نقد بازی “اسپلینترسِل: فهرست‌سیاه”; هرج و مرج در سایه‌ها

در ۱۳۹۲/۰۶/۱۷ , 12:23:59
Splinter Cell:Blacklist

 تقریبا نزدیک عصر بود. خیابان‌ها حسابی شلوغ بودند. از فروشندهای محلی که محصول خود را برای فروش به شهر آورده‌ بودند گرفته تا شبه‌نظامیانی که با صورت‌های عبوس در میان مردم قدم می‌زدند. اگر در آن وضعیت و لباس‌های بومی چشم‌تان به او می‌خورد باز هم نمی‌توانستید تشخیص‌اش دهید. مخصوصا اینکه صورت و کوله‌پشتی‌اش را هم زیر عبایی بلند پوشانده بود.

راه‌‌اش را به داخل کوچه‌ی باریکی کج کرد. دو نفر در میانه‌ی کوچه در حال  صحبت بودند که با گذر مرد برای ثانیه‌هایی او را برانداز کردند. در انتهای کوچه دری وجود داشت که مرد را به اتاقی تاریک هدایت می‌کرد. اما مشکلی نبود. زیرا این همان‌چیزی بود که او می‌خواست. در تاریکی و در حالی که باریکه‌ای از نور ضعیف غروب خورشید به داخل می‌تابید, به سرعت کوله‌پشتی‌اش را باز کرده و لباس ماموریت را به تن کرد و سرتاسر آن را با تجهیزاتی که به همراه داشت مجهز ساخت.

 بلافاصله و در حالی که موقعیت را با مرکز فرماندهی چک می‌کرد, از درب دیگری خارج شد و کمی جلوتر دیوار دور و دراز یک سوله به چشم می‌خورد. در فاصله‌ی حدود ۲ متری از سطح زمین پنجره‌های باریکی در نزدیکی یکدیگر و در طول دیوار قرار داشتند. مرد به سمت دیوار دوید, با قدم گذاشتن بر تنه‌ی دیوار خود را بالا کشید و لبه‌ی پنجره را با دو دست گرفت. بالاتنه‌ی خود را عقب کشید, پاهایش را بالا آورد و به داخل پرید.

در حالی که در سایه پنهان شده بود, چشم‌اش به قفسه‌های بلند, لیفتراگ‌ها که جعبه‌هایی را جابه‌جا می‌کردند, کارگران و البته نگهبانانی افتاد که در گوشه‌ گوشه‌ی محیط نگهبانی می‌دادند. هدف‌اش در انتهای سوله و در اتاقی کوچک قرار داشت. اسلحه‌اش را به صداخفه‌کن مجهز کرد و با شلیک به لامپی در آن نزدیکی برای خود تاریکی خرید. به سمت یکی از نگهبانان رفت و او را با چاقوی خمیده‌ی خود به کام مرگ کشاند. به سرعت از لوله‌ای که به دیوار چسبیده بود بالارفت و در امتداد آن حرکت کرد و نگهبان دیگری را همچون شبحی نامرئی مورد حمله قرار داد. راه‌اش را از میان قفسه‌ها باز کرد و دور از دید نگهبانان به پشت در اتاق هدف رسید.

به آرامی به داخل خزید و در عرض ثانیه‌ای او را محکم به دیوار کوبید. قبل از اینکه هدف فرصت دیدن صورت مرد را کند, چراغ اتاق را خاموش کرد. هدف را برگرداند و او تنها سه نور ضعیف سبز را در تاریکی می‌دید. هدف در حالی که اسلحه‌ی مرد را بر شقیقه‌اش حس می‌کرد, پرسید:”تو کی هستی؟”

مرد بدون توجه به سوال هدف و با آرامش تمام ماشه را کشید. و در حالی که خون هدف از روی دیوار به پایین سر می‌خورد, گفت:”سم فیشر.”

مجموعه‌ی اسپلینترسل از جمله سردمداران ژانر مخفی‌کاری است. و بازی‌کننده‌ای را نمی‌توان یافت که عاشق قدم گذاشتن در تاریکی باشد و حداقل یکی از نسخه‌های اسپلینترسل را تجربه نکرده باشد. با تمام این‌ها, آخرین نسخه‌ی مجموعه‌ که “محکومیت” (Conviction) نام داشت, آنطور که باید و شاید موردتوجه‌‌ی طرفداران قرار نگرفت. محکومیت خیلی از استانداردهای مجموعه و آن چالش‌های لذت‌بخش مخفی‌کاری فاصله گرفته بود و به سمت روندی اکشن و مراحلی خطی میل کرده بود.

با توجه به این موضوع زمانی که نسخه‌ی جدید اسپلینترسل با نام “فهرست سیاه” (Blacklist) در همایش E3 2012 معرفی شد, طرفداران نگران بودند که ممکن است فهرست سیاه هم راه محکومیت را پیش بگیرد. اما با این حال یوبی‌سافت از کیفیت و بزرگی بازی تعریف می‌کرد.

بالاخره و با تمام این حرف و حدیث‌ها, اکنون که بازی را تمام کرده‌ام می‌توانم با خوشحالی تمام بگویم که فهرست سیاه واقعا بزرگترین و بهترین عنوان در این مجموعه است. یک اسپلینترسل واقعی با همان مخفی‌کاری‌ها,‌ با همان سایه‌ها و با همان دوربین سونار, اما اینبار در وسعتی بیشتر. اگر از طرفداران ریشه‌‌دار اسپلینترسل هستید, فهرست سیاه حسابی حال‌تان را جا می‌آورد! و اگر تازه با سم فیشر آشنا شده‌اید, معطل نکنید و خود را به سایه‌ها بسپارید.

Splinter Cell:Blacklist

نبرد سایه‌ها

خط داستانی فهرست سیاه از جایی شروع می‌شود که یک گروه تروریستی به نام “مهندسان” (The Engineers), یک عملیات خرابکارانه وسیع به نام “فهرست‌سیاه” را علیه دولت ایالات متحده و سیاست‌های آن کلید می‌زنند. همان‌طور که می‌دانید ایالات‌متحده پایگاه‌های نظامی بسیاری در خیلی از کشورهای جهان دارد. تنها خواسته‌ی مهندسان این است که رییس‌جمهور دستور تعطیلی تمامی پایگاه‌ها را صادر کند.

اما برای اینکه تهدید‌شان خطرناک‌تر جلوه کند و نام “فهرست‌سیاه” هم معنای خود را پیدا کند. مهندسان درخواست خود را با حمله‌ای‌ به یک پایگاه نظامی شروع کرده و اعلام می‌کنند تا زمان برطرف نشدن این خواسته حمله‌های دیگری را در فاصله‌ی یک هفته به یکدیگر صورت خواهند داد. اکنون این وظیفه‌ی سم فیشر و گروه‌اش است تا در قالب گروه فوق سری “ستون چهارم” (Fourth Echelon) علاوه‌بر یافتن رهبر مهندسان, برای جلوگیری از اجرای فهرست‌سیاه هم تلاش کنند.

داستان فهرست‌سیاه, خیلی بیشتر از گذشته, سم را به داخل ماجراهایی سرشار از خطر و وظیفه وارد می‌کند . برخلاف محکومیت با یک مسئله‌ی شخصی طرف نیستیم. بلکه همه‌چیز طوری  می‌نماید که آینده‌ی امنیت جهان بر دوش سم و گروه‌اش است. فهرست‌سیاه همانند خیلی از فیلم‌های سیاسی هالیوودی روایت می‌شود. داستان‌سرایی به‌شدت سینمایی است و با اینکه تم اصلی داستان تکراری است اما سازندگان توانسته‌اند با پرداختی جذاب و هیجان‌انگیز به اتفاقات و حوادث کاری کنند تا موتور گیم‌پلی روشن شود و بازی‌کننده هم تا حدودی به خطری که تروریست‌ها دارند, پی ببرد.

Splinter Cell:Blacklist

خط داستانی فهرست‌سیاه نه بر روی انفجارها و جنگ‌های بزرگ بلکه بر روی نبرد اطلاعات و جاسوسی تمرکز کرده است. هر دو گروه برای موفقیت در ماموریت‌ها و اهداف‌شان باید به اطلاعات خاصی دست پیدا کنند. برای مثال, اعضای گروه ستون چهارم تنها از نام محل عمل تروریستی مهندسان آگاه هستند و مجبورند با کنارهم گذاشتن اطلاعاتی که سم به صورت مخفیانه بدست می‌آورد, به محل احتمالی دست پیدا کرده و از اجرای آن جلوگیری کنند. این فعل و انفعالات به زیبایی در فهرست‌سیاه به تصویر کشیده می‌شود. به همین دلیل وقتی کنترل سم را به دست می‌گیرید, اتمسفر محیط‌ها و ماموریت‌ها را بهتر حس و باور می‌کنید.

از طرفی دیگر همین داستان غیرشخصی فهرست‌سیاه سبب شده تا دیگر مثل گذشته با شخصیت قدرتمند, با اراده و جذاب سم ارتباط برقرار نکنید. البته نویسندگان در طول داستان سعی کرده تا با درگیر کردن کاراکترها با مسائل شخصی, کمی شخصیت‌پردازی کند. اما متاسفانه شخصیت‌ها آن‌طور که انتظار داشتم, در نیامده‌اند. این مسئله در مورد آنتاگونیست اصلی قصه هم صدق می‌کند. برخلاف مجموعه‌ی ندای‌وظیفه و نسخه‌‌های اخیر آن که سازندگان توانسته‌اند با پرداخت زیبای آدم‌بدهای قصه, نام‌شان را در ذهن ما حک کنند. در فهرست‌سیاه هیچ تلاشی برای شخصیت‌پردازی “مجید صدیق” نمی‌شود. زیرا خبری از درگیری‌های فردی و درون فردی او نیست. نکته‌ای که در شخصیت‌پردازی آنتاگونیستی همچون “رائول منندز” وجود داشت.

به‌طور کلی داستان‌سرایی فهرست‌سیاه برای عنوانی همچون اسپلینترسل که انتظار زیادی از آن نمی‌رود آنقدر جذاب است که بعد از مدتی خود را به عنوان بازیگر یک فیلم هالیوودی با تمی تاریک و محرمانه تصور کنید. بدون‌شک, برجسته‌ترین عنصر داستان‌ همان اتمسفر فوق سری بودن ماموریت‌ها است که به گیم‌پلی بازی هم منتقل می‌شود.

Splinter Cell:Blacklist

من سایه‌ی تو هستم

بی‌شک تنها چیزی که مجموعه‌ی اسپلینترسل را به این سطح از محبوبیت رسانده به گیم‌پلی و ظرافت طراحی مراحل آن در ژانر مخفی‌کاری بازمی‌گردد. اگر محکومیت را بازی کرده باشید, می‌دانید که مهمترین عنصر در آنجا و البته در فهرست سیاه سنگرگیری برای دور ماندن از دید دشمنان است. نحوه‌ی سنگرگیری و جابه‌جایی میان آنها از جذاب‌ترین کارهایی  است که از همان ابتدا با آن آشنا می‌شوید. شما می‌توانید با مخفی‌شدن در پشت اجسام و دیوارها خود را با تاریکی و سایه‌های محیط مخلوط کنید و با این کار دشمنان را به طور ناگهانی هدف قرار دهید. یا حتی می‌توانید خیلی حرفه‌ای‌تر عمل کرده و با استفاده از همین تاریکی و بدون کشتن حتی یک نفر, خود را به هدف اصلی هر مرحله برسانید.

این در حالی است که در فهرست سیاه سم این توانایی را دارد تا همچون قهرمان‌های بازی دیگر یوبی‌سافت یعنی “فرقه‌ی اساسین” از در و دیوار هم بالا برود. و از آنها در جهت آزادی عمل بیشتر برای انجام ماموریت بهره بگیرد. از آنجایی که محیط‌های هر مرحله واقعا وسیع هستند. سم می‌تواند علاوه‌بر سطح زمین, با استفاده از قابلیت‌های اساسینی‌اش پشت‌بام‌ها, دیوارها, ضخره‌ها و … را هم به سیاهه‌ی محل‌هایی که می‌تواند از آنها در جهت رسیدن به هدف‌اش کمک کنند, اضافه کند.

 مراحل فهرست‌سیاه بسیار بزرگ هستند و سازندگان چندین راه مختلف برای به پایان رساندن آنها برای شما تدارک دیده‌‌اند. از همین سو می‌توان مهمترین نکته‌ی گیم‌پلی فهرست سیاه را همین آزادی عمل عالی بازی در مخفی‌کاری و غوطه‌وری در پیشروی دانست. حالا دیگر لازم نیست برای مدتی به یک دیوار تکیه دهید و منتظر رد شدن هدف موردنظر باشید. اکنون می‌توانید از همان دیوار بالا رفته و از راه پشت‌بام خود را به هدف رسانده و همچون الطایر با پرش بر روی دشمن, چاقوی خود را در گلوی او آرام کنید. این موضوع سبب شده تا ریتم گیم‌پلی فهرست سیاه سریع‌تر از خیلی از بازی‌های مخفی‌کاری دیگر شود, بدون اینکه روند مراحل به سمت اکشن شدن تغییر کنند.

Splinter Cell:Blacklist

انتقال سریع از سنگری به سنگر دیگر, بالارفتن از لوله‌ها, دور زدن دشمنان با بهره‌گیری از وسعت مراحل و چندین و چند قابلیت دیگر که با اضافه شدن توانایی “بالارفتن” به بازی‌کننده داده شده, ساختار و  راه و روش مخفی‌کاری‌تان را درصدد سرعتی بهتر و جذابیتی بیشتر تغییر می‌دهد. در این هنگام است که سم را همچون نماینده‌ی فرشته‌ی مرگ بر روی زمین متصور می‌شوید!

اما تمام این‌ها بدین معنی نیست که مخفی‌کاری فهرست سیاه آبکی شده و می‌توان به راحتی هر مرحله را به پایان رساند. چرا که به دلیل وسعت مراحل مجبور هستید تا بیشتر از قبل, فکرتان را برای انتخاب بهترین و بی‌سر و صداترین مسیر و ابزار به کار ببندید. حرف از ابزار و وسایل شد و باید به این نکته اشاره کنم که سم به ابزارهای بسیاری برای بهره بردن در ماموریت‌ها دسترسی دارد. ابزارهایی که می‌توانند نوع پیشروی شما را از مخفی‌کاری به اکشن تغییر دهند و همچنین می‌توانند شما را در هر چه مخفی ماندن کمک کنند.

از Noisemakerها که با در آوردن صدا حواس نگهبانان را به جای دیگری پرت می‌کنند گرفته تا نارنجک‌های خواب‌آور که استشمام گاز آن دشمنان را به خواب می‌فرستد. و البته آن روبات پرنده کوچولو که برای شناسایی محل قرارگیری دشمنان حسابی به کارتان می‌آید. این در حالی است که مکانیک “نشانه‌گذاری و اجرا” (Mark & Execute) هم بازگشته است. اما از آنجایی که انتخاب‌های بسیاری برای پیشروی و مخفی ماندن در مراحل وجود دارند, مطمئنا خیلی کمتر از “محکومیت” از آن استفاده خواهید کرد.

خوشبختانه سازندگان برای پافشاری بر مخفی‌کاری ناب فهرست‌سیاه, بعضی از مراحل را طوری طراحی کرده‌اند که تنها راه به پایان رساندن آنها مخفی‌ماندن از دید دشمنان است. شاید این مراحل در ابتدای بازی آسان باشند. اما در حقیقت باید اوج هنر مخفی‌کاری خود را در مراحل پایانی و هنگامی که نگهبانان  زرهی, سگ‌ها, دوربین‌های امنیتی و لیزرها شما را محاصره کرده‌اند و همچنین در راه‌روهای تنگ و تاریک بازی دوربین سونارتان را هم به خاطر نویز از دست داده‌اید, ثابت کنید!

مراحل فهرست‌سیاه فقط بزرگ و طولانی نیستند. بلکه چنان ظرافتی در طراحی آنها به کار رفته است که مخفی‌کاری را به اولین و آخرین انتخاب‌تان بدل خواهد کرد. بهترین مراحل فهرست‌سیاه همان‌هایی هستند که وقتی برای مدتی در آنها می‌چرخید و چندین بار از چک‌پوینت قبل بازی را شروع می‌کنید, مرتبا به مسیرهای جدید برمی‌خورید. از کانال‌های تهویه‌ی هوا و پشت‌بام‌ها تا لوله‌هایی که در امتداد سقف کشیده‌ شده‌اند و اتاق‌های متعددی که به هم متصل‌اند, همه و همه انتخاب‌های بسیاری برای پیشروی را در اختیارتان قرار می‌دهند. تمامی این‌ها این امکان را به شما می‌دهند تا به آرامی و نرمی از گوشه‌ای به گوشه‌ی دیگری قدم بردارید و با بهره‌گیری از فکر و دنیای اطراف‌تان بهترین تصمیم را در راستای موفقیت بگیرید.

Splinter Cell:Blacklist

یکی از مهم‌ترین نکات در طراحی یک بازی مخفی‌کاری, هوش مصنوعی دشمنان است. فهرست سیاه از هوش مصنوعی خیلی خوبی بهره می‌برد اما نه در حد عالی و بی‌نقص. امکان ندارد بتوانید از دست دشمنان به این سادگی‌ها خلاص شوید. برای مثال باید از نگهبانی بگویم که بالای سرش را هم با نور چراغ  قوه جستجو می‌کند, تا شاید سم را در حالی که به لوله‌ای آویزان است, بیابد. یا در جایی دیگر به دربی که قبلا بسته بوده و اکنون باز است واکنش نشان می‌دهد. یا نور لیزر اسلحه‌ی تک‌تیراندازی که تا مغزتان را متلاشی نکند, بی‌خیال نمی‌شود! هیجان و تنشی که در فراری  دادن سم از این سناریوها خلق می‌شود, لذت وصف‌ناپذیری دارد. هرچند که هوش مصنوعی در اندک مواقعی هم لنگ می‌زند و پیش می‌آید که دشمنان حضور سم را نادیده بگیرند!

در پایان ناگفته نماند که به جز مراحلی که مجبورید تنها به صورت مخفیانه پیش بروید, در باقی ماموریت‌ها می‌توانید از تاریکی بیرون آمده و حمام خون راه بیاندازید. اما از آنجایی که پایه‌ی طراحی مراحل و قابلیت‌های سم بر روی مخفی‌کاری ساخته و پرداخته شده, مطمئنا از تیراندازی مستقیم به اندازه‌ی هدشات کردن مخفیانه‌ لذت نخواهید برد.

Splinter Cell:Blacklist

به رنگ سایه

فهرست سیاه از بخش گرافیکی هم سر بلند بیرون می‌آید. و مطمئنا کم و کسری در این زمینه نظرتان را جلب نخواهد کرد. هرچند که طبیعتا به دلیل وسعت بالای مراحل گرافیک تکنیکی بازی و مخصوصا کیفیت بافت‌ها در لیست بازی‌های عالیِ ساخته شده با موتور پایه‌ی آنریل انجین قرار نمی‌گیرد. اما این مسئله به معنای زشت بودن دنیای فهرست‌سیاه نیست.  البته از نورپردازی و سایه‌زنی پویای دنیای بازی هم نمی‌توان گذشت. مسئله‌ای که در عنوانی همچون اسپلینترسل که حسابی با تاریکی و نور سر و کار دارد بسیار حائظ اهمیت است.

در این بین مهم‌ترین نکته‌ای که در بخش دیداری فوق‌العاده است به انیمیشن‌های زیبای سم فیشر بازمی‌گردد. انیمیشن‌های نرم و روان سم در حالی که سنگری را به مقصد سنگری دیگر ترک می‌کند یا وقتی بر لبه‌ای آویزان می‌شود به همان اندازه هیجان‌انگیز است که او را طی اجرای تمام‌کننده‌هایش می‌بینید.

بدون‌شک طرفداران قدیمی اسپلینترسل به همان اندازه که از بازگشت فهرست سیاه به چالش‌های مخفی‌کاری نسخه‌های اولیه‌ی این مجموعه خوشحال هستند. به همان اندازه از عدم حضور یکی از نماد‌های این سری یعنی “مایکل آیرون‌ساید” که صداپیشگی سم فیشر را در نسخه‌های قبلی برعهده داشته و اکنون وظیفه‌ی آن به “اریک جانسون” سپرده شده, نارا حت هستند.

اریک جانسون از نظر کسانی که به تازگی به اسپلینترسل پیوسته‌اند, در صداپیشگی سم کار بسیار خوبی را از خود بر جای گذاشته است. اما مطمئنا نبود آن صدای خش‌دار و جذاب آیرون‌ساید طرفداران قدیمی مجموعه را که مدت‌ها صدای سم را از حنجره‌ی او می‌شنیدند, ناراحت خواهد کرد. هرچند که به خاطر دلیل قانع‌کننده‌ی سازندگان نمی‌توان این مسئله را نکته‌ی منفی به حساب آورد.

Splinter Cell:Blacklist

اسپلینترسل: فهرست سیاه مراحل پرجزییاتی دارد, سازندگان در طراحی آنها سنگ تمام گذاشته‌اند و مهم‌تر از همه شما را با یک دنیا مخفی‌کاری کلاسیک در تاریکی و دوربین دید در شب رها می‌کنند. این‌ها یعنی بازگشت چالش‌های مخفی ماندن در سایه‌ها, یعنی دور زدن دشمنان و فرو کردن چاقو در گلویشان, یعنی حس فرمانروایی در سکوت. فهرست سیاه یعنی آغازی دوباره برای ماموری قدیمی. فهرست سیاه یعنی طعم دلنشین مخفی‌کاری هنگامی که خطر دوری از ریشه‌ها, تن هر عنوانی را می‌لرزاند. فهرست سیاه یعنی, فهرستی از تمام خوب‌های اسپلینترسل در یک‌جا.

  نمره‌ی نهایی: ۹/۱۰

نویسنده: رضا حاج‌محمدی 


87 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. حاج رضا نقدت به شدت به دلم نشست !!!
    به نظر من هم این بازی بهترین نسخه توی سری هست و واقعا تمام نا امیدی هام رو از Ubisoft از بین برد . نمره ی من به این بازی ۸.۵ هست !
    این بازی در کنار داستان جذاب و گیم پلی به دل نشین (میدونید ! یه سری بازی هستن هر چقدرم بد باشن به دل میشینن ! مثل مکس پین ۳ پارسال :P ) یه سری ایرادم داشت که واقعا به چشم می خورد .
    _______________________
    مثلا جزئیات تو فاصله های دور به شدت مسخرس و واقعا یاد بازی های پلی ۲ می افته ادم :|
    ولی میشه این مشکل رو به موتور بازی گرفت و سوال من از یوبی اینه :
    آیا آخر نسل ۷ که موتور آنریل انجین ۳ هم دمودس از آنریل ۲.۵ بهینه شده استفاده می کنن ؟؟؟؟؟ :|
    ________________________
    بعد دیگه این بازی به نظرم از بهترین صدا گذاری های امسال می باشد :|
    اصلا تغییر صداپیشه ی سم به نظرم کار درستیه و مخصوصا دیالوگ هایی که برای دشمنا نوشتن ! محشره !
    بطور مثال تو مرحله ی عراق (که فارسی هم صحبت می کردن :|) :
    فرماندار می گفت : “بچه ها ما میتونیم آم.ر.ی.ک.ا رو شکست بدیم”
    سرباز اولی : “نه اونا خیلی از ما قوی ترن”
    فرماندار : “نه بچه ها ! ما باید امید و ایمان داشته باشیم” :D
    _________________________
    بعد یه نکته ای که به ذهنم رسید تو بازی این بود که یکم یوبی سافت از بایوویر اسکی کرده !!!
    دلیلم هم اینه که پالادین دقیقا شبیه N7 شپرد هست :|
    دقیقا توش میتونی جولان بدی ! میتونی با یارات صحبت کنی ! سلاح هاتو آپدیت کنی ! پالادینو آپدیت کنی و… ;;)
    ________________________
    اها یه پسره بود همش تو پالادین بود :| متخصص کامپیوتر ! اسمش یادم نیست :D
    خیلی شخصیت باحالی بود !!! پیشنهاد میداد همه بهش اینجوری نگاه می کردن :|
    :))
    یه جاش هم سم گوشی یه یارو رو داد بهش اسکن کنه ! گفت این توش پره فیلم های … هست :mrgreen: :))
    _______________________
    ممنون داداش رضا ! لذت بردیم :D

    ۰۰
    1. در مورد استفاده از انریل ۲.۵ خود سازنده گفته چندین سال هست دارند روی این برنامه کار می کنند و تازه به بلوغ رسیده( و مخصوص اسپلینتر سل هم هست) یعنی انگار این نسخه از ۳ هم قوی تر شده!

      ۰۰
  2. من با این بازی کلا به یوبی سافت امیدوار شدم!هر چند هنوز با دابل ایجنت مورد علاقه ی من خیلی فاصله داره ولی بازم پیشرت تو چشم بود!
    نمره هم خوبه ولی یکم زیاده…۸ یا ۸.۵ خوبه.
    فقط این شباهت سم به شپردد و پالادین به نرماندی خیلی رو اعصاب بود…
    راستی آخرین بازی رو نمیذارید؟!

    ۰۰
  3. کاملا با نمره موافق هستم . بعضی افراد هم تریپ روشن فکری می گرن میگین بازی خوب نبود. در صورتی که نسبت به نسخه قبلی یک بازگشت قدرتمند هست تنها ضعف بازی توی بخش صدای سم هست خیلی حس خشن بودن قدیم توش نیست.گیم پلی بازی هم عالی بود کاملا متعادل. کمتر اتفاق می افتد خسته ات کنه.۹/۱۰ عالی هست
    ممنون از نقد منصفانه و خوبت :D

    ۰۰
    1. شما شاید الکی همین طوری بازی کردی خوشت اومده! :lol: گیمپلی که چیز خاصی نداشت همون روند کانویکشن رو ادامه میداد نه نواوری نه چیزی خسته کننده هم بود! گرافیک جز یه چند تا افکت هیچ پیشرفتی نداشت یه سری باگ هم که رو مخ بودن! بازی کاملا اکشن شده از پایه خودش فاصله گرفته حداقل یوبی سافت میاس بگه اقا این بازی شده اکشنش دیگه مخفی کار قدیم نیست اما برعکس قبل از عرضه گفته بود ما به پایه برگشتیم! اصلا این و دابل ایجینت از زمین تا اَسمون فرق داشتن! داستان هم هیچی یه چیز تکراری کشمکش های سیاسی دو کشور گروه تعمیرکاران یه لیست سیاه ۷ نفره تموم! حداقل کانویکشن یه داستان معمولی خوبی داشت. این داستانش خیلی مزخرف بود.
      ایراد های وارد به بازی:
      گیمپلی اکشن خالص در حالی که شرکت سازنده گفته بود مخفی کاریه و دل خوش کرده بودیم با یه اسپلینتر قدیمی طرفیم۱نمره کم میشه
      گرافیک معمولی بدون هیچ پیشرفت که یه سری باگ هم داشت نمای از دور هم افتضاح بود و به نظرم بدن اَدما توی بازی مقیاسشون کوچیک بود! ۱ نمره کم میشه!
      هوش مصنوعی بدرد نخور (حداقل در حالت نرمال در حد نرمال نبود بیشتر یه Very Easy بود!) این سیستمی که وقتی کاور می گیری نقل مکان می کنی دشمن فکر می کنه پشت کاوری خیلی مسخره! اخه من دارم جلو یارو میرم اون طرف بعد نمی فهمه! جالبی اینجاست توی دومتری سایه سم فیشر هست ولی داره بهش تیراندازی می کنه! نیم نمره کم میشه
      داستان سطحی بدون هیچ هیجانی! از یه کشور به کشور دیگه که یه نفر رو بکشیم یا یه چیز برداریم! یک نمره هم از این کم میشه!
      به قوبل میرابی سیستم برداشتن ماموریت هم شده بود عین مس افکت! نیم نمره کم میشه!
      کلا این نسخه جالب نبود!

      ۶/۱۰ با ارفاق!

      ۰۰
    2. همون روند کانویکشن بود اما اون روند خیلی بهتر از قبل شده بود.بازی هم اکشن داشت هم مخفی کاری میتونستی اکثر مراحل را حتی بدون کشتن یک دشمن رد کنی(البته اگر بتونی) :lol:
      در مورد داستان باهات موافقم تکراری هست اما بسیار خوب روایت میشه :arrow:
      هوش مصنوعی هم خوب بود هم بد.گرافیک هم باگ داره اما در حدی نیست که بهش بگی بد.خوبی های بازی خیلییی بیشتر از بدی های اون هست.
      بهت پیشنهاد می کنم یک دور دیگه بازی رو بدون بد بیی بازی کنی لذت ببری.
      در کل شما می خوای هر طوری شده نمره کم کنی به هر چیز کوچکی ایراد گرفتی دوست من :-x :D

      ۰۰
    3. اصلا شما برو اول Double Agent و قبلی هاش رو بازی کن بفهمی دو نسخه اخر چقد تغییر کرده اصلا اون سیستم نیست مخفی کاریش! شما همه چیزو قبول کردی بعد ۹ هم قبول داری! :lol:

      ۰۰
    4. عزیز از کانویکشن تغییر ایجاد شد اما در این نسخه اون تغییرات به بلوغ رسیده به شخصه لذت بردم :lol: .شما هم…
      تقریبا همه لذت بردن :D
      شما ایرادات بسیار کوچکی میگیری ;)

      ۰۰
    5. تغیرات برای جذب هوادار بوده کاری که شرکت های دیگه مثل EAکردن وبازی رو نابود کردند.اما در اسپلینتر نه تنها نابود نشد بلکه بازی هم میتونه مخفی کار ها را راضی کنه و هم اکشن دوستان رو.مثلا مرحله گوانتانامو چقدر زیبا طراحی شده که کاملا باید مخفیانه رد کرد.در حالی که بعضی مراحل به هر شکلی قابل انجام هست :D

      ۰۰
    6. خب شما اکشن رفتی جلو چرا به سازنده ها گیر میدی؟؟؟؟پس چرا من و یا خیلی های دیگه مراحل رو مخفی پیشرفتن؟؟این که نشد حرف حساب بازی دو راه گذاشته بود یا باید اکشن میرفتی امتیاز جنگجو رو میگرفتی یا مخفی می رفتی امتیاز روح یا پلنگ رو!اتفاقا انتخاب با گیمر بود که خیلی هم خوب بود بعدشم هوش مصنوعی چرا بد بود اونوقت؟؟؟مراحل بالاتر وقتی می خواستی توجه دشمنارو با صدا درآوردن جلب کنی صاف نمیومدن جلوت تا سریع خفتشون کنی دقت کنی زاویه دار میومدن میدیدنت پشت کاروت اون وقت بود که باید یه فکر دیگه می کردی!بازی خوب بود ولی عالی نبود حداقل تونسته نظر بیشتر طرفداراش رو جلب کنه به داستان هم اصلا کار ندارم که سیاسی بود نبود هر چی بود مهم این بود که خیلی ها لذت بردن و هدف از بازی کردن لذت بردن هستش!! ;)

      ۰۰
    7. من فک کنم دوستان بازی رو اکشن رد کردن فک کردن تغییر کرده.
      یا هم بازی رو کامل نرفتن چراکه در مراحل آخر بازی در گیم پلی اوج میگیره.
      رد کردن مراحل با اکشن سختر از مخفی کاریش هست اون هم برای ترقیب گیمر به مخفی کری :-x

      ۰۰
    8. من اکشن نرفتم! کلا سیستم بازی مثل دابل ایجنت نبود! برای قدم برداشتن توی بازی میاس نقشه بریزی! پشت درو ببینی که کسی نباشه! حواست باشه نمیری سریع! توی این یکی هیچ فقط میری جلو MARK و EXCUTE تموم زرت زرت می زد می کشت همه رو دقیق هم پس کله! :lol: کلا مثل قدیم نبود ایرادتی هم گرفتم کوچیک نبود هوش مصنوعی ریده کوچیک بود این؟ :|

      ۰۰
    9. هوش مصنوعی در هر نوع دشمن متفاوت هست. در مراحل جلوتر زره پوش ها با هوش عمل میکنند.و تقریبا سم باید برتری داشته باشه نسبت به دشمن :D
      مسلم هم هست مثل قدیم نیست اگر مثل قدیم بود نمیگفتید تکرار.تغییر بوده ومثبت بوده .اگر شما احساس آسونی میکنی مشکل نیست بازی رو روی درجه سخت برو.در مورد هوش مصنوعی اگر شما درب رو بازکنی دشمن متوجه میشه و شک میکنه بله کشتن دشمن ها آسون هست چون سم یک کوماندو هست و دشمنان سرباز. ولی در بین مخفی کاری های این دو سه سال عالی بود :X

      ۰۰
    10. در کل این بحث فایده نداره من یه چیز می گم شما همون چیز رو می گین بحث به جایی نمی رسه ولی در کل بگم من اصلا از این بازی خوشم نیومد! یه سری ایراد داشت که شاید فقط به چشم من اومد!

      ۰۰
    11. خب برادر من شما از سیستم Excecute استفاده نکن سعی کن دشمنا رو دور بزنی بدون اینکه ببیننت و کسی رو حتی خفه هم نکنی رو آخرین درجه ببین چقد سخت میشه :دی البته قبول دارم افت داشته بازی , این بلک لیستی که ما دیدیم یه چیزی بود در سطح شماره ی ۱ که ۲۰۰۲ اومد البته بیشتر از نظر داستانی.
      بعد این حرفت که میگی اکشن شده رو قبول ندارم , درسته سینمایی شده و آخرشم یه چیزی تو مایه های MW2 تموم شد ولی مخفی کاریش هنوز سر جاش بود … چیزی که کم بود داستان چفت و بست دار و شخصیت پردازی خوب بود…مثلا همین Sadiq اصلا خوب پرداخته نشده بود یا حتی برگز و گریم…من داستان کانویکشن رو خیلی دوست داشتم , حتی اتمسفرش رو هم از بلک لیست بیشتر دوست داشتم , توی کانویکشن آدم واقعا با شخصیت سم اخت میشه و باهاش همذات پنداری میکنه ولی توی بلک لیست اصلن همچین اتفاقی نمیفته ولی کاری که میکنی همینطوری بدون اینکه فکرت مشغول باشه راه میفتی میری آدم میکشی همین!

      مقایسه ی بلک لیست با تئوری هرج و مرج یا جاسوس ۲ جانبه بنظرم غلطه … چون نسل گیمرا بنظرم عوض شده و بیشتر همه سینمایی پسند شدن تا گیم پلی پسند , وقتی Tomb Raider تبدیل میشه به یه بازی سینمایی که معماهاشُ در عرض ۳ دقیقه میشه حل کرد و مورد استقبال قرار میگیره , نباید انتظار داشت که بقیه هم از این استاندارد استفاده نکنن و به سمت سینمایی شدن و اکشی ن بی مغز پیش نرن (مخصوصا کمپانی مثل یوبی)

      در کل بلک لیست عنوان بدی نبود ولی هنوز خیلی راه داره تا بازی تبدیل به تئوری هرج و مرج سابق خودمون بشه , امیدوارم تو نسخه ی بعدی یه داستان در خور ببینیم نه یه سری ماموریت که فقط محض تموم کردن بازی انجامشون میدیدیم , سم فیشر بیشتر از این حرفاس

      پ.ن : نمره ۹ شاید زیاد باشه , ۸ بنظرم بهتر بود

      ۰۰
    12. نمیشه وقتی یه قابلیت رو گذاشتن ازش استفاده نکرد خوب می بایست نذارنش!
      داستان که قبول کردی!
      در مورد اکشن شدن من کاری با نسل جدید ندارم من نظر خودم ملاکه چرا بازی هایی مثل Metal Gear Solid و Halo اینطوری اکشن بی خاصیت نمیشن بلکه خیلی هم پیشرفت می کنن. اما بگم من قبلش هم انتظار نداشتم شخصا از این نسخه خوشم بیاد.

      ۰۰
    13. ایراد بنی اسراییلی میگیری رسما!
      گیم پلی هیچ مشکلی نداشت
      گرافیکم کاملا قابل قبول
      نمیدونم چرا میگین از ریشه ها فاصله گرفته?
      رو هارد بازی کنی میفهمی چاره ای جز مخفی کاری نداری

      نمره ۶ واقعا از رو دشمنی
      میشه کم داد ولی ۶ دیگه خیلی کمه
      با این حال نظر شما محترم
      مرسی

      ۱۱
    14. اقای eminem من بازی رو نرفتم.گرافیکش معمولیه؟چون کانویکشن گرافیکش خیلی خوب بود.هوش مصنوعی کانویکشن هم خیلی خوب بود.نمیدونم شاید اونطور که میگی پسرفت داشته.منم از اکشن شدن بازی خوشم نمیاد ولی اگه بخوایم اینطوری نمره بدیم من باید به اسکایریم ۲ بدم هی بیام ایرادای ریز و بی مورد بگیرم

      ۰۰
  4. انصافا منم از بازی کردن “لیست سیاه” لذت بردم و باید بگم بازی بسار زیبا و خوش ساختی بود.صدا پیشه جدید سم فیشر هم نه به خوبی قبلی ولی کارش رو درست و خوب انجام داده بود.مراحل بازی و ماموریت ها هم بسیار خوب و جذاب طراحی شده بودند.
    ممنون از بابت نقد خوبتون.نمره هم کاملا عادلانست. ;)

    ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر