r
پلتفرم

بررسی فیلم The Wailing

- میانگین امتیازات متاکریتیک
8 امتیاز دنیای بازی
کارگردان هونگ جین نا
سازنده راک استار
ناشر اکتیویژن
رده بندی سنی r
پلتفرم
87
در ۱۳۹۶/۰۶/۰۹ , 19:15:11

فیلم‌های کره‌ای طرفداران زیادی در کشور ما دارد. این فیلم‌ها اغلب با ژانر کمدی و عاشقانه در ایران شناخته می‌شوند، اما سینمای کره تنها به این ژانر محدود نیست. فیلم The Wailing یا «شیون»، اثر «هونگ جین نا»، فیلمی در ژانر وحشت-اسرارآمیز است که توانست اعتبار جهانی برای سینمای این کشور به‌ارمغان بیاورد. این فیلم با کسب متوسط امتیاز ۸۱ از ۱۰۰ در سایت معروف متاکریتیک، هم توانست نظر منتقدان و هم بینندگان را به خود جلب کند. اما چرا یک فیلم در ژانر وحشت باید این‌قدر مورد توجه قرار بگیرد؟ با دنیای بازی همراه باشید تا به نقد و بررسی فیلم The Wailing بپردازیم.

صدا، دوربین، وحشت! بررسی فیلم The Wailing

علی‌رغم رسم معمول که در ابتدا به بررسی زوایای داستانی اثر پرداخته می‌شود، ما برای این فیلم ابتدا نکات فنی را بررسی می‌کنیم، زیرا بار اصلی این اثر بر دوش داستان پر پیچ و خم و عجیب‌اش بوده که هنوز هم بینندگان در سرتاسر جهان در خصوص پایان و مفهوم آن در حال بحث هستند! این اثر تناوبی از طنز، ترس، رمز و راز است. در بخش‌های ابتدایی فیلم، کارگردان زندگی شخصیت اصلی فیلم یعنی افسر پلیس «جانگ گو» (با بازی دو ون کواک) را به ما نشان می‌دهد. او یک پلیس دست و پا چلفتی است، البته تقصیری هم ندارد، مگر در یک روستای کوچک در کره جنوبی چه‌قدر جرم و جنایت خشن رخ می‌دهد که ما توقع داشته باشیم افسران پلیس آن مانند نیروی ویژه‌ی لس‌آنجلس آماده به جنگ باشند؟ او یک مرد معمولی و پدری مهربان است، اما در گذر داستان، شخصیت وی تغییر می‌کند، همان‌طور که فضای فیلم عوض می‌شود. او برای نجات دخترش خشن و خشن‌تر شده و این تغییر تدریجی در طول فیلم به خوبی قدرت کارگردان در فضاسازی و قدرت بازیگران در پرداخت زیبای شخصیت‌ها را نشان می‌دهد. موسیقی این اثر شاید چندان به چشم نیاید، اما این امر یک نقطه ضعف نیست، زیرا موسیقی در این اثر درست مثل بیماری عمل کرده که روستای جانگ گو را در بر گرفته؛ بی‌سر و صدا و به آرامی زیر پوست انسان رفته و در وجود وی می‌نشیند. از دیگر نقاط قوت این فیلم، گریم و طراحی صحنه است. مردگان متحرکی که گاه و بی‌گاه در این اثر ظاهر می‌شوند، بسیار خوب گریم شده و تجلی و تصویرسازی از شیطان آن هم به سبک شرقی در انتهای فیلم، موی بر تن بیننده سیخ می‌کند. شاید روایت داستان در ابتدا کمی خسته‌کننده به‌نظر برسد، اما شیون اثری است پر از نکات ریز ودرشت که همه آنها برای درک آن‌چه در فیلم اتفاق می‌افتد لازم هستند. علی‌رغم ژانری که این فیلم به آن تعلق دارد، حتی یک صحنه از فیلم را هم نباید از دست داد، زیرا چندین نکته کلیدی در فیلم تنها در صحنه‌های ۲ تا ۵ ثانیه‌ای مورد توجه قرار می‌گیرد و ندیدن آنها درک چگونگی وقایع را دشوار می‌کند (مثل گیاهی که در ابدای فیلم بالای در خانه مرد روستایی اویزان شده یا اولین دیدار شیطان با جانگ گو و دخترش در کنار رودخانه). شیون به‌خوبی نشان داد که می‌توان اثری قابل تحسین و هنرمندانه در ژانری ساخت که عمدتا توسط فیلم‌هایی صرفا برای سرگرمی و فروش گیشه اشباع شده‌ است.

در دام شیطان

داستانی پیچیده، شخصیت‌هایی پیچیده‌تر

داستان کلی این فیلم، ماجرای یک روستا را روایت می‌کند که دچار جنون و مرگ شده است. مردم این روستای آرام به شکل عجیبی ناگهان دچار جنون شده و اطرافیان خود را می‌کشند. شخصیت اصلی داستان که یک پلیس است، ابتدا این قتل‌ها را در اثر مصرف قارچ سمی می‌داند، اما با گذر زمان همه چیز عوض شده و صحبت از نیروهای شیطانی به میان می‌آید. شاید در ظاهر داستان چندان پیچیده نباشد، اما کتاب را نباید از جلد آن قضاوت کرد. با اضافه شدن شخصیت‌های جدید به داستان، ماجرا پیچیده و پیچیده‌تر می‌شود. این فیلم چهار شخصیت اصلی دارد: جانگ گو که به وی اشاره کردیم، «ایل گوانگ» (با بازی جونگ مین هوآنگ) که یک شامان (یا همان جن‌گیر خودمان) است، مرد ژاپنی مرموز (با بازی جون کونیمورا) و دخترک سفیدپوش (با بازی وو هی چون). هرکدام از این شخصیت‌ها به صورت تدریجی وارد فیلم شده و ماجرا را پیچیده می‌کنند. اما واقعا چرا این داستان پیچیده است؟ چرا نیمی از شخصیت‌های اصلی حتی اسمی ندارند؟ درون این اثر چه می‌گذرد؟ نقد و بررسی فیلم The Wailing را با شرح داستان فیلم ادامه می‌دهیم… .

و اما شرح ماجرا…

آن‌چه که در ادامه می‌خوانید، شرحی از نمادها و شخصیت‌های این فیلم است، البته از نظر نویسنده‌ی این متن! تعجب نکنید، زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند با اطمینان ادعا کند که برداشت‌اش از این فیلم، صحیح و دقیق بوده و حقیقت ماجراست! بله، این یکی از دلایل عجیب بودن این اثر است. حتی کارگردان این فیلم هم حاضر نشده در خصوص داستان اصلی فیلم توضیحی دهد و گفته که می‌خواهد هر کسی با برداشت خود فیلم را به پایان برساند. و اما برداشت من:

داستان فیلم هیچ ربطی به بیماری و قارچ سمی ندارد! اصلا قارچی در فیلم نیست که بخواهد سمی باشد. این‌ها همه زائیده‌ی افکار ماموران پلیس است تا بتوانند جنون آنی در افراد را توجیه کنند. تمام آن‌چه که در فیلم جریان دارد، تلاش شیطان برای اسیر کردن روح اهالی دهکده است؛ جنگی میان خیر و شر. در اولین صحنه‌ی فیلم، بخشی از انجیل را می‌خوانیم که سخن حضرت عیسی با حواریون شگفت زده‌ی وی پس ماجرای مصلوب شدن‌اش را بیان می‌کند: «من روح نیستم چون گوشت و استخوان دارم.» شاید فکر کنید هدف کارگردان از بیان این جمله، این بوده که به ما بگوید هیچ کدام از شخصیت‌های فیلم ماوراء‌الطبیعه نیستند و همگی انسانند، زیرا گوشت و استخوان دارند اما این‌طور نیست! اولین صحنه‌ی فیلم حجتی است که به ما شیطان واقعی را نشان می‌دهد، آن هم در آخرین صحنه‌های این اثر! اما شیطان در این داستان واقعا کیست؟ از نظر من شیطان مرد ژاپنی مرموز است. او یک غریبه است و به این روستا آمده تا مردمان‌اش را اسیر خود کند. در ابتدای فیلم هم درست پس از جمله‌ی فوق، وی را می‌بینیم که دارد طعمه‌ای بر قلاب زده و لب رودخانه ماهی‌گیری می‌کند. او در واقع در طول فیلم، با طعمه‌ی خود که «گناه» است، سعی در صید مردم دارد. با کمی دقت در فیلم، متوجه می‌شویم که تمام افرادی که به جنون مبتلا شده و جنایت می‌کنند، به‌نوعی گناه‌کار هستند. اولین قاتل فیلم انگار به زن مقتول چشم بد داشته و می‌خواسته دل او را به‌دست بیاورد، قاتل دوم که یک زن است، طبق شایعه‌ها، با خود شیطان (مرد ژاپنی) روابطی نامشروع داشته، همکار جانگ گو مدارکی علیه مرد ژاپنی پیدا می‌کند اما از ترس زمانی به همکارش این موضوع را اطلاع می‌دهد که دیگر دیر شده (گناه وی بزدلی بوده)، در انتها خود جانگ گو هم مرتکب گناه قتل می‌شود. مرد ژاپنی از افردای که می‌خواهد آنها را هدف قرار دهد، عکاسی می‌کند و این عکس‌ها در فیلم توسط یکی از پلیس‌ها کشف می‌شود (همان همکاری که ترسو بوده)، این‌ها همه نشان می‌دهد که مرد ژاپنی گناه‌کار است. او حتی در مراسمی مردگان را زنده‌ می‌کند تا به کمک آنها جانگ گو و همکارانش را به کشتن دهد. عده‌ای ممکن است فکر کنند مرد ژاپنی یک جن‌گیر است و قصد کمک به مردم دهکده را داشته، اما این ادعا نمی‌تواند درست باشد زیرا او نیروی ماوارئ الطبیعه دارد. در واقع شخصیت مثبت و فرشته‌گونه‌ی این فیلم، دختر سفیدپوش مرموز است. در یکی از صحنه‌ها که مرد ژاپنی در حال فرار از دست این دختر است، با ماشین جانگ گو و همکارانش تصادفی مرگبار می‌کند و آنها هم به دلیل اینکه فکر می‌کردند مرد ژاپنی شیطان است، جسد وی را به درون دره پرتاب می‌کنند (همین‌جاست که جانگ گو گناه قتل را انجام می‌دهد). اما پس از این صحنه، باز هم مرد ژاپنی زنده می‌ماند. از طرفی دیگر، در صحنه‌‌ی پایانی فیلم که کشیش مسیحی محل اختفای مرد ژاپنی را پیدا می‌کند، او از جمله‌ی ابتدایی فیلم که از زبان حضرت عیسی بیان شده، استفاده می‌کند تا کشیش را گول بزند و دستان‌اش را به کشیش نشان می‌دهد که مثل دستان فردیست که به صلیب کشیده شده است (جای سوراخ میخ در کف و پشت دستان). این در حالی است که در سایر صحنه‌ها هیچ اثری از زخم و جراحتی این‌چنینی در دستان مرد ژاپنی دیده نمی‌شود. همه‌ی این‌ها نشان از این دارد که شیطان برای گول زدن هر کسی از وسیله‌ و روشی استفاده می‌کند که بیشترین تاثیر را دارد، برای کشیش مسیحی سخنان پیامبرش را می‌خواند (وگرنه چه دلیلی دارد که یک فرد ژاپنی کلام مسیح را آن هم درست برای یک کشیش بگوید، در واقع اشاره به این بخش از انجیل در ابتدای فیلم به این جهت بوده که ما بتوانیم از حقه شیطان در انتهای فیلم آگاه شویم) و برای گول زدن جانگ گو تنها فرزندش را بیمار می‌کند.

بررسی فیلم The Wailing
هیچ انسانی پلیدی را به خاطر شیطانی بودنش انتخاب نمی‌کند، بلکه آن را با خوشبختی یا خوبی که به دنبالش است اشتباه می‌گیرد – «مری وولستون کرافت»

دخترک سفیدپوش قدیس و نگهبان مردم است. اولین حضور او در فیلم در اطراف یکی از صحنه‌های جرم است. او از دور مثل دیوانگان به جانگ گو سنگ پرتاب می‌کند. طبق روایات انجیل، این‌کار نشان‌دهنده‌ی بی‌گناهی است و حضرت مسیح می‌گوید اولین سنگ را باید کسی به سمت یک گناه‌کار پرتاب کند که خود بی‌گناه باشد. مرد ژاپنی هم هنگام رو به رو شدن با این دخترک دچار ضعف و سستی می‌شود. در انتهای فیلم هم این زن به جانگ گو همه‌ی ماجرا را می‌گوید و از وی می‌‌خواهد تا به خانه‌اش نرود. دختر سفیدپوش می‌گوید که شیطان مرد ژاپنی است و شامان یا همان جن‌گیر فیلم هم با او همکاری دارد. او می‌گوید که تمامی افراد گناه‌کار به دام این شیطان افتاده‌اند و وقتی جانگ گو از گناه خود سؤال می‌کند، او به قتل مرد ژاپنی و سگ وی اشاره می‌کند (از کجا می‌دانسته که سگ مرد ژاپنی را او کشته؟ مگر اینکه واقعا علم غیب داشته و فراتر از یک انسان معمولی باشد). او می‌گوید که برای نابود کردن این شیطان، تله‌ای بر در خانه‌ی جانگ گو قرار داده (این تله با استفاده از نوعی گل میمون درست شده که این گل را در صحنه‌ی جرم ابتدایی فیلم هم می‌بینیم، یعنی این زن از ابتدا تلاش داشته تا با این شیطان مقابله کند، اما متاسفانه هر بار شکست خورده) و برای اینکه شیطان در دام بیفتد، تنها کافیست جانگ گو به دختر اعتماد کرده و تا سه مرتبه خواندن خروس و طلوع آفتاب، پیش وی بماند (سه مرتبه خواندن خروس هم در انجیل آمده است؛ حضرت مسیح به پترس می‌گوید که تو در روز آخر حیات من، پیش از آنکه خروس سه بار بخواند، از ترس مرا انکار خواهی کرد). اما جانگ گو هم‌مانند دیگران نمی‌تواند به دختر اعتماد کند و برای نجات خانواده‌اش به خانه بر می‌گردد. با ورود وی به خانه می‌بینیم که گل‌های میمون قرار گرفته در چهارچوب در پژمرده می‌شوند و تلاش برای شکست شیطان بار دیگر ناکام می‌ماند. دختر همیشه لباسی سفید بر تن دارد و هنگامی که جانگ گو به خانه می‌رود، برای مرگ خانواده‌ی او فریاد کشیده و اشک می‌ریزد. این‌ها همه می‌تواند نشانه‌ی خوب بودن او و تلاشش برای نجات مردم باشد.

در ادامه نقد و بررسی فیلم The Wailing باید بگوییم که ایل گوانگ جن‌گیر، دستیار شیطان است. او عکس‌هایی که شیطان از مردم گرفته بود را در اختیار داشت و در انتهای فیلم هم از جسد جانگ گو و خانواده‌اش عکاسی کرده و بدون هیچ احساسی محل را ترک کرد. او به جانگ گو گفت تا به حرف دختر سفیدپوش گوش نکند. وی حتی مراسمی برای خروج شیطان از بدن دختر جانگ گو انجام داد که به دلیل زجر کشیدن کودک، توسط پدرش ناتمام ماند، اما در ادامه فیلم با صحنه‌ی قتلی دیگر رو به رو می‌شویم که آثار مراسمی مشابه در آن دیده می‌شود؛ انگار کارگردان می‌خواسته بگوید اگر مراسم جن‌گیری «ایوجین» (دختر جانگ گو) هم به پایان می‌رسیده، سرنوشت مشابهی در انتظار او و خانواده‌اش بوده. از طرف دیگر، ایل وانگ هم مثل مرد ژاپنی هنگام رو به رو شدن با دختر سفید پوش، دچار ضعف و تهوع شده و خون و کثافت زیادی بالا می‌آورد که ممکن است نماد ذات کثیف و پلید او باشد. در ادامه وقتی جن‌گیر ما می‌خواهد از روستا فرار کند (پس از رو به رو شدن با دختر سفیدپوش)، توسط شیطان منع شده و مجبور به بازگشت می‌شود. علاوه‌بر این‌ها، جانگ گو در پایان فیلم به حرف وی گوش کرده و به خانه می‌رود تا دخترش را نجات دهد (علی رغم اسرار دختر سفید پوش) اما این امر تنها مرگ‌اش را در پی دارد. پس این مرد نمی‌تواند یک شامان خوب باشد، زیرا راهنمایی‌های وی تنها منجر به مرگ می‌‌شود.

نقد و بررسی فیلم The Wailing
ایمان فتح دشواری است و حفظ آن مبارزه‌ای هر روزه می‌طلبد- «پائولو کوئیلو»

در پس خون و جنون- جمع‌بندی بررسی فیلم The Wailing

پشت پرده‌ی این فیلم و ماجراهای آن، شاید پیامی نهفته باشد. نقد و بررسی فیلم The Wailing را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد: شیطان زاییده‌ی اعمال ماست. این ما هستیم که شیطان را با انجام اعمال نادرست به خانه‌ی خود دعوت کرده و خود را در بالین او قرار می‌دهیم. خداوند و نیروی خیر برای کمک به ما، از ما می‌خواهد که ایمان داشته باشیم. اما ایمان داشتن عمل دشواری است! چه‌طور به خدایی ایمان داشه باشیم که «لمس» و «دیده» نمی‌شود اما گول شیطانی را که هر روز به روش‌های مختلف و متنوع سعی در شکار ما دارد را نخوریم؟ دخترک سفیدپوش تنها از مردم می‌خواهد که به وی اعتماد کنند، اما شیطان سعی دارد ادعا‌های خود را به دیگران اثبات کند؛ او می‌گوید که بیایید و مرا لمس کنید، از نزدیک ببینید که من شیطان نیستم! دنیای ما هم در واقع این‌گونه است. همیشه جلو زدن در صف، دروغ گفتن و بی‌تفاوتی سخت‌تر از ایستادن در برابر باطل و انجام دادن کارهای صحیح است. روستایی که ما در فیلم دیدیم، در واقع جهان امروز است و ما هم مردمانی که مرگ و جنون اطرافیان‌مان را می‌بینیم، اما در عمل ایمان کافی برای تغییر شرایط و نجات خود را نداریم. ما هم مانند جانگ گو پاک، صاف و ساده‌ایم، اما هنگامی که پای منافع‌مان در میان باشد، آدم هم می‌کشیم. فیلم شیون در کنار زیبایی‌های فنی و پیچیدگی‌های داستان، چهره‌ی ما را به ما نشان می‌دهد و فکرمان را به چالش می‌کشد؛ همان‌طور که پیدا کردن پاسخ صحیح و یافتن شیطان حقیقی در این فیلم کاری دشوار است، تشخیص خوب و بد هم در دنیای «تکسرگرای» امروز کاری دشوار است. همان‌طور که عده‌ای در روستا باور دارند این جنایات کار یک بیماری و قارچ سمی است و شیطانی وجود ندارد، جهان هم به سمت منزوی کردن مفاهیم دینی و توجه به مفاهیمی می‌رود که با روش‌های علمی قابل تعریف و توضیح باشند. شاید اصلا شیطانی نباشد، شاید همه این‌ها زاییده‌ی ترس مردم روستا باشد، شاید این جنون و کشتارها همه کار یک بیماریست، هر چه که هست، فقط شما می‌توانید تصمیم بگیرید کدام مسیر را انتخاب می‌کنید؛ به قول «مورفیوس» (در ماتریکس): «من تنها می‌توانم راه (در) را به تو نشان دهم، قدم گذاشتن در آن بر عهده‌ی خودت است.»

این بود نقد و بررسی فیلم The Wailing در دنیای بازی. نظر شما در مورد این فیلم چیست؟

نکات مثبت
  • داستانی عمیق و چند وجهی
  • شخصیت‌پردازی زیبا
  • به‌چالش کشیدن بیننده
  • بازی تاثیرگذار دو ون کواک
نکات منفی
  • بخش اولیه فیلم کمی خته‌کننده است
امتیاز دنیای بازی 8 نفیس
علی ارکانی
نویسنده علی ارکانی

از کودکی دنیای بازی های رایانه ای برایم همیشه پر از جادو بود؛ جادویی که بر خلاف هنرهای دیگر، خود من خالق آن بودم. اکنون بیش از بیست سال از اولین روزی که پا به این دنیای جادویی گذاشتم می گذرد و هنوز هم تشنه کاوش بیشتر آن هستم.

نقد و بررسی فیلم و سریال

87 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. پیرو انتخاب شخصیت شیطان (پیر مرد ژاپنی) فکر کنم این فیلم بصورت زیر پوستی تِم سیاسی هم داشته ، چرا که کارگردان یا فیلمساز هدفش از انتخاب این شخص ژاپنی این بوده که خواسته یادی کرده باشه از اتفاقات ناگوار سال های ۱۹۱۰ میلادی به بعد یعنی تا بعد از پایان جنگ جهانی دوم و اثرات جبران ‌ناپذیرش به کُره و نوعی نفرتش رو رو نسبت به ژاپن نشون بده.

    ۲۲۵
  2. با تشکر از نقد تون
    یه سوالی داشتم اون لحظه که داشتن مرد ژاپنی رو تعقیب میکردن از روی کوه میفته و اسیب میبینه ( مگه این مرد شیطان نبود) و چهرش جوری میشه که انگار ادم خوبیه، و برای خیر اینجاس بعد دختره رو میبینه و دنبالش می‌ره که انگار نابودش کنه اما از کوه پرت میشه پایین،حتی ی سکانس هست که پلیسه با اون کشیش جوان ازش میپرسن چرا اینجایی و میگه اگ بگم باور نمیکنی.و قسمت بعدی وقتی سگش کشته میشه هیچ کاری نمیکنه و بعدش هم ک پلیسه میره همین جوری یجا میشینه

    ۹۰
    1. نقدتون بنظرم خیلی خوب و نکته بینانه بود دمت گرم. جایی هس بتونم بقیه نقداتونو بخونم؟ لطفا به تلگرامم ارسال کنین
      @avasiss
      ممنون

      ۴۵
    1. به صورت کلی، به نظرم فیلم در نقد خوی وحشی و میل به گناه در انسان ها بود. درباره سوالتون هم تو نقد عرض کردم:
      «شیطان برای گول زدن هر کسی از وسیله‌ و روشی استفاده می‌کند که بیشترین تاثیر را دارد، برای کشیش مسیحی سخنان پیامبرش را می‌خواند (وگرنه چه دلیلی دارد که یک فرد ژاپنی کلام مسیح را آن هم درست برای یک کشیش بگوید، در واقع اشاره به این بخش از انجیل در ابتدای فیلم به این جهت بوده که ما بتوانیم از حقه شیطان در انتهای فیلم آگاه شویم) و برای گول زدن جانگ گو تنها فرزندش را بیمار می‌کند.»

      ۶۳
  3. نقدتون تا ی جاهایی قابل پذیرشه
    بعضی برداشتهاتون واقعا منطقی نیست
    مثلا ارتباط مرد ژاپنی با جن گیر
    اینکه دختر به واسطه گناه پدر تسخیر شده بود «سگ کشی در مقام دفاع) چون در ژانرهای ترسناک وجود شیطان در کنار سگ طبیعیه
    اون زن برهنه که مورد تجاوز قرار گرفته بود و گناهکار نبود!
    و اون دختر که سنگ مینداخت ولی در کمین شیطان بود

    برداشت من این بود که اون دختر، همون هیوجین بود بخاطر گل سرش
    و اینکه در رستوران هم دیده شده بود با لکه هایی که روی بدنش بود

    کلا فیلم پیچیده ای بود
    و شاید اگر کتابی نوشته شده بود راحت تر قابل هضم بود

    نکته جالب این بود که کشیش اعلام کرد که کلیسا نمیتونه کمکی به این موضوع بکنه و اولین باری بود که در ژانر ترسناک، تبلیغ دین نبود

    ۳۲۳
    1. ممنونم از توجه شما.
      درباره ارتباط جنگیر با ژاپنیه کاملا تو متن توضیح دادم.
      درباره گناه پدر و تقاص از فرزند هم باید بگم در باورهای سنتی و مذهبی بسیار دیده میشه که میگن اگر والدین گناه کنن، بچه ها مجازات میشن، ساده ترین نمونه هم آدم و حوا هستن که گناه کردن و تمام بشریت از زندگی بهشت محروم شدن.
      زن برهنه هم در واقع گناهش شهوت بود. حتی پلیس ها هم گفتن انگار بهش تجاوز شده. در یکی از سکانس ها میبینیم که زنه کنار مرد ژاپنی نشسته و انگار اینا از قبل باهم رابطه داشتن.
      دختر سفید پوش هم نماد نیروی خیره. نیروی خیر در تفکرات سنتی و مذهبی عموما عملکرد انفعالی داره، یعنی مستقیم وارد عمل نمیشه بلکه دعوت میکنه به کار خیر. این دختر هم دعوت میکرد و با سنگ انداختن اخطار میداد اما کسی به حرفش گئش نداد.
      در کل ممنون از نظرتون

      ۹۸
  4. خب هر کسی دیدگاه خودش رو داره ولی بنظر من اصلا فیلم جالبی نبود…ترسناک نبود فقط داستان غمگینی داشت..و این که درسته ما تا اخر فیلم نفهمیدیم چه کسی شیطان واقعی است ولی بخاطر این نبود که داستان با معمایی جالب طراحی شده بود بلکه بدون منطق اخر فیلم فهمیدیم شیطان چه کسی است..مضحک ترین قسمت فیلم این بود که شیطان موجودی نیست که از کسی بترسد هر دو اون ها هم مرد ژاپنی هم شمن ترسو بودن مثلا مرد ژاپنی اگه واقعا شیطانه چرا اولش از مردهایی که دنبالش بودن تا بکشنش فرار میکرد مگه خود فیلم نمیگفت شیطان با مرگ کارش تموم نمیشه؟ از اول فیلم تا اخرش سوتی های زیادی میشه پیدا کرد که واقعا فیلمو ضعیف نشون میده

    ۲۴۴۸
    1. ممنونم از نظرتون. فیلم پیچیده بود و همین باعث میشه ذهن آدم کمی اذیت بشه. شیطان از کسی نمیترسه چون میدونه آسیبی بهش وارد نمیشه. تمام اون مسئله فرار هم در واقع حیله شیطان بود تا قهرمان داستان رو وادار کنه اونو بکشه و گناه کبیره قتل رو مرتکب بشه؛ پس میبینیم تمام حرکات ژاپنیه (شیطان) کاملا حساب شده و روی نقشه بوده. شیطان هرگز در ادیان مستقیم نیومده و گناه نکرده، بلکه انسان ها رو هیک به طریقی به گناه کشونده. من به شخصه هیچ سوتی تو فیلم ندیدم.

      ۳۵۶
    2. خب دیدگاه همه جالب بود و نقد بسیار خوبی بود، من هر سه کار این کارگردان حرفه ای رو دیدم و باید بگم انقلابی در سینما ایجاد کرده که کارگردان خاصی باید لقب داده بشه بهش مثل تارانتینو یا نولان که موارد خاص خودشونو دارن و در آینده بنظر من هنوز از این کارگردان برجسته هنرهای بیشتری جلوه داده میشه،این کارگردان نیز مورد خاصی هست در شرق آسیا و فیلمای هیچ شباهتی به فیلم های هالیوودی نداره و حالا در مورد فیلم باید بگم که در حالت عادی و بعد از دیدن فیلم نتیجه میگیریم مرد ژاپنی شیطان هست و شیمن پس از شکست در مراسم توسط مرد ژاپنی تسخیر شده و ارباب اون شده و از طرفی اون دختر سفید پوش نقش خیر رو داشته و سعی در نجات مردم بیگناه رو داشته و نقد بسیار بجا بوده ولی آیا به فیلم هایی که به حرف های راوی نباید توجه کرد دقت کرده اید؟ فیلم مضنونین همیشگی اسپیسی؟ فیلم فایت کلوپ فینچر- ادوار نوتون؟ شاتر ایلند اسکورسیزی-دیکاپریو؟ خب خود کارگردان گفته پایان باز و برداشت آزاد و قبل از فیلم با بزرگان ادیان مختلف صحبت کرده بوده از دین مسیحی تا بودایی و… و اگر فیلم مورد دیگه ای نداشت خیلی راحت میگفت پایان فیلم همین هست و حالا موارد عجیب فیلم دقت کنین که داستان هایی که تو شهر میپیچه بحالت کابوس در نظر مرد پلیس میاد و از خواب میپره دقت کردین؟ بعد از دیدن اون خونهوخرابه که مرد ژاپنی دید و از خواب بیدار شد(البته شکارچی میگه دیده ولی همونم میتونه خیال جلوه داده بشه و گمراهی کارگردان به هر نحوی) خیلی از فیلما کارگردان سعی داره همه چی رو بطور واضح نگه و یا وسط فیلم فقط از اعتقاداتش نصفه نیمه بهت بگه و در ظاهر فیلم روایتی رو بگه که کسی زیاد بهش گیر نده چون بعد از فیلم هر چی ازش میپرسن میگه که من میترسم در مورد نتیجه بندی فیلم صحبتی کنم و قبل از ساختنش با بزرگان ادیان مختلف صحبت کرده و ای فیلم رو ساخته و پایان رو باز گذاشت، خب حالا ببینید مرد ژاپنی مثل یه داستان که میتونه تو روستاهای کوچک همه جا باشه رخ داده و میتونه از قبل تاییین شده باشه برا به دام انداختنش و مرد ژاپنی در همه قتل ها بعدش حضور داشت شاید میخواسته کمک کنه و شاید شیمن بوده شما تا جایی که مرد ژاپنی نمرده هیچ قدرتی ازش نمیبینید و حتی فرار میکنه از دست مردم و یا گریه میکنه یکم وقتی میفته زمین، مرد ژاپنی رو دیدید که رفت مرغ سیاه گرفت برا مراسم و شیمن جوان مرغ سفید، خب شما میتونید هم شیمن جوان رو خوب و پلید جلوه بدید چون اون برا پول زیاد کار میکنه و موراد از پیش تایین شده برا جنگیری و البته که بلد هم بوده، چون تشخیص داد با چی روبرو هست، خب سفیدی همه حا نشانه ماکی و سیاهی نشانه پلیدی هست، ممکنه مرد ژاپنی با برگذاری مراسم سعی داشته پلیدی رو از بین ببره، دیدین وقتی ماشین تو جنگل رو دید چقدر تعجب کرد؟ بعد مراسم اومد دید نیست بازم متعجب شد؟ و دنبالش رفت؟ این میتونه قدرت زن سفید پوش باشه به چمد دلیل، یک مرد ژاپنی رو بد جلوه بده برا همه و برای اینکه کار خودش راحت تر کته و هر جا دامی پهن میکرده برا تسخیر کامل، ولی از دست مرد ژاپنی نمیتونسه کارش رو کامل کنه، دوم کاری کرد مردم دنبالش کنن و بمیره و وقتی مرد روحش رو تسخیر کرد چرا اخر فیلم تو دستای مرد ژاپنی وسط کف دستش مثل مسیح میخ خورده بود؟ میخ وسط دست مسیح نشونه به صلیب کشیده شدنش و بی گناهیش بوده که بعد از اون مسیح میگه من روح نیستم و بیایید به من دست بزنید و روح پوست و گوشت و استخوان ندارد، مورد دیگه شیمن جوان اون لحظه میگه خوبه به دام افتاد؟ چی به دام افتاد؟ چی فکر میکرد؟ اصلا دقت کردین؟ مرد ژاپنی بعد از از دست دادن قدرتش و مرگش تسخیر شد و دوباره متولد شد، دختر جوان چرا تل توی سر دختر پلیس رو داشت؟ چرا لباس زن داخل کافه رو داشت؟ شاید داشت سعی میکرده خودش وارد بدن دختر پلیس کنه و بتونه شکل بگیره که موفق نشد و شیون و زاری کرد و شاید دوباره شکست خورد و فقط طعمه هاش رو تونست مریض روحی و جسمی کنه که به دیگران اسیب برسونه، و همینطور هم مرد ژاپنی و هم شیمن جوان رو به زیر دست خودش در بیاره، حالا چرا تو جسم مرد ژاپنی این چنین شد؟ خب چون تونست کارش رو روش انجام بده و وارد بدنش بشه، ولی نتوسنت شاید وارد بدن دختر پلیس بشه و اونم شکل بگیره، البته همه اینا یه شکل دیگه دیدن فیلم بود و اینکه بگم این شکل درسته اصلا، فقط خواسنم بگم چون پایان باز هست خیلی زاویه هست که میشه تغیرش داد داستان رو حتی از این هم بیشتر که نمیتونم چیزی بگم… چون گفتنش سخته… ولی اکه بخوای براحتی جواب بدی و موشکافانه چیزی نگی، خب تقابل خیر و شر هست که خیر دختر جوان سفید پوش و شر مرد ژاپنی و شیمن جوان مردی که میخواد کمک کنه ولی طماع به اضای پول زیاد که دورو داره روی خوب و بد که بعد از مراسم نصفه نیمه به بردگی شر در میاد چون خودشم سست بوده، شیمن ها یا جنگیر ها اعتقاد دارن اگه در حین اجرای مراسم هر اتفاقی که باعث بشه مراسم نصفه نیمه در بیاد، اون مراسم نتیجه عکس میده و خود شیمن یا جنگیر در دام اون طلسم یا جن یا … روبرو میفته و کاملا شکست میخوره و عواقب بدی داره براش در پایان به گفته هام زیاد ایراد و خرده نگیرید من فقط مواردی که به ذهن‌میاد رو گفتم و اصلا نمیگم یقین دارم که کدام جواب فیلم درسته چون ۳ بار دیدمش و هنوزم سوالای خیلی زیادی دارم و فکر کنید خود کارگردان جواب قطعی برا پایان رو به هیچ جمع بندی های گفته شدی نداده، منم فقط میتونم بگم از دیدن دوباره فیلم مجدد لذت ببرید

      ۴۳۳
    3. وقتی مرد ژاپنی داشت فرار میکرد دیگه شیطون از بدنش در امده بود و تو بدن زامبی رفته بود

      ۵۲
  5. بسیار عالی بود
    ولی درباره مرد ژاپنی توی مراسم جن‌گیری که ضربه ها به اون می خورد
    خود مرد ژاپنی داشت یه مراسمی برگزار می کرد برای یکی که توی ماشین بود و دورش شمع چیده بود
    ولی وقتی نتونست کامل برگزار کنه مراسمو اون مرده زنده شد
    حتی ژاپنی ردشو تا پیش خونه خودش زد
    اینکه درنهایت تبدیل به شیطان شد عجیب بود
    یا اون جنگیره عکسا دست اون بود و وقتی داشت لباسشو عوض می‌کرد لباس زیر همون مرد وحشی تو جنگل و داشت :'(

    ۲۵۰
  6. یعنی ترکوندی پسر دمت گرم کامل همه چی رو گفتی و موشکافی کردی ،قبل این داشتم دنبال مفهوم و داستان اصلی فیلم تو سایت های دیگه میگشتم مثلا زومجی یساعت وقتمو گرفت فقط حرف زد و وقتمو گرفت هیچی هم تحویل نداد ،اما تو زدی تو خال حال کردم احسنت به این هوش و استعداد ،حالا ی تعریف هم من از تو بکنم اینه فرق بین کیمیاگر(شما) و بنجول(زومجی) فروش ?این فیلمو همون دوسال پیش دیدم ولی الان دوباره ب چشم افتاد رفتم تو نخ پیدا کردن قصه اصلی ،یعنی تا ته تو ی فیلم درنیارم ول کن نیستم ،بازم ممنون امیدوارم همیشه همینطور موفق باشی در پناه حق

    ۲۶۷
  7. بهترین نقدی بود که در کل سایت ها میشه پیدا کرد چه خارجی چه داخلی.

    تنها نکته ای که من نفهمیدم چرا پلیس تو صحنه آخر وقتی داشت با فرشته حرف میزد. یه دفعه فرشته لباسش عوض شد و شبیه به زن شد که تو کافه داشت غذا میخورد.

    ۲.ایا زن پلیس واقعا زنش بود یا کلفتشون بود؟آیا بهتر نبود که دختر با دیدن رابطه پدرش با کلفتش تو ماشین دچار مریضی میشد تا کشتن سگ توسط باباش؟

    ۲۰۱۵
    1. بنظرم‌اون‌ قسمتی که شما میگید تلاش های قبلی دختره بود که همشون شکست خورده بعد کلفت نبود و مادر دختره بود حتی دختره گفت قبلا شاهد رابطه زناشویشون بوده کشتن سگ هم بنظر من دلیل قانع کننده ای نبود چون قبل از اون دخترش گرفتار مریضیه شده بود اگه به سکانسی که نقاشی دخترشو نگاه کنیم متوجه این موضوع میشیم و حرفی که جنگیر زد وقتی طمعه رو میندازی نمیدونی که چه ماهی صید میکنی ولی چیزی که بیشتر منو تو فکر فرو برده رابطه جنگیرو و شیطان بوده چون از هر نظر که به فیلم نگاه میکنم جنگیر نیت خیر داشته ولی بعد از بهم ریختن مراسم تسخیر شیطان شده چون هر ضربه ای که به مجسمه چوبی میزد هم به شیطان و هم به دختره وارد میشد البته این نظر منه

      ۲۸۴
    2. ممنونم از شما دوست عزیز. تفاوتی نداره که گناه پدر چی بود، حالا خشم، شهوت یا قتل. مفهوم کلی فیلم سر جاشه که گناه ما دامن آیندگان رو میگیره.

      ۱۰۲
    3. شیمن ها یا جنگیر ها به این اعتقاد دارن که وقتی مراسم مهم جنگیری به هر دلیلی نصف و نیمه و ناتموم بمونه، مراسم نتیجه عکس میده و خود شیمن یا جنگیر دچار تسخیر و آسیب میشه

      ۳۱۱

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر